printlogo


کد خبر: 164746تاریخ: 1395/7/15 00:00
نوشتاری از علی‌اکبر رشاد
دلایل پیدایی و پایایی سکولاریزم

«اَفَحُکْمَ الْجاهِلِیه یَبْغُوَنَ وَ مَنْ اَحْسَنُ مِنَ اللهِ حُکْما لِقَوْمٍ یُوْقِنُون»(1)
پیش از پرداختن به اصل بحث، ضروری می‌دانم، چند نکته قابل ملاحظه را توضیح دهم:
نخست آنکه: ایدئولوژی سکولاریزم با یک سلسله اصول و ارزش‌های پذیرفته شده درفرهنگ مغرب‌زمین مانند: اومانیسم و انسان خداانگاری، عقل‌مداری و خردبسندگی، سیانتیسم و علم‌گرایی، آتئیسم و اصالت ماده، لیبرالیسم، اباحی‌گری و تساهل، پیوندی وثیق دارد آنچنان که بدون عنایت به تعاریف هر یک از آنها که برخی زیرساخت و ریشه این مرام و برخی دیگر روساخت و رویه آن به شمار می‌روند، فهم درست این ایدئولوژی میسور نخواهد بود.
دوم آنکه: موجبات ظهور سکولاریزم به 2 دسته تقسیم می‌شود:
دسته‌ای، معدات و زمینه‌های پیدایش این مرام محسوب می‌شوند، این موجبات به ویژگی‌های درونی مسیحیت رجوع می‌کند.
دسته‌ای دیگر، علل ظهور آن به شمار می‌رود که یا به تلقی و تدبیر ارباب کلیسا بازمی‌گردد یا از تحولات معرفتی در فرنگستان سرچشمه می‌گیرد.
سوم آنکه: در پیدایی و پایایی سکولاریزم غربی و ترویج سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع و نهاد دین در آن دیار، ملحدان و موحدان به تعاملی بدون تبانی آگاهانه دست یازیده‌اند و به نظر ما این یک همدستی - نه همدلی - تاریخی بی‌بدیلی است که در غرب اتفاق افتاد و پیاوردهای زیانباری نیز برای مدنیت و معنویت داشته است!
ملحدان با نیات بدخواهانه و به قصد نجات از دین مرام سکولاریزم را طرح و ترویج کردند، موحدان با نیتی نیک‌خواهانه و - به ظن خود - به قصد نجات دین به سکولاریزم تن در دادند. آنان از پایگاه تقدم خرد بر وحی و حجیت انحصاری عقل و به نیت کنارگذاردن دین از صحنه حیات و تثبیت اندیشه‌های لیبرالیستی، اومانیستی و لائیک از سکولاریزاسیون جانبداری کردند و اینان از جایگاه دلسوزی برای حفظ دین و حراست از قداست آن، سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع را تایید کردند. گفتنی است که همین تفاوت نیات در جانبداری از سکولاریزم نیز منشأ تهافت در تعریف این مرام و تبیین ریشه و رویه آن شده است. گو اینکه تطورات تاریخی و تغییر در شرایط جوامع سکولار نیز در ظهور نظریه‌های گوناگون درباره سکولاریزم و تحول و تفاوت در تلقی از آن بسیار مؤثر بوده است (که باید در گفتاری دیگر به آن پرداخته شود).
چهارم آنکه: در این سخن درصدد استقرای تام علل و معدات پیدایش و پایداری سکولاریزم نیستیم و تامین چنین غرضی، مجالی واسع و مقالی جامع می‌طلبد که از حوصله این یادداشت بیرون است.
 دلایل پیدایی و پایایی سکولاریزم
به نظر ما موارد زیر در ظهور و ماندگاری سکولاریزم فرنگی نقش اساسی ایفا کرده‌اند:(2)
 الف) عدم دسترسی مسیحیت به متن وحی و فقر کلامی کلیسا:
عهدین، روایت رفتار و گفتار حضرت موسی(ع) و حضرت عیسی (ع) و نقل حوادث روزگار آنان یا پیشینیان است. تورات و اناجیل موجود متون وحیانی نیستند. فقدان متن وحیانی دست‌نخورده سبب پیدایش باورداشت‌های نادرست و رواج عقاید خرافه‌آمیزی مانند عقیده به تثلیث و اقانیم سه‌گانه شد و در نتیجه باعث غیرعقلانی جلوه‌گر شدن عقاید دینی و احیانا القای تقابل عقل و دین شد. ظهور نظریه‌هایی مبنی بر عدم امکان یا عدم ضرورت تبیین عقلانی باورداشت‌های دینی ثمره چنین رویکردی است.(3)
ب) فقدان نظام حکومتی، حقوقی، اقتصادی و... در متون مسیحی موجود به‌رغم داعیه حکومت دینی ارباب کلیسا:
این وضعیت خود به خود طرح سکولاریزاسیون را موجه می‌کرد زیرا دینی که فاقد نظامات اجتماعی برگرفته از وحی است باید تدبیر اجتماع را به غیروحی واگذارد. چه آنکه در این صورت اگر دینداران نیز تأسیس حکومت کنند باید به حکم عقل و با برنامه علم، جامعه را نسق دهند. وانگهی انتساب عملکرد بشری و خطاپذیر سردمداران کلیسا به دین جز بدبینی مردم و سستی عقاید آنان به بار نمی‌آورد و چنین نیز شد و درست به این جهت بود که دین‌ورزان عاقل(!) همصدا با عقل‌ورزان بی‌دین، حکم به جدایی دین و دنیا کردند!
ج) تفسیر روزآمد متون مقدس و دین‌آجین نمودن فرضیه‌های علمی:
کلیسای قرون وسطی سعی کرد نظریه‌های تطورپذیر بشری را بر متون دینی تحمیل کرده، متن مخدوش و فهم مخدوش‌تر خود را از متون، معیار درستی و نادرستی علوم و نظریه‌ها قرار داده به همه چیز صبغه قدسی و دینی ببخشد! و این رفتار از سویی سبب فتور علمی غرب مسیحی در قرون وسطی ـ به‌رغم تحول شگرف و همزمان شرق اسلامی - شد، چه آنکه به‌تدریج مذهب به عقال عقل و مهار مهارت بدل شد و از دیگر سو اصرار ارباب کلیسا بر حجیت فهمیات مخدوش خود در برابر تطور شتابان علوم باعث القای تقابل علم و دین شد و انسان غربی چاره را جز در منزوی کردن دین و جداسازی حساب دین و دانش ندید.
د) نابردباری مذهبی و استبداد دین‌مدارانه کلیسا:
طی 10 قرن سلطه ترک‌تازانه آبای کلیسا در مغرب‌زمین همه مذاهب رقیب حتی خرده گرایش‌های مسیحی ناساز با مشرب پاپ تحدید و تهدید شدند. هر اندیشمندی اندیشناک سرنوشت خود بود و هر دانشوری از محاکم تفتیش عقاید در تشویش به سر می‌برد. این رفتار سبب القای تقابل دین و آزادی‌های مشروع انسانی شد و انسان غربی رَستن و رُستن خود را در گرو رهیدن از رهن دین و اضمحلال قدرت و سلطه دینی سراغ گرفت.
ه‍) رقابت قدرت میان امپراتوران از سویی و دانش‌مداران از دیگر سو با ارباب کلیسا:
طرح سکولاریزاسیون تدبیر اجتماع درست به معنی خلع سلاح پاپ و تصرف اریکه قدرت توسط جریان فردپرستی در فرنگستان بود، چنانکه پذیرش سکولاریزم از سوی سران مسیحیت و اتخاذ موضع ملایمت و مسالمت طی قرون اخیر نیز به معنی عقب‌نشینی مسیحیت به مواضع قابل دفاع و منطبق با شرایط جدید جهت حفظ حداقل موجودیت دین یعنی دینداری انفرادی و سازگار با جامعه سکولار تلقی می‌شود. به هرحال عوامل یادشده از جمله موجبات اصلی سستی اساس دین و انزوای آن و در نتیجه ظهور سکولاریزم مغرب‌زمین به شمار می‌رود و برخی از آنها همچنان نقش علت مبقیه را برای مرام سکولاریزم و استمرار روند سکولاریزاسیون در فرنگ ایفا می‌کند.
تفاوت‌های دینی فرهنگی شرق و غرب
شایسته است اینجا به نسبت سکولاریزم و مشرق و دنیای اسلام نیز به اختصار اشاره کنیم. به نظر ما تفاوت‌های اساسی که میان اسلام و مسیحیت وجود دارد ظهور و حضور سکولاریزم بومی مطلق و عناصر سکولار ملی در دنیای اسلام را منتفی می‌کند که در زیر به طور گذرا به برخی از آنها تلویح می‌کنیم: قرآن به عنوان متن وحی و سنت پیامبر اسلام(ص) و روایات موثق بسیاری که از رهبران دینی در دسترس است ضامن اتقان و سلامت عقاید مسلمین و مانع خرافه‌گروی در باورداشت‌های دینی آنان است. یک برنامه رایانه‌ای در ایران، متن افزون بر 900 هزار حدیث را به استناد 1200 عنوان کتاب تفسیری، روایی، تاریخی، عرفانی و... شیعه از نبی اکرم (ص) و اهل بیت او ثبت کرده است. اگر هر حدیث در این منابع به طور میانگین 10 بار هم تکرار شده باشد حداقل 90 هزار روایت کلامی، احکامی و اخلاقی در اختیار شیعه است و نیز ده‌ها هزار روایت دیگر در مجامع و مواسیع اهل سنت وجود دارد که احتمالاً در مدارک شیعه ذکری از آنها به میان نیامده است. به دور ماندن قرآن از آفت تحریف، طولانی بودن دوره بعثت و عصر اوصیا (از 10 سال قبل از هجرت تا 250 هجری) مجال وسیعی را برای مسلمانان فراهم آورد تا عقاید و احکام اسلامی را از سرچشمه زلال وحی و مفسران آسمانی آن فرا چنگ آورند. لزوم اجتهاد در اصول و اصالت اجتهاد در فروع، امتیاز دیگر فرهنگ اسلامی است. عقیده به ضرورت فهم اجتهادی دین مشوق مسلمانان در پذیرش عالمانه عقاید اسلامی و مانع جدی رواج باورهای سست و رکون به اعتقادات بی‌سند و رکود تفکر دینی میان آنان است. اصل اجتهاد به مثابه عاملی درون‌برانگیز در متن سازمان فکر اسلامی تعبیه شده است که متولیان معرفتی جامعه اسلامی را در بستر سیال بعثتی مدام قرار داده، آنها را به نونگری، ژرفایابی و فهم‌گستری نسبت به دین وامی‌دارد. عقل در قاموس عقیدتی مسلمین، عدل وحی و پیامبر درونی خوانده می‌شود. توصیه‌های جدی به تعقل و تدبر از سوی قرآن و عقیده به حجیت عقل در اسلام سبب ظهور مکاتب فلسفی بسیار غنی و مشارب کلامی بس استواری شده که پشتوانه استدلالی رخنه‌ناپذیری برای عقاید دینی شده و توهم تقابل دین و عقل را در فرهنگ اسلامی از اذهان زدوده و موجب نضج عقاید و قواعدی چون «حسن و قبح عقلی» در کلام و «تلازم حکم عقل و شرع» و «مستقلات عقلیه» در فقه و اصول فقه شده است. جایگاهی را که عقل و تعقل در فرهنگ دینی مسلمانان احراز کرده و کاربردهایی که خرد در کلام، فقه و اخلاق اسلامی دارد هرگز فروتر از جایگاه وحی و تعبد نیست؛ در خور تأمل است که در روزگارانی که تقابل عقل و دین مساله غرب بود، صدرالمتالهین مکتب حکمت متعالیه را در شرق پی گذاشت که مشخصه عمده آن درآمیختن قرآن، برهان و عرفان است. نگرش اسلام به منزلت رفیع علم و عالم نیز از امتیازات این دین نسبت به دیگر ادیان است. توجه اسلام و مسلمین به حرمت دانش و دانشور مجال خطور به شبهه تقابل علم و دین نمی‌دهد. تجربه تعامل علم و الهیات در اسلام، شاهکار بی‌مثالی است که بنای تمدنی عظیم را درانداخت و تمدن کنونی مغرب وامدار آن مدنیت معنوی سترگ است. در نگاه وحی اسلامی شجره ممنوعه، درخت دانش نیست بلکه این برتری علمی انسان است که مایه امتیاز او بر همه آفریدگان شده تا آنجا که همه هستی باید در برابر او کرنش کنند و حتی فرشتگان که تا آفرینش انسان برترین باشندگان بودند او را سجده کنند که خداگونگی بشر مرهون دانشوری او است. نخستین آیات فرود آمده بر پیامبر اسلام(ص) در متن فضای تاریک جاهلیت کهن از «تبیین علمی خلقت بویژه آفرینش انسان و کرامت او و تعلیم خط و فرادهی آنچه که وی نمی‌دانست» سخن سر می‌دهد.
در منظر قرآن داناتران خداترس‌ترند «اِنما یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» و از نظر پیامبر اسلام(ص) «بر مؤمن فرض است که از گهواره تا گور دانش بجوید».
ویژگی دیگر مکتب اسلام، استعداد نظام‌پردازی در همه عرصه‌های اجتماعی است. پیامبر اسلام(ص) با تأسیس حکومت دینی در مدینه، الگوی حکومتی دینی ارائه فرمود. اوصیا و اصحاب آن بزرگوار و مصلحان جوامع اسلامی با تبیین، تفسیر و تطبیق تعالیم دینی بر نیازهای اجتماعی انسان در اعصار و امصار گوناگون نمونه‌های موفقی از نظامات حیاتی اسلام را پدید آوردند. به برکت در دسترس بودن متن وحی اسلامی و میراث عظیم بازمانده از پیشوایان دینی و به یمن عقلانیت اسلامی و شیوه کارساز اجتهاد، فقیهان ما چهل هزار فرع فقهی را استنباط کرده و در اختیار امت اسلامی قرار داده‌اند. فقه غنی، ژرف و گسترده اسلامی اکنون چون مشعلی فرا راه حیات آحاد امت، روشنگر تکالیف، حقوق و نحوه کنش و منش جمعی و فردی آنهاست. گفتنی است: ابواب هفتادگانه فقه - به استثنای چند باب - همگی بیانگر نظامات و قوانین اسلامی در مناسبات سیاسی، حقوقی، اقتصادی و تعلیم و تربیت است. اصول فقه استواری، و قواعد هزارگانه فقهی دقیق استطاعت شگرفی را در فقه شیعه جهت تامین نیازهای انسان معاصر در عرصه قانونگذاری منطبق با شرایط متطور بشری فراهم کرده است. در فرهنگ اسلامی پاسداشت حریم کرامت انسان و تکریم آزادی‌های تعریف شده انسانی روح بنیادی‌ترین شعار اسلام است. تاریخ گواه سماحت و مدارات مسلمین حتی با ادیان رقیب و جریان‌های فکری معارض است. آیاتی نظیر آیات زیر مبنای مناسبات فکری در جامعه اسلامی است:
اِنا هَدَیْناهُ السبیلَ اِما شاکِرا وَ اِما کَفُورا.(4)
ما انسان را به راه درست رهنمون شدیم، خواه سپاسگزار و پذیرنده باشد خواه ناسپاس و کفرورزنده.
لا اِکْراهَ فِی الدینِ قَدْ تَبَینَ الرشْدُ مِنَ الْغی، فَمَنْ یَکْفُرْبِالطاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللهِ فَقَدْ اِسْتَمْسَکْ بِالْعُرْوَه الْوُثْقی لَاانْفِصامَ لَها وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیم.(5)
اکراهی در دین نیست، چه آنکه رشد و غی و سره و ناسره آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان بیاورد به دستاویز استواری چنگ زده است که گسست‌پذیر نیست و خدا شنوا و دانا است.
«فَبَشرْ عِبادِ الذینَ یَسْتَمِعُوَنَ الْقَوْلَ فَیَتبِعُونَ اَحْسَنَهُ.(6)
بشارت ده به بندگانم که سخنان را گوش فرا می‌دهند سپس از بهترین آن پیروی می‌کنند.
قرآن کریم از یهودیان و نصرانیان به خاطر انعطاف‌ناپذیری در روابط فکریشان انتقاد می‌کند:
وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النصاری حَتی تَتبِعَ مِلتَهُمْ، قُلْ اِن هُدَی الله هُوَالْهُدی...(7)
یهود و نصارا از تو خشنود نمی‌شوند، تا به آیینشان درآیی. بگو: هدایت همان هدایتی است که از سوی خدا باشد... علاوه بر تفاوت‌های دینی میان این دو خطه، تفاوت‌های فرهنگی عمیقی مانند: اشراق‌گرایی در شرق و عقل‌گروی در غرب، وجود دارد که نقشی اساسی در ممانعت از پیدایش و پذیرش مبانی سکولاریزم و ارزش‌های سکولاریزمی در مشرق‌زمین بازی می‌کند.
غربیان را زیرکی ساز حیات
شرقیان را عشق راز کائنات
زیرکی از عشق گردد حق‌شناس
کار عشق از زیرکی محکم اساس
عشق چون با زیرکی همسر شود
نقشبند عالم دیگر شود
خیز و نقش عالم دیگر بنه
عشق را با زیرکی آمیز ده
شعله افرنگیان نم خورده‌ای است
چشمشان صاحب‌نظر، دل مرده‌ای است
زخم‌ها خوردند از شمشیر خویش
بسمل افتادند چون نخجیر خویش
سوز و مستی را مجو از تاکشان
عصر دیگر نیست در افلاکشان
زندگی را سوز و ساز از نار توست
عالم نو آفریدن کار توست(8)
به هر حال: با توجه به تفاوت‌های دینی و فرهنگی که به آنها اشاره شد نه سکولاریزم یک ایدئولوژی جهانشمولی است و نه سکولاریزاسیون گذرگاهی محتوم که همه تاریخ و بشر و ادیان مجبور به عبور از آن باشند؛ سکولاریزم یک مرام غرب‌زاد است که در بستر فرهنگ فرنگ و در آغوش مسیحیت غربی‌شده ظهور کرده است، سکولاریزاسیون دین و تدبیر اجتماع یک مسأله نسبی و غربی است، مشکل و مسأله جهان اسلام شرق نیست.
وَلْیَحْکُمْ اَهْلُ الأِنْجیلِ بِما اَنْزَلَ اللهُ فیهِ، وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما اَنْزَلَ اللهُ فَأُولئکَ هُمُ الْفاسِقُونَ.(9)
انجیلیان باید به آنچه خدا در انجیل فرو فرستاده حکم کنند و هر که برابر فرستاده خدا حکم نراند از فاسقان به شمار خواهد آمد. حسن ختام را خوشه دیگری از خرمن اقبال پیشکش می‌کنم:
آدمیت زار نالید از فرنگ
زندگی هنگامه برچید از فرنگ
پس چه باید کرد ‌ای اقوام شرق
باز روشن می‌شود ایام شرق
در ضمیرش انقلاب آمد پدید
شب گذشت و آفتاب آمد پدید
یورپ از شمشیر خود بسمل فتاد
زیر گردون رسم«لادینی» نهاد
گرگی اندر پوستین بره‌ای
هر زمان اندر کمین بره‌ای
مشکلات حضرت انسان از اوست
آدمیت را غم پنهان از اوست
در نگاهش آدمی آب و گل است
کاروان زندگی بی‌منزل است...
علم اشیا، خاک ما را کیمیاست
آه! در افرنگ تأثیرش جداست
عقل و فکرش بی‌عیار خوب و زشت
چشم او بی‌نم، دل او سنگ و خشت
علم از او رسواست اندر شهر و دشت
جبرئیل از صحبتش ابلیس گشت
دانش افرنگیان تیغی به دوش
در هلاک نوع انسان سختکوش
با خسان اندر جهان خیر و شر
در نسازد مستی علم و هنر
آه از افرنگ و از آیین او
آه از اندیشه لادین او(10)
***
این متن خلاصه سخنرانی جناب آقای رشاد در «سمینار انقلاب اسلامی، فرهنگ و توسعه» است که در سال 1374 در اسلام‌آباد پاکستان ایراد شده است.
.............................................................................................
پی‌نوشت‌ها:
1- قرآن کریم، سوره مائده، آیه 50
2- در زمینه علل و دلایل ظهور مسلک سکولاریزم، نظرات گوناگونی وجود دارد. حقیر مجموعه دلایلی را که در متن مسوده آمده، اجزای علت تامه پیدایش این پدیده می‌دانم.
3- استاد شهید مرتضی مطهری، در اثر گرانسنگ خود، علل گرایش به مادیگری، بحث مشبع و متقنی در تحلیل مطلب بالا ارائه فرموده است، جزاءالله عن خیر الجزاء.
4- قرآن کریم، سوره انسان، آیه 3
5- قرآن کریم، سوره بقره، آیه 256
6- قرآن کریم، سوره زمر، آیه 18
7- قرآن کریم، سوره بقره، آیه 120
8- دیوان اقبال، چاپ اقبال آکادمی پاکستان.
9- قرآن کریم، سوره مائده، آیه 47
10- دیوان اقبال، چاپ اقبال آکادمی پاکستان، ص 713
منبع: کتاب نقد
 


Page Generated in 0/0080 sec