احسان کرمی: با نگاهی به اوضاع میادین جنگ در شهر حلب سوریه، شاهد تحرکات قوی و شدید ارتش و نیروهای مقاومت در خطوط داخل شهر هستیم. نیروهای محور مقاومت پس از تکمیل محاصره حلب از شمال شهر و با بستن جاده کاستیلو و مزارع ملاح، از جانب بلندیهای مخیم حندورات در خطر هدف قرار گرفتن قرار داشتند و از جانبی حصار محاصره باید به اندازهای بزرگ میشد که شکست حصر این منطقه، سخت یا غیرممکن شود.
پس از تلاش ناموفق تروریستها در شکست محاصره شهر حلب از طرف جنوب غرب شهر و باز کردن باریکهای که فاقد ارزش نظامی لازم بود، این باریکه مجددا توسط نیروهای ارتش که آتش سنگین توپخانه و هوایی خود را بر آن متمرکز کرده بودند بسته شد. هر چند در تمام طول مدت باز بودن این باریکه به دلیل دید و تیر ارتش، تدارکاتی هم وارد شهر حلب نشد. در واقع هدف مسلحان از این عملیات بینتیجه و پرتلفات تنها بازسازی روحی و روانی نیروهای معارض دولت بود چراکه بعد از تکمیل محاصره شهر، عامل روانی آنها تخریب و با معادلات جدیدی روبهرو شده بودند که کفه آن به طرف ارتش و نیروهای مقاومت سنگینتر بود. محور مقاومت با اتخاذ راهبردی معقول و منطقی و با استفاده از تاکتیک عقبنشینیهای تاکتیکی و استفاده موثر و دقیق از آتش سنگین و پرحجم توپخانه و هوایی، تلفات زیادی به سازمان رزم و تجهیزات و تسلیحات مسلحان وارد و با متوقف کردن روند تهاجمی آنها وارد فاز تهاجم شده و خطوط سقوطکرده را دوباره تصرف کرد. در عین حال کمترین تلفات را متحمل و ابتکار عمل را در تمام مدت در دست داشت.
طی عملیات فک حصر شهر حلب توسط تروریستها مقادیر زیادی از مهمات و ذخایر زرادخانه آنها نابود یا توسط خود آنها مصرف شد و از جانب دیگر تروریستها تلفات بالایی را در سازمان رزم خود متحمل شدند. واضح است این تلفات انسانی، تروریستها را در آینده دچار مشکل بزرگتری میکرد که امروز شاهد رخنمون شدن این مشکل عمده هستیم. تروریستها به دلیل تلفات زیاد نیروی انسانی نخبه و آموزشدیده خود دچار کمبود نیروی انسانی شده و در صورت ادامه فاز تهاجمی ارتش، مسلحان جهت حفظ خطوط و مناطق تحت تصرف خود دچار مشکل جدی و کمبود نیروی انسانی خواهند شد و با شکست خطوط اول و دوم دفاعی خود مجبورند برای مقاومت و حفظ مناطق خود عقبنشینیهای چندین کیلومتری و شکستهای بزرگی را متحمل شوند.
محور «عربی- غربی- ترکی» در زمان کوتاهی بهراحتی میتواند از مرزهای همیشه باز در شمال و جنوب سوریه ملزومات، تجهیزات و سلاح و مهمات کافی در اختیار تروریستها قرار دهد لیکن تامین نیروی انسانی امری است که لازمه آن صرف زمان، انرژی و توان بسیار بیشتری است. به همین علت ذخایر تسلیحاتی مسلحان در این مدت یک ماهه و طی چند آتشبس نمایشی و تحمیلی توسط کشورهای غربی بویژه آمریکا مجددا تامین شده تا جایی که مسلحان در همین زمان محدود به سرعت به مقادیر زیادی راکت بیام ۲۱ گراد مورد استفاده در سامانه راکتی کاتیوشا تجهیز شدهاند. اما امکان تزریق نیروی انسانی لازم فراهم نشده و هماکنون روال شکستهای تروریستها نسبت به قبل سریعتر شده است.
از سوی دیگر وضعیت برای مسلحان گرفتار در داخل شهر حلب وخیمتر شده است چراکه امکان بازیابی توان و تامین ملزومات برای آنها بسیار دشوارتر است. با توجه به موارد پیشگفته، چنانچه ضعف تسلیحات، کمبود مهمات و نیروی انسانی مسلحان داخل حصار حلب از اندازهای فراتر رود، خطوط مقاومت آنها به سرعت در هم خواهد شکست و مجبور به تخلیه مناطق مورد تصرف خود خواهند شد؛ همین امر موجب میشود تراکم تروریستها در محلات داخلی حلب بالاتر رفته و به تبع آن تلفات در پی حملات متمرکزتر ارتش سوریه نیز افزایش یابد. همچنین به دلیل کم شدن طول خطوط درگیری ارتش با مسلحان در داخل حلقه محاصره حلب، نیروهای فراوانی از پاسداری خطوط دفاعی فارغ و تعداد نیروهای فعال ارتش در حال تهاجم هر بار پس از فروپاشی هر خط مسلحان افزایش مییابد و به طور طبیعی حجم حملات و قدرت ارتش شاهد افزایش صعودی خواهد بود.
آنچه واضح و مبرهن است اینکه حملات توپخانهای، راکتی و خمپارهای مسلحان به محلات مسکونی حلب که تحت تسلط ارتش سوریه قرار دارند، نه در قالب برنامه مدون نظامی و تاکتیکی خاص بلکه حاصل سردرگمی و ناچاری آنهاست. مسلحان بهخوبی میدانند تمرکز همین آتش بر خطوط نبرد با ارتش و اجرای عملیات نظامی در نهایت نتیجهای در بر نخواهد داشت و باز کردن حصار محاصره با رویکرد نظامی، شدنی و ممکن نیست، لذا تلاش میکنند با ادامه این حملات، ارتش و دولت سوریه را با کشتار مردم بیدفاع در تنگنای فشار افکار عمومی قرار داده و توقف حملات را وجهالمصالحه شکست حصر یا دریافت ملزومات کنند (ملزومات و سلاحهایی که در قالب کمکهای هلالاحمر یا صلیب سرخ وارد منطقه میکنند).
آنچه گفتنی است اینکه محور مقاومت در تلاش است با تصرف نقاط بیشتر در شمال شهر حلب، حلقه محاصره را تنگتر و امکان شکست محاصره از این جبهه را به صفر برساند و از طرفی با تصرف بلندیها و مناطق دارای بافت مسکونی جانپناه امنی برای نیروهای خود فراهم کند. تصرف شهرکهای مخیم حندورات، مساکن و شهرک صنعتی شقیف و سپس پیشروی به جانب میدان جندول و پاکسازی آن از لوث وجود مسلحان، این طرح محور مقاومت را قرین موفقیت کرده و در عین حال موجبات فروپاشی بیشتر خطوط دفاعی مسلحان در داخل شهر حلب را فراهم کرده است.
گفتنی اینکه تل بریج و تلاصفر در داخل حلقه محاصره شهر حلب فاقد بافت مسکونی هستند و محور مقاومت در سالهای قبل یکبار تجربه موفق پیشروی در این مناطق را داشته و مطمئنا جهت اجرای مجدد این تجربه با مشکل چندانی روبهرو نخواهد بود. اما اهمیت این بلندیها در جانب شرق مناطق پاکسازیشده شقیف و حندورات در این است که با تصرف آنها و با توجه به تصرف قبلی میدان جندول، شهرک عویجه در محاصره
۲۷۰ درجه قرار گرفته و طبیعتا این امر به معنای سقوط آن در زمانی کوتاه است. از جانب دیگر همین بلندیها برتری دید و تیر محسوسی به ارتش و نیروهای محور مقاومت جهت هدف قرار دادن محله حی حیدریه، شهرک هلوک و جاده شیخ نجار میدهد و راه را برای پیشروی هرچه بیشتر محور مقاومت هموار میکند. در واقع باید محله عویجه را سقوطکرده فرض کرد.
محور مقاومت باید در حلقه بیرونی شمال حلب نیز به طرف روستاهای تحت تصرف مسلحان که مابین جاده کاستیلو و شهرکهای شیعهنشین نبل و الزهرا هستند اقدام به تک تهاجمی کند و با تصرف حریتان، عندان، حیان و بیانون علاوه بر استحکام خطوط محاصره شمال شهر حلب، امنیت شهرکهای نبل و الزهرا را نیز بیش از پیش تامین کند.
همچنین به نظر میرسد تقویت منطقه جنوب غربی حلب که مسلحان در ماه گذشته موفق به شکست محدود محاصره از آنجا شدند نیز واجب و ضروری است. تصرف خانطومان و خانعسل و رسیدن به اتوبان دمشق- حلب میتواند امنیت هر چه بیشتر این ناحیه را تضمین و امکان طرحریزی و اجرای حمله به جانب غرب جهت آزادسازی 2 شهرک شیعهنشین محاصرهشده فوعه و کفریا در شمال ادلب را فراهم کند. این دو شهرک بیش از یک سال و نیم است در محاصره مسلحان
تکفیری-سلفی و در معرض تهاجمات روزانه و وحشیانه مسلحان قرار دارند. لزوم اجرای طرحی مانند عملیات فک حصر نبل و الزهرا برای شکست محاصره این دو شهر کاملا محسوس و بلکه ضروری است که در عین حال میتواند خطوط ارتباطی و تدارکاتی تروریستها از ترکیه به شمال حماه و ادلب را دچار اختلال کرده و در صورت ادامه نبردها پاکسازی این منطقه وسیع را سهلتر کند. با اجرای چنین طرحی، باز کردن یک جبهه از فوعه و کفریا به سمت جنوب و همچنین پیشروی از شمال حماه به سمت شمال سوریه، مناطق بزرگی را در محاصره قرار داده و پاکسازی آنها بسیار آسان خواهد شد.
در آخر اینکه چنانچه نیروهای محور مقاومت و ارتش سوریه در حلب موفق به ادامه روند پیشرویهای فعلی شوند امکان ختم بحران سوریه با روشهای سیاسی به نفع محور مقاومت دور از نظر نیست اما نباید فراموش کرد محور عربی- غربی- ترکی در این مدت بیتحرک و منفعل نخواهد بود و از تمام ابزارهای سیاسی و نظامی خود برای ادامه بحران سوریه یا ختم آن به نفع خود بیشترین استفاده را خواهد برد در نتیجه هوشیاری بیشتر محور مقاومت و دولت سوریه ضروری است.