مصطفی واعظی: یکی از مشکلاتی که از ابتدای ظهور دولت جدید در عرصه حاکمیت جمهوری اسلامی بروز یافت، عدم تبیین دقیق مفهوم «اعتدال» پیش از انتخابات بود. نه متفکری به عنوان مبدع و طراح «سیاست اعتدالی»، «فرهنگ اعتدالی» یا حتی «اقتصاد اعتدالی» به نخبگان جامعه معرفی شد و نه حتی بهرغم گذشت 6 ماه از آغاز دوران به اصطلاح «اعتدالیون» نظریه جامعی در این زمینه مطرح شده است.
اتفاقا بسیاری از متفکران عصر حاضر شعار اعتدال را به جهت توخالی بودن این مفهوم و مطرحشدن آن از جانب برخی از افراطیترین احزاب بدسابقه در عرصه سیاست کشور ضربهپذیرترین منطقه حساس دولت فعلی خواندهاند.
با صحبتهای روز گذشته شخص رئیسجمهور محترم که نشان از «فرافکنی» گسترده در پاسخ به انتقادات مطرح شده توسط مراجع، علما و خبرگان فقیه جامعه درباره مساله مهم «انحرافات فرهنگی» بروز یافته در زیرمجموعه دولت داشت، بیمایگی تئوری بیپشتوانه اعتدال بیش از پیش آشکار شد. نکته اینجاست که گلایههای روحانی درباره اینکه «عرصه فرهنگ» دست وزیر نیست و سایرین بودجه میگیرند و پاسخگو نیستند، قرابت نزدیکی با غرغرهای احمدینژاد در کنفرانس مطبوعاتی مشهوری داشت که حقیقتا به عقدهگشایی سران جریان انحراف از نظام به واسطه اجرا نشدن طرحهای این جریان نزدیکتر بود! احمدینژاد اگر چه از دوقطبی «اعتدال و افراط» بهره نمیبرد اما به وضوح نزدیکان جریان انحراف، سایرینی که به نقشههای شوم آنها در حوزه فرهنگ و سیاست پی برده بودند را «تکفیری» لقب میدادند. نهایت این جریان خزنده بیسر، اکنون به آنجا رسیده که «ضدیت با روحانیت» را فریاد میزند و مراجع را به عنوان نگاهبانان چارچوب شریعت و فقه اسلامی سدی در برابر طرح شیعه لندنی میخواند.
اکنون سوال این است که گشاداندیشی احمدینژاد در حوزه فرهنگ که بهزعم جریان فعلی «افراطی» نام گرفته بود چگونه در دولت فعلی نیز به نام «اعتدال» ترویج میشود؟ کسی شک ندارد که یکی از مهمترین علل بیزاری جامعه از دولت پرکار و مردمی احمدینژاد در دو سال آخر مقابله جدی گروهی از مریدان و سران جریان انحراف با پاسداران فقه و سنت نبوی بود. حال چطور دولت جدید که با شعار «آشتی با روحانیت اصیل انقلاب» پا به عرصه گذاشته در برابر نهیب بموقع مراجع و خبرگان جامعه اسلامی دم از «اعتدال فرهنگی» میزند و قصور وزیر خود را به پای دیگران مینویسد؟ این چه اعتدالی است که مسیر آن عینا مشابه «افراطگرایان» ضدروحانیت است؟!
مفهوم رحمانیت حقیقی در اسلام پیش از این توسط نخبگان شریعت به صورت وسیع تبیین شده است. اما این مفهوم عجیب و ناشنیدهای که از «اسلام رحمانی» برداشت میشود و در دامنه گشاد و بیحد و مرز آن از فتنهگران آشوبطلب خروج کرده بر ضد نظام اسلامی تا جسارتکنندگان به عاشورای حسینی در سایهسار قدرت به آرامش میرسند و اعلام پیروزی میکنند از کجا سرچشمه گرفته است؟ این چه «اسلام اعتدالی» است که جریان سکولار ضددین را برادرانه در آغوش میگیرد و پس از تذکر جدی متدینین و عقلا و حکما، تلاش میکند مرزهای تعادل را تا لندن و لسآنجلس تعریض کند؟ عجیب است که این «بازاندیشی» بیقانون که از بارزههای تبیینشدهاش دوستی با اغیار نیز هست به تفکر جریان انحراف تا این اندازه نزدیک است! اتفاقا همین اقلیت سخیف نیز رسانههای منتقد را «تکفیری» و «صهیونیست» میخواندند و مرتب از ضرورت بازشدن فضای فرهنگ و رسانه برای مطرحشدن ایدهها و اندیشههای بهاری سخن میراندند!
آقای رئیسجمهور! بیایید در جلسهای جدی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی علتهای ابراز ناراحتی و نگرانی مراجع و نخبگان جامعه از اقدامات صورت گرفته در حوزه تخصصی آقای جنتی را بررسی کنید. بالاخره نمیشود با جامعه روحانیت انقلابی نیز با دستهبندی حزبی و خدای ناکرده «افراطی و اعتدالی» برخورد کنیم! اگر مراجع از ابهامات متعدد موجود در توافقنامه ژنو ابراز نگرانی میکنند کماهمیت جلوه دهیم. یا آنگاه که روزنامه منتسب به اعتدال در پنجمین شماره خود دولت را ادامه راه گروهک منحله و ضد اسلامی «آزادی» میخواند و داد ریشسپیدان کمربسته اسلام حقیقی را با «غیرانسانی خواندن قانون شرع» درمیآورد همگان را دعوت به «بیغیرتی» کنیم!
به قول حضرت آیتاللهالعظمی جوادی آملی «اعتدال از پستترین رذایل است» آنجا که عدالت قربانی سهلانگاری و عوام اندیشی شود. «ما موظف به اجرای عدل هستیم نه اعتدال، زیرا اعتدال فقط معنایش آن است که ببینیم دیگران چه میخواهند نه آنکه عدالت چه اقتضایی دارد.
بنابراین رسانهها باید برای برقراری عدل در جامعه تلاش کنند نه آنکه به ایجاد اعتدال روی آورند.» اینها صحبتهای مرجعی است که به اخلاقمداری شهره است پس در الگو خواندنش در حوزه «اخلاق رسانهای و فرهنگ اعتدالی» شک نداشته باشید برادران!
ادامه مسیری که احمدینژاد به قول شما «افراطی» با سرعت و بدون توجه به نقد ناظرین و نصیحت ناصحین پیمود همان است که مشاهده کردید. نه اصولگرا حاضر به حمایت از چنین دیدگاهی است و نه «اصلاحطلب»!
اعتدال صوفیانه رحمانی، چه ورژن برآمده از بنیاد برادران راکفلر - مدل حسین نصر- باشد و چه ورژن دستنوشته پدرهمسر فلان آقازاده که با پاپ همجنسگرایان نیز قرابت دارد، آنکه در این راه قربانی میشود احمدینژاد انحرافی است و روحانی اعتدالی! هر نهاد دیگری که از بودجه بیتالمال در حوزه فرهنگ ارتزاق میکند نیز اگر تخلف کرد همچون وزارت ارشاد مورد بازخواست و تذکر قرار میگیرد.
رئیسجمهور مدیر مجموعه تحت تنفذ قانونی خویش است. همان اندازه که قانون اساسی تعیین کرده نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر مسؤولیت دارد! غیر از این باشد همچون دوره کوتاه قدرت گرفتن نسبی جریان انحرافی، دولت از وظایف اصلی خویش بازمیماند و هر روز با یک بحران خودساخته دست و پنجه نرم خواهد کرد. اشتباهات زیرمجموعه مستقیما پای رئیسجمهور را به منازعات ملی
بازخواهد کرد.
فردا روز کسی از علی جنتی، عطا مهاجرانی، رحیم مشایی یا عبدالله نوری سخن به میان نمیآورد اما همه از معضلات تحت مدیریت هاشمی و خاتمی و احمدینژاد در تاریخ خواهند نوشت. تاریخ را انحرافی ننویسید آقای رئیسجمهور! شأنیت دولت حسن روحانی بسیار بالاتر از آن است که ورژن دوم جریان انگلیسی اسلام رحمانی کدیور و نصر و فریتهوف شوآن و بنیاد برادران راکفلر نام بگیرد. ما نه «دین جهانی» حاصل القائات تئوسوفیستی میخواهیم و نه شیعه باطنی لندنی! ما رئیسجمهور روحانی خودمان را دوست داریم که در تبعیت از روحانیت و مراجع انقلاب زیرمجموعه خاطی خود را برای جلب رضایت الهی «تأدیب» میکند.