printlogo


کد خبر: 164597تاریخ: 1395/7/12 00:00
دلیل حساسیت‌های IOC به ایران چیست؟
2 سر باخت

علیرضا اشرف: پس از بازی‌های المپیک و در شرایطی که تصور می‌شد مسؤولان ورزش کشور باید بیش از گذشته به فکر آینده ورزش و رشته‌های پایه و پر مدال باشند اما متاسفانه شاهد راه افتادن موج جدیدی از اختلافات با هدف و بی‌هدف مسؤولان در ورزش هستیم که در پایان هم معلوم نیست چه اتفاقی نه تنها برای ورزش بلکه برای منافع ملی ایران رخ می‌دهد. ظاهرا هیچ‌کس هم در این میان نگران منافع ملی کشور نیست. ماجرا از نامه IOC به کمیته ملی المپیک آغاز شد که ظاهرا در آن عنوان شده، دولت‌ در امور فدراسیون‌ها دخالت می‌کند و براساس آن کمیته بین‌المللی المپیک خواستار ارسال اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی ایران شده است. اینکه IOC به چه صورت از اتفاقات داخل ایران مطلع و سریع دست به کار شده، خودش جای سوال دارد که باید بررسی شود اما پرسش مهم‌تر این است که از ورود IOC به ماجرای فدراسیون‌های ورزشی و اساسنامه و انتخابات آنها چه کسی یا کسانی نفع می‌برند؟ ورزش ایران بارها چوب حساس شدن کمیته‌ بین‌المللی المپیک و فدراسیون‌های جهانی را خورده‌ اما انگار این اتفاقات شوم درس عبرتی برای اهالی ورزش ایران نشده که هنوز هم اتفاقات داخل براحتی و بدون هیچ نگرانی از جانب عده‌ای طمع‌کار به بیرون درز می‌کند. شاید هم برای برخی‌ها منافع ملی معنایی ندارد و ترجیح می‌دهند آن را فدای منافع میلی کنند تا شاید بازنده از میدان جنگ‌های شخصی و جنگ قدرت داخلی با رقیبان بیرون نیایند. در تازه‌ترین اتفاق در جنگ قدرت مدیران ورزشی کشور،‌ بحث لغو انتخابات فدراسیون‌ها مطرح شده و اینکه تا اصلاح و تصویب اساسنامه آنها و تایید در فدراسیون جهانی انتخاباتی برگزار نشود. کمیته ملی المپیک هم موضع گرفته که انتخابات فدراسیون‌ها را تا تصویب اساسنامه‌هایشان غیرقانونی می‌داند. این موضع‌گیری کمیته ملی المپیک در حالی است که اصلا IOC اشاره‌ای به برگزار نکردن انتخابات فدراسیون‌ها نداشته است. حال پرسش این است چرا کمیته ملی المپیک ایران چنین موضعی گرفته است؟ ضرورت این موضع‌گیری چه بوده و کجای این مهم همراستا با منافع ملی است؟ شاید هم IOC نامه‌ای در این باره ارسال کرده که در این صورت چرا کمیته ملی المپیک نامه را منتشر نمی‌کند و به طور شفاف نمی‌گوید IOC دقیقا از ایران چه چیزی می‌خواهد؟ به نظر می‌رسد در میان این اتفاقات ریز و درشت و حمله کردن‌های در سایه مدیران به هم، تنها موردی که کسی به آن توجه ندارد منافع ملی است. چیزی که باید اولویت سئول‌نشینان باشد اما به وضوح می‌توان دید مانند یک شیء بی‌اهمیت کنار گذاشته شده است، به گونه‌ای که حتی برخی با تهدید منافع ملی به وضوح دنبال دستیابی به اهداف شخصی خود هستند. متاسفانه مسؤولان کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش نیز هیچ‌کدام در این موضوع به صورت روشن پاسخگوی اتفاقات اخیر نیستند، در حالی که سرنوشت ورزش ایران به دست این 2 نهاد افتاده اما به جای نشستن پشت یک میز و حل کردن موضوع و حتی اختلافات، تیرهایی را به طور غیرمستقیم سمت یکدیگر روانه می‌کنند. شاید واقع‌بینانه‌ترین پاسخ برای این ماجرا انتخابات کمیته ملی المپیک باشد و اختلاف نظرهایی که درباره انتخاب رئیس کمیته ملی المپیک وجود دارد. آیا انصاف است جنجال‌های سیاسی یا مشکلات فردی در پس‌زمینه انتخابات، زمینه‌ای برای تهدید منافع ملی ایران ایجاد کند؟ چرا مسؤولان نظارتی و امنیتی کشور واکنشی در قبال چوب حراج زدن به منافع ملی با این سناریوها نشان نمی‌دهند؟ چرا کمیته ملی المپیک درباره چگونگی اطلاع یافتن IOC از محتوی اساسنامه فدراسیون‌های ایران و در نهایت چرایی مکاتبه فدراسیون‌های جهانی با فدراسیون‌های ورزشی کشور پاسخی روشن ارائه نمی‌دهد؟ چرا وزارت ورزش و معاونت قهرمانی این وزارتخانه درباره این اتفاقات و دلایل ایجاد این وضعیت موضع‌ روشنی نمی‌گیرد و مدام از پاسخگویی به رسانه‌ها طفره می‌رود؟ در هر حال واقعیت ماجرا این است سئول‌نشینان باید از خواب غفلت بیدار شوند و بدانند ترکش‌های این ماجرا تنها منافع ملی را نشانه رفته و با این شرایط دیر یا زود نیز شاهد وقوع فاجعه بزرگی به نام تعلیق در ورزش ایران خواهیم بود. اینکه چرا در این وضعیت قرار گرفته‌ایم نکته‌ای است که باید مسؤولان کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش بی‌درنگ به آن پاسخ دهند. امید است تا دیر نشده راهی همراستا با منافع ملی در پیش گرفته شود تا شاید بدن نحیف ورزش ایران جانی دوباره بگیرد و فارغ از جنگ‌های شخصی افراد که عمدتا برای حفظ کرسی و تحقق منافع شخصی است، منافع ملی در اولویت قرار گرفته و تنها یک صدا از داخل کشور در مجامع بین‌المللی شنیده شود. شاید آن زمان مشکلات ورزش ایران نیز اندک شده و همه مدیران نیز همدل برای اهداف متعالی ورزش تلاش کنند.


Page Generated in 0/0044 sec