سعید میرزایی: شاید یکی از تلخترین اتفاقات ماههای اخیر که اعصاب و روان و اعتماد عمومی را دچار آسیب کرد، اتفاقی باشد که بهخاطر قصور پزشکی برای امیرعباس، نوزاد چند ماهه رخ داد. امیرعباس همین چند روز پیش از دنیا رفت؛ نوزادی که به گفته مادرش به دلیل سهلانگاری پزشکی در حین زایمان دچار فلج مغزی شده بود، دردهایش به پایان رسید و کمپینهای پرشمار #حمایت_از_امیر_عباس نیز که در اعتراض به قصور پزشکی و درخواست کمک از مسؤولان برای وی تشکیل شده بود، کمکی به حیات وی نکرد. داستان زندگی امیرعباس چندماهه خیلی تلخ است.
21 دیماه سال گذشته مادری در حالی که بشدت از درد به خود میپیچد وارد بیمارستان میشود. 3 روز از زایمان میگذرد و مادر نوزاد خود را نمیبیند، تا اینکه بعد از 3 روز نوزاد که در بخش مراقبتهای ویژه نگهداری میشد، توسط مادر رؤیت میشود. متخصصان مغز و اعصاب به مادر میگویند به دلیل نرسیدن اکسیژن در حین زایمان، نوزاد دچار فلج مغزی شده است.
به ادعای مادر امیرعباس، بعد از 2 هفته فرزندش از بیمارستان ترخیص میشود و دوباره بعد از 2 ماه با علائم تشنج به بیمارستان بازمیگردد و به دلیل عفونت شدید ریه و قطع تنفس در ICU بستری میشود، تا اینکه 18مهرماه امسال از دنیا میرود.
مرگ نوزاد دختر 3 روزه در همدان اتفاق تلخ دیگری بود که طی ماههای اخیر رخ داد. پدر این نوزاد درباره اتفاق تلخی که برای فرزند و همسرش به وقوع پیوسته میگوید: ساعت 16 بیستم تیر امسال همسرم را برای زایمان به بیمارستانی در همدان منتقل کردم. مدارک پزشکی، آزمایشها و سونوگرافیهای انجامشده سلامت نوزادم را تایید کرده بود. با توجه به وزن بالای دخترم، باید همسر 28 سالهام عمل سزارین میکرد اما پزشک و رزیدنت بیمارستان اعلام کردند همسرم باید زایمان طبیعی داشته باشد. همان شب همسرم زایمان طبیعی کرد و دخترم به دنیا آمد اما وضعیت دخترم خوب نبود. پزشک معالج بیمارستان، همسرم را روز بعد مرخص کرد اما نوزادم در بخش مراقبتهای ویژه بود.
سرانجام پس از 3 روز فرزندم که بستری بود، فوت کرد. پزشک زن و رزیدنت در وضع حمل همسرم قصور داشتند که همین موضوع باعث مرگ فرزندم شد و اکنون از این 2 نفر شکایت دارم. اگر همسرم تحت عمل سزارین زایمان میکرد، اکنون دخترم زنده بود. سهلانگاری آنها باعث شد نوزادم را از دست بدهم.
همین چند هفته پیش بود که نماینده مردم الیگودرز در مجلس از فوت یک جوان الیگودرزی در بیمارستانهای تهران خبر داده و گفته بود: متأسفانه سجاد سرلک، جوان 26 ساله الیگودرزی بر اثر بیتوجهی تیمهای پزشکی و قصور پزشک بیهوشی در بیمارستانهای وابسته به تأمین اجتماعی فوت شد. نماینده مجلس درباره جزئیات مرگ این جوان میافزاید: طبق گفتههای برادر این جوان الیگودرزی، ایشان برای عمل کتف و درمان یک مشکل در عضلات که مربوط به سالیان گذشته بوده، به پزشک حاذقی مراجعه کرده و قرار بر عمل پینگذاری در کتف شده است. در بیمارستان [...] تهران، عمل با موفقیت انجام میشود اما در قسمت ریکاوری بر اثر قصور پزشک متخصص بیهوشی، اکسیژنرسانی به بیمار قطع شده که منجر به ایست قلبی تنفسی میشود. ظاهرا به اجبار برای احیای بیمار، تیم پزشکی شروع به انجام CPR بر روی بیمار کردند. طولانی شدن عمل CPR که بیش از 40 دقیقه به طول میانجامد، منجر به آسیبدیدگی کامل مغز و در نهایت پایین آمدن ضریب هشیاری ایشان به زیر 3 و انتقالش به بیمارستان میلاد میشود که در نهایت بهرغم تلاش اعضای بخش ICU داخلی بیمارستان میلاد، مرگ مغزی وی تایید شد.
موارد مشابه امیرعباس، نوزاد همدانی و جوان الیگودرزی طی سالها و ماههای اخیر کم نبوده است. ماجرای بازکردن بخیه زده شده زیر چانه پسربچهای در بیمارستانی در خمینیشهر، سوختن مادری باردار و جوان پس از سزارین بر اثر استنشاق گازهای دیاکسیدکربن و اکسید نیترون، مرگ زن جوان 4 روز پس از زایمان در یکی از بیمارستانهای تهران، مرگ نوزاد 45 روزه به دلیل اتصال اشتباهی کپسول اکسیژن در بیمارستان[...] و مرگ نوزاد دیگری در قشم و موارد دیگر در یک سال گذشته اخباری تلخ از رشد فزاینده قصور پزشکی در بیمارستانها و زیرمجموعه وزارت بهداشت بوده است. جا ماندن وسیله جراحی در بدن بیمار، مرگ بیمار به خاطر عدم حضور جراح و مرگ بیمار بر اثر تشخیص نادرست از مصادیقی هستند که این روزها به خاطر تکرر به اخبار عادی و روزمره بدل شدهاند و آرامش روانی و اعتماد مردم نسبت به بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را مخدوش کرده است. در این میان وزیر بهداشت که زیرمجموعه تحت مدیریتش همزمان با قرار گرفتن در صدر اخبار قصور پزشکی و مرگومیر اتفاقا در اخبار مربوط به حقوقهای نجومی هم در صدر قرار دارد، این روزها تلاش میکند با فرافکنی اشکالات و تناقضات گفتاری و رفتاری وزارت بهداشت را به محاق ببرد. جمله معروف وزیر بهداشت در سال 93 درباره روغن پالم: «پالم مضر است» و چرخش 180 درجهای از این گفتار در هفتههای اخیر: «من نگفتم پالم مضر است»، بعد از 2 سال بازی با اعصاب و روان مردم، نشان میدهد، مدیران وزارتخانه به طور مشخص یکی از دلایل اصلی ایجاد اختلال در امنیت روانی مردم هستند، با این همه آقای وزیر این ادعا را درباره دیگران مطرح میکند.