... زیر پوشش موافقت و تأیید حضرتعالی دامن زده میشد که من ذیلاً به قسمتهایی از آن اشاره خواهم نمود. چه کسی جز اخوی از موقعیت خود نزد شما سوءاستفاده نمود و اخبار و گزارشات حساس انقلاب و کشور را به انگیزه حب و بغضهای خطی در اختیار دوستان نزدیک قرار میداد و آتش جناحبندی بر ضدمسؤولان کشور را که خواه ناخواه به تفرقهافکنی منتهی میشد مشتعل ساخت؟ که تنها یک نمونه آن افشای جریان مکفارلین است که پس از بازداشت من و به انگیزه انتقامجویی از مسؤولان اجرایی کشور انجام گرفت و اطلاعات بهکلی سری انقلاب را در اختیار مشتی افراد خام قرار داد که نتیجهای جز کشتار بیرحمانه مردم بیگناه کشور در بمبارانهای هوایی نیمه دوم سال 65 نداشت. چه کسی جز ایشان با همفکری و همکاری من و دوستان دیگر با ترفندهای مرموز و صرفاً به انگیزههای خطی حساسیتهای حضرتعالی را بر ضد فرماندهی سپاه در سال 63 تشدید ساخت و با چشمپوشی از فداکاریها و ایثارگریهای رزمندگان سلحشورمان در جبههها تنها نقاط ضعف سپاه را خدمت شما گزارش نمود تا آنجا که رقابت و کشمکش با این ارگان انقلابی به لغو ملاقاتهای فرماندهی با حضرتعالی منتهی گشت. چه کسی جز ایشان تحت تأثیر حساسیتها و تحلیلهای ذهنی غلط از روند انقلاب و تحولات کشور پندارهای شیطانی بر ضد امام امت روحی فداه را در ذهنیت خود و اندیشه اطرافیان پرورش میداد که نتیجه آن گزارشات انحرافی و مکتوب من و القائات تحریف شده ایشان خدمت حضرتعالی و دامن زدن به یک تباهی بزرگ برضد روح خدا و یادگار انبیاء عظام و سلاله ابراهیم علی نبینا وآله و علیهالسلام بود؟ به دنبال این کجاندیشیها که در اکثر موارد به دیدگاههای حضرتعالی تثبیت میشد، تحلیل ایشان و ما و طیف مرتبط با بیت شما از مسائل رهبری، جنگ، اقتصاد، معادله حاکمیت و... راه انحراف پیمود. چه کسی مسؤول مسامحه و سهلانگاری مصلحت آمیز در برابر امواج زهرآگین انتقادها و نارضاییهایی است که دستهای مرموز به انگیزه تفرقه افکنی بین حضرتعالی و رهبری انقلاب و نظام بهسوی بیت و دفتر شما هدایت میکردند و مگر همین امواج فزاینده نارضاییها نبود که از طرق گوناگون و به لطایفالحیل توسط اخوی و دیگران به حضرتعالی منتقل میشد و مگر همین ترفندهای ناشیانه و مرموز موجب نگشت که بالاخره حضرتعالی رابطه خویش با نظام را قطع بفرمایید. خدا را گواه میگیرم و آقای اخوی نیز اگر یک لحظه وجدان خویش را به داوری فراخواند شهادت خواهد داد که قطع رابطه با نظام رهاورد مجموعه حرکتهایی بود که ایشان با زمینهسازی ملاقاتهای خطی، بزرگ نشان دادن ضعفها و کمبودهای کشور و ارائه تحلیلهای افراطی و القائات حساب نشده و... طی چند ماه انجام داده است. البته انکار نمیتوان کرد که علاوه بر زمینههای اولیه که در راستای تشخیص حضرتعالی وجود داشته عوامل دیگری نیز مؤثر بوده است که چه بسا اخوی نیز از آنها بیاطلاع بوده است ولی قدر مسلم اینکه اگر ایشان نمیخواست چنین امری تحقق نمییافت. فراتر از این بگویم اگر شرح صدر بیحد و مرز شما وجود نمیداشت و در سیاست اغماض از لغزشها افراط نمیفرمودید و اصرار بر انتقادهای مداوم از نظام اجرایی کشور نمیداشتید و در برابر افراطها و خطاهای اخوی و دیگران عکسالعمل جدی و قاطع نشان میدادید موج سوءاستفاده و تندرویها و لغزشها و بدبینیها مهار میگشت و در شرایطی که انقلاب اسلامی در حصار توطئههای استکبار جهانی قرار دارد و آتش جنگ از هر سو زبانه میکشد قلب نازنین امام امت روحی فداه بهدرد نمیآمد و حوادث کنونی روند دیگری مییافت.
حضرت آیتالله!
سوگند به ارواح مطهره شهدای جمعه خونین مکه و شهیدان انقلاب اسلامی بویژه شهید محمد رضوانالله علیهم اجمعین، که در بیان مطالب فوق انگیزهای جز رضایت حق و مصلحت اسلام و آینده رهبری را نداشته و در فضای کاملاً آزاد و آگاه و بدون اینکه قصد تنقیص اخوی که سمت استادی بر من را دارد داشته باشم از حضرتعالی استدعا میکنم بدون توجه به جرائم و تخلفات من که فصل جداگانهای است و به آقای اخوی ارتباط ناچیزی دارد یک بار دیگر نامه را با دقت مطالعه و قضاوت فرمایید و چنانچه مصلحت دیدید امر بفرمایید تا مفصل جریانات را خدمت شما در نامه دیگری به رشته تحریر درآورم.
ارجو منالله تعالی ان یوفقکم لمرضاته و سیدد خطاکم.
«والسلام علیکم و رحمه.. الله»
ادامه دارد ...