مهدی محمدی: یکم- نشانههای متنوعی وجود دارد که ظاهرا از آماده شدن آمریکا برای ورود به دوران جدیدی از مداخله در منطقه حکایت میکند. حدود 20 روز قبل دولت آمریکا عمدا محل استقرار نیروهای ارتش سوریه در دیرالزور را هدف گرفت. روز پنجشنبه، ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ، به 3 سایت راداری ارتش یمن در بندر حدیده حمله کردند به این بهانه که روز قبل از آن، از این بندر چند موشک به سمت شناورهای آمریکایی شلیک شده است. روز جمعه اوباما با تیم امنیت ملیاش جلسهای برگزار کرد که هدف از آن «ارزیابی گزینههای نظامی در سوریه» اعلام شده است. با آغاز قریبالوقوع نبرد موصل هم خبر میرسد آمریکاییها با مشارکت ترکیه و سعودی، در تدارک باز کردن راهی برای خارج کردن داعش از موصل و متمرکز کردن آن در شرق سوریه هستند؛ امری که سیدحسن نصرالله نسبت به آن هشدار داد.
دوم- بحث در اینباره که بیمیلی آمریکا به مداخله در نبردهای منطقه، خلأ قدرتی به وجود آورده و ایران و روسیه این خلأ را پر کردهاند، در محافل راهبردی آمریکا فراگیر شده است. اغلب کارشناسان از 2 حزب آمریکا میگویند وضعیت فعلی قابل تداوم نیست اما هیچکس گزینه قابل قبولی که به تغییر جدی وضع فعلی بینجامد هم در اختیار ندارد. گزینههای راهبردی آمریکا در منطقه بشدت در حال کاهش است. در حالی که آمریکا تصور میکرد یک جبهه وهابی در منطقه ایجاد کرده که ایران را به نیابت از آمریکا و اسرائیل مهار خواهد کرد، اکنون میبیند این جبهه در آستانه یک شکست تاریخی قرار گرفته است. آمریکا نه فقط ابتکار عملی در منطقه در اختیار ندارد، بلکه با روند فعلی، تتمه نفوذ خود بر متحدانش را هم از دست خواهد داد.
سوم- از یک منظر راهبردیتر، وضعیت در سراسر منطقه، به طور فزایندهای در حال خارج شدن از کنترل واشنگتن است. ترکیه پس از کودتا بشدت به آمریکا و سعودی بیاعتماد است و اگرچه دست از بلندپروازیهای ژئوپلیتیکی برنداشته اما آشکارا تضعیف شده است. تنش میان ترکیه و مصر تشدید شده و همزمان، مصر ایستادن مقابل سعودی را هم آغاز کرده است. این امر نشاندهنده آن است که محور وهابی نهتنها شکل نگرفته، بلکه از درون جامعه اهل سنت با چالشهایی بسیار جدی مواجه است و برخی کشورهای کلیدی آن خطر رادیکالیسم وهابی را درک کردهاند. در یمن حمایت از سعودی برای آمریکا روز به روز سختتر میشود. تنش داخلی در سعودی فزاینده است و آمریکا راهحلی در اختیار ندارد که ضمن حفظ انسجام حکومت سعودی، گزینه مطلوب خود را تقویت کند. روسیه روی هوا و ایران روی زمین معادله در سوریه را به طورکامل در دست گرفتهاند، راهحل سیاسی در سوریه دورنمایی ندارد و راهحل نظامی برخلاف آنچه آمریکاییها تصور میکردند به سود مقاومت در حال جواب دادن است. توان عملیات انصارالله در بابالمندب بشدت رشد کرده و انسجام درونی یمن بر اثر جنایات سعودی تقویت شده است، ضمن اینکه برای نخستینبار در تاریخ دهههای گذشته مرزهای سعودی با یک تهدید جدی روبهرو است. روابط عراق و ترکیه بحرانی است، کردها بیش از هر بازیگر دیگری در منطقه، به ایران نزدیک هستند و عملیاتهای زمینی بویژه در حلب و موصل از طریق بسیج کارآمد نیروهای مردمی با مشارکت موثر ایران به توفیقات بسیار مهمی انجامیده است. همه اینها در کنار هم یعنی آمریکا بدترین دوران خود را در خاورمیانه میگذراند و هیچ معجزه قریبالوقوعی هم در راه نیست.
چهارم- همه اینها یک طرف، اصلیترین عاملی که آمریکا را کاملا عصبی کرده و به هم ریخته، تداوم موفق محاصره حلب و اجباری شدن روزافزون گزینه خروج النصره از شرق حلب است. برای آمریکا اکنون هیچ چیز مهمتر از این نیست که النصره را در حلب نجات بدهد. این مساله فوریترین و اضطراریترین موضوع روی میز آمریکاست. پیروزی در حلب معادله در سوریه را به سرعت تغییر خواهد داد و هرگونه راهحل سیاسی مدنظر آمریکا را- با محوریت ایده «اسد باید برود»- عملا منتفی میکند، ضمن اینکه به یک معنا به بازیگری ترکیه در سوریه هم پایان خواهد داد.
اگر این موضوع با شکست داعش در موصل همراه شود، آمریکا به یکباره کل ارتش وهابی را که برای مهار مقاومت ایجاد کرده و به آن امیدها بسته بود، از دست خواهد داد. بنابراین اکنون هیچ چیز برای آمریکا مهمتر از این نیست که بر اراده ایران و روسیه اثر گذاشته و جلوی یک عملیات تمامکننده از سوی آنها در حلب را بگیرد.
پنجم- آمریکا در اندیشه مداخله است اما نمیداند چگونه باید این کار را انجام دهد. با وضع فعلی حتی خانم کلینتون باید شعار انتخاباتی خود درباره ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه را پس بگیرد. حتی جان ساورز، رئیس سابق MI6 هم دیگر اعتقاد ندارد که چنین کاری در سوریه عملی باشد. آمریکا قادر به یک مداخله وسیع نیست، چنین مداخلهای هم وضعیت میدانی را بدتر میکند و هم آمریکا را در باتلاقی فرو خواهد برد که خروج تدریجی از آن یکی از دستاوردهای اصلی مورد ادعای دولت اوباماست. مداخلات محدود هم اثرات محدود خواهد داشت. هیچ مداخله هوایی تمامکنندهای ممکن نیست- تازه اگر آمریکا ریسک مداخله هوایی قدرتمند را بپذیرد- چرا که روی زمین بازیگری که برای آمریکا بجنگد وجود ندارد. واقعبینانهترین وضعیت این است که فرض کنیم آمریکا به تسلیح دیوانهوار داعش و النصره روی خواهد آورد (بیشترین کاری که آمریکا میتواند بکند مسلح کردن آنها به موشکهای ضدهوایی است) که در این صورت خود نخستین قربانی آن خواهد بود و ضمنا ایران، روسیه و سوریه مدتهاست برای آن آمادهاند. چنین خبطی از سوی آمریکا به ایران و روسیه مجوز خواهد داد کار را یکبار برای همیشه یکسره کنند.
ششم- همه این اتفاقات برای ایران و مقاومت یک پیام فوری دارد: کار را در حلب تمام کنید!