جیمز هورنکاسل: وقتی توتی بچه بود آخرین چیزی که قبل از خاموش شدن چراغها و چشم روی هم گذاشتن میدید چهره «شاهزاده» بود. توتی پوستر جوزپه جانینی را به دیوار اتاق خوابش در خیابان وتولونیا زده بود و رویای مثل او شدن را میدید. جانینی هم مثل توتی رمی بود. او در محله آفریقایینشین شهر بزرگ شد و نهتنها به باشگاهی که از بچگی عاشقش بود پیوست، بلکه بازوبند کاپیتانی را هم بست و شماره 10 را هم به تن کرد. میتوان تصور کرد توتی ساعتها روی تختش نشسته و در ذهنش این پیراهن را پوشیده و در این پست بازی کرده است. گزارش خیالیش را هم وقتی در حیاط کلیسای خیابان چیلیچیا بازی میکرده میتوان شنید: جانینی توپ را میگیره... جانینی شوت میکنه... جانینی! پیدا کردن هدیه تولد 40 سالگی توتی برای دوستان و خانوادهاش کار سادهای نبود. چه هدیهای میشود به مردی داد که همه چیز دارد؟ برعکس خیلی از ما که رویاهایمان ناکام میماند، توتی با چشمانی باز رویایش را زندگی میکند. او سالهاست کاپیتان و شماره 10 رم است و سال 2001 با این تیم اسکودتو را فتح کرده، تنها سومین قهرمانی جالوروسی در تاریخ سری آ. امروز روی دیوار اتاق خوابهای شاگردان آکادمی رم پوستر توتی میخ شده. این پسران سالهاست رویای جا پای «ار کاپیتانو» گذاشتن را میبینند. این بیست و پنجمین فصل فوتبال حرفهای توتی است و او با گل پیروزیای که در دقایق پایانی بازی هفته پیش مقابل سمپدوریا از روی نقطه پنالتی زد رکوردش برای گل زدن در 23 فصل پیاپی را حفظ کرد. برای یک نسل تماشای بازی توتی با پیراهن جالوروسی جزو قطعیات زندگی بوده، قطعیتی دوستداشتنیتر از مرگ و پرداخت مالیات. «من با نون و توتی بزرگ شدم». این چیزی لست که میگویند. تداوم توتی فوقالعاده است. لوچانو اسپالتی اعتقاد دارد او 5 سال دیگر هم میتواند بازی کند. دلیلی دیگر- اگر دلایلی که تا حالا داشتیم کافی نبود- که زندگی تازه در 40 سالگی شروع میشود. وقتی به آینده فکر میکنیم به نظر میرسد شاید 50 سالگی، 40 سالگی جدید باشد. توتی در 50 سالگی هم میتواند از این پاس گلهای لذیذش، مثل پاس گلی که مقابل کروتونه به ادین ژکو داد، بدهد. چیزهای است که هرگز از دست نمیروند. نبوغ هرگز پیر نمیشود. با این حال «زیبایی بزرگ» تماشای توتی در این روزها، تماشای فوتبالیستی است که هیچ توهمی درباره نزدیک شدن پایان دوران بازیش ندارد. به جای اینکه به جنگ مرگ روشنی برود، توتی با این حقیقت کنار آمده و با آرامش از آن لذت میبرد. هیچ خشم یا تلخیای وجود ندارد. توتی با آرامشی ذنگونه پذیرفته که زمان منتظر هیچکس نمیماند و با این درک که وقت زیادی برایش باقی نمانده حتی یک لحظه در زمین را هم هدر نمیدهد تا بهترین استفاده را از این دقایق پایانی ببرد. آمادگی توتی وقتی بیشتر به چشم میآید که او را با دیگر بازیکنانی که از 16 سالگی فوتبال حرفهای را آغاز کردهاند، مثلا سسک فابرگاس و وین رونی، مقایسه میکنیم، بازیکنانی که بهانه افتشان در اواخر 20 سالگی یا اوایل
30 سالگی را تعداد زیادی بازیهایی که انجام دادهاند و باعث شده عملا یک بدن 35 ساله داشته باشند میدانند. فراموش نکنیم توتی وقتی فوتبالش را شروع کرد سری آ نه تنها بهترین لیگ دنیا، بلکه پرفشارترین هم بود و هیچ رحمی در آن وجود نداشت. پست توتی هم مثل پائولو مالدینی و خاویر زانتی نبود که ضربات کمتری بخورد. توتی در پستی بازی میکرد که مدام از تبر به دستانی که خودشان را به عنوان مدافع جا زده بودند لگد میخورد. مچ پای چپ او پر است از رد عملهای جراحی اما توتی در 40 سالگی هنوز روی بازیها تاثیرگذار است و هنوز باعث پیروزی تیمش میشود. توتی نماد تصویر شهرش است: «شهر ابدی». به نظر برونو کونتی برای تولد توتی باید یک موزه میگرفتند. سیمونه پروتا، همبازی سابقش، اعتقاد دارد بهترین هدیه «باز هم بازی کردن، حداقل یک سال دیگر» است. وینچنزو مونتلا میگوید: «یک قرارداد
2 ساله. چون او هنوز جذاب بازی میکند و احساسات مردم را برمیانگیزد». توپ طلایی به پاس یک عمر فعالیت فوتبالی هم خیلی به توتی میآید. اما خلاقانهترین هدیه از سوی اسپالتی پیشنهاد شد: «من داشتم به ماشین «دلورین» در «بازگشت به آینده» فکر میکردم». بدین ترتیب توتی میتواند به گذشته سفر کند و روزهای اوجش را یک بار دیگر زندگی کند، یا به آینده برود و ببیند چه خبر است. اگر توتی با دلورین به سال 1992 میرفت میدانیم که باز هم پیشنهاد میلان را رد میکرد. اگر به سال 2004 میرفت میدانیم که باز هم به رئالمادرید نه میگفت. «بازیکنان امروز خانه بدوش هستن و فقط پول را دنبال میکنند، نه قلبشان را». توتی اما خودش همیشه قلبش را دنبال کرد. او در تمام این سالها هدیهای به رم بوده. تولدت مبارک فرانچسکو.