printlogo


کد خبر: 166209تاریخ: 1395/7/28 00:00
جستاری پیرامون بی‌ثباتی خاورمیانه و نظم نوین منطقه‌ای
وزن ژئوپلیتیکی جمهوری ‌اسلامی ‌ایران

محمود  نورانی*: منطقه خاورمیانه در میان مناطق استراتژیک جهان با دارا بودن 15 کشور با ویژگی‌های متفاوت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و طبیعی نمونه بارز و پیچیده‌ای را از رقابت‌ها و کنش‌ها و واکنش‌ها و جست‌وجوی ایفای نقش ملی و منطقه‌ای به وسیله این کشورها ارائه می‌دهد.  از دیدگاه قدرت برتر جهانی، این منطقه کمان بی‌ثباتی استراتژیک نام گرفته و روند کلیدی در آن، اغتشاش و بی‌ثباتی استراتژیک است. یکی از نشانه‌های بارز آن، استراتژی دفاعی نوین ایالات متحده است که بر متمرکز کردن تلاش‌ها روی توانمندی‌های ماموریت‌های جدید در کمربند بی‌ثباتی تاکید ویژه دارد. درک اهمیت خاورمیانه از سوی قدرت‌ها و سایر کشورهای جهان و به تبع آن علاقه‌مندی آنها به برقراری روابط و بهره‌مندی هرچه بیشتر از مزایا و پتانسیل‌های مختلف منطقه، باعث تلاش کشورهای خاورمیانه برای کسب هرچه بیشتر قدرت در سطوح مختلف شده است. این امر خود بر پیچیدگی و وخامت این رقابت‌ها می‌افزاید. افزایش قدرت و منزلت ژئوپلیتیکی کشورها برای آنها اقتدار، تاثیرگذاری و منافع بیشتر و گسترش حوزه نفوذ را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس‌های منطقه‌ای، قاره‌ای و جهانی به همراه خواهد داشت.  از آنجا که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از بازیگران اصلی و کلیدی در پهنه جغرافیای سیاسی غرب‌ آسیا توانسته است به واسطه وجود نیروها و عوامل مثبت ژئوپلیتیکی خود از جمله ورود به صحنه تحولات منطقه‌ای، نقش بسزایی در ایجاد نظم نوین منطقه‌ای ایجاد کند لذا این یادداشت با تاکید بر عناصر قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران که بدون شک سردار «حاج‌قاسم‌ سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از مؤلفه‌های اصلی این دکترین است، سعی در تبیین جایگاه ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا را دارد. لذا بر این اساس باید گفت ارزیابی وزن ژئوپلیتیکی و قدرت ملی کشورها برای تعیین و شناخت قدرت منطقه‌ای با توجه به پارامترهای اساسی قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران برای افکار عمومی خالی از لطف نیست.
قدرت ملی
امروز در صحنه روابط بین‌الملل و در زندگی سیاسی کشورها، واژه قدرت کاربرد وسیعی پیدا کرده است. قدرت ملی یک کشور عبارت است از مجموعه توانایی‌های آن کشور در تحمیل اراده خود بر سایر کشورها برای گسیل به منافع ملی خود. ا.جی کالینز، استراتژیست آمریکایی قدرت ملی را مجموعه‌ای از توانایی‌های بالقوه و بالفعل یک کشور تعریف می‌کند که از توانایی‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، تکنولوژیک و نظامی آن کشور ناشی می‌شود. «محمدرضا حافظ‌نیا» از برجسته‌ترین ژئوپلیتیسین‌های ایرانی، عوامل و عناصر مولد قدرت ملی را بدین‌گونه برمی‌شمارد: عوامل اقتصادی، عوامل سرزمینی، عوامل حکومتی، عوامل علمی و فناورانه، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی، عوامل نظامی و عوامل فراکشوری.
 وزن ژئوپلیتیکی
عبارت است از ثقل نیروها و عوامل مثبت و منفی در قدرت ملی یک کشور. به عبارتی جمع جبری عوامل قدرت ملی. وزن ژئوپلیتیکی، موقعیت یک کشور یا منزلت آن را در مجموعه‌ای از کشورها یا در سیستم ژئوپلیتیک جهانی و منطقه‌ای نشان می‌دهد. گسترش حوزه نفوذ و به عبارتی مرزها و قلمرو ژئوپلیتیکی که خود یک مفهوم فضایی- جغرافیایی است و نیز قدرت اثرگذاری بر فرآیندها و کنش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای سبب می‌شود امنیت ملی کشور تامین شده و تهدیدات علیه آن کاهش یابد و از سوی دیگر منافع و اهداف ملی کشور تضمین و تأمین شود.
 منزلت ژئوپلیتیکی
وزن ژئوپلیتیکی رابطه مستقیم با منزلت ژئوپلیتیکی کشور در سیستم جهانی و منطقه‌ای دارد. یعنی هرچقدر وزن بیشتر باشد منزلت و اعتبار عمومی کشور بین سایر کشورها اعم از بزرگ‌تر، هم‌تراز یا کوچک‌تر بیشتر می‌شود و هر اندازه اعتبار و منزلت بیشتر افزایش یابد همان اندازه فرصت‌های جدید قدرت مرئی یا نامرئی برای اثرگذاری عینی و ذهنی بر فرآیندها، تصمیم‌سازی‌ها، اقدامات و رفتارها در مقیاس‌های مختلف محلی و همسایگی، منطقه‌ای و جهانی فراهم می‌آید و کشور می‌تواند به‌تدریج در جایگاه مدیریت و رهبری فرآیندها و کنش‌های جمعی قرار گیرد و نقش سیاسی و بین‌المللی محوری ایفا کند.
کشورهایی که در مناطق ژئوپلیتیکی بین‌المللی عملاً بر فرآیندها و تصمیمات و اقدامات جمعی تاثیر گذاشته و دیگر کشورها و اقدامات و کنش آنها را نیز متأثر می‌کنند، آنهایی هستند که از وزن ژئوپلیتیکی و به تبع آن منزلت بیشتر و برتر در میان سایر اعضای سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای برخوردارند. بدین ‌ترتیب هرگاه سخن از جایگاه، موقعیت و منزلت کشوری در منطقه‌ای به میان می‌آید، بدون شک میزان و توان قدرت ملی آن کشور در مقایسه با سایر کشورها، نخستین موضوعی است که مطرح می‌شود. جهت روی‌آوری و اقبال کشورهای مختلف جهان برای شکل دادن به نظام‌های منطقه‌ای، مفاهیم، دیدگاه‌ها و الگوهایی درباره نحوه شکل‌گیری قدرت در این نظام‌ها مطرح شده است. دولتی که بیشترین وزن را داشته باشد قدرت تراز اول منطقه محسوب می‌شود که در جایگاه رهبری و کنترل منطقه‌ای قرار گرفته و در امور منطقه اعمال نفوذ می‌کند.  لذا بر این اساس می‌توان اذعان کرد قدرت ملی براساس مولفه‌های ساختاری وزن ژئوپلیتیک تولید شده و در نهایت منزلت ژئوپلیتیکی کشور را شکل می‌دهد.
نگاه به تحولات غرب‌ آسیا
غرب آسیا در گذشته و حال صحنه دائمی مبارزه است که متاخرترین تحولات مهم آن عبارتند از: گرایش آشکار آمریکا برای سیطره کامل و ایجاد سلطه خود بر جنوب‌غرب‌ آسیا، اشغال عراق و افغانستان، بی‌ثباتی و جنگ‌های فرقه‌ای در کشورهای مختلف منطقه، جنگ‌های پی‌درپی علیه حزب‌الله و نیروهای فلسطینی، بیداری اسلامی، تلاش برای تغییر دولت اسد و خارج کردن آن از محور مقاومت و تلاش برای تجزیه عراق و سوریه، کودتا در ترکیه و آغاز جنگ داخلی در این کشور و نیز در این اثنا حمله ضدانسانی رژیم سفاک آل سعود به مردم مظلوم یمن نمونه‌های بارزی از تحولات اخیر در منطقه و ایجاد بحران‌های ژئوپلیتیکی در غرب آسیا بوده است.
سوریه؛ بازیگر ژئوپلیتیک‌محور
اما جایگاه سوریه در منطقه آسیای‌غربی، این کشور را به عنوان مرکز ارتباطات 3 قاره آسیا، آفریقا و اروپا شناسانده است. این کشور از دیرباز مرکز بازرگانی میان شرق و غرب بوده، چنانکه موقعیت ژئوپلیتیک سوریه، این کشور را در نقطه اتصال خاورمیانه نفتخیز قرار داده است. سوریه یک بازیگر ژئوپلیتیک‌محور است که با 3 عامل واقع شدن در منطقه استراتژیک خاورمیانه، قرار گرفتن بر کناره شرقی دریای مهم مدیترانه و برخورداری از 186 کیلومتر ساحل با کشورهای حاشیه این منطقه ارتباط دارد. بویژه سوریه از طریق خط لوله نفت در بندر بانیاس، بخشی از نیازهای نفتی کشورهای حاشیه را تامین می‌کند و از این راه در معادلات منطقه نقش دارد. سوریه تنها کشور عربی است که در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی میان کشورهای خاورمیانه و آفریقای‌عربی، نقش مستقلی را ایفا می‌کند و در عین حال صاحب دیدگاه خود است. از سوی دیگر نقش‌آفرینی سوریه در تحولات لبنان و قرارگرفتن دمشق به عنوان دولت حامی مقاومت اسلامی، بر اهمیت استراتژیک سوریه افزوده است.  اما با اوج‌گیری بحران داخلی سوریه، اوضاع سیاسی و ژئواستراتژیکی منطقه نیز دچار تنش و تزلزل شد. از یک‌سو ناآرامی‌های سوریه به علت دخالت و منافع بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به جنگ داخلی بدل شد و در سوی دیگر این بحران، برخوردها و درگیری‌های منطقه‌ای در سطح فروملی و بین‌المللی در منطقه غرب‌آسیا تا سطح نظامی و دیپلماتیک به وجود آمده است. از نگاه کشورهایی نظیر عربستان، قطر و امارات، بحران سوریه فرصتی را برای سد نفوذ رو به رشد ایران در عراق و شامات فراهم کرده است تا از این طریق بتوانند مواضع و جایگاه خود را نیز تقویت کنند.  اما از دیگر اتفاقات مهمی که در ادامه بحران سوریه به وقوع پیوست حمله عربستان سعودی به یمن بود که در ادامه اهداف راهبردی این رژیم برای ایجاد تغییرات منطقه‌ای بعد از روی کار آمدن سلمان بن‌عبدالعزیز بود. دولت سعودی انگیزه‌های سیاسی و مذهبی بسیار زیادی برای این امر داشته و دارد. فشار بر دیگر رقبای منطقه‌ای، باج‌گیری از آمریکا، توسعه تفکر وهابیت و ضربه‌ زدن به دیگر مذاهب در منطقه و در رأس آن دور کردن موج تغییرات منطقه‌ای از تاج و تخت ریاض در چارچوب صدور بحران به دیگر نقاط منطقه می‌توانند مهم‌ترین انگیزه‌های عربستان در این چارچوب محسوب شوند. استراتژیست‌های آمریکایی و اسرائیلی، جنگ داخلی سوریه را فرصتی برای تضعیف بنیادی ایران اسلامی می‌دانند به امید اینکه شکست ایران در عراق و منطقه غرب‌آسیا، جمهوری اسلامی ایران را وادار کند در زمینه‌های دیگر مثل برنامه هسته‌ای تسلیم شود. آنها همچنین به دنبال این هستند حزب‌الله را بشدت تضعیف کرده و منطقه کلیدی مدیترانه را نیز از حوزه نفوذ ایران خارج کنند. از سوی دیگر با به وجود آمدن بحران سوریه، ترکیه نیز از تبعات این بحران که در اثنای آن، مسائل داخلی خود ترکیه نیز به‌صورت آلترناتیو به آن اضافه شد، بی‌نصیب نماند. در حالت کلی باید گفت جایگاه منطقه‌ای ایران، عربستان‌سعودی، ترکیه و رژیم صهیونیستی بشدت در معرض تاثیرپذیری از بیداری‌اسلامی بویژه مساله سوریه قرار گرفته و بشدت روابط هر 3 کشور را تحت‌تاثیر خود قرار داده است.
 جمهوری اسلامی ایران: بازیگر کلیدی ژئوپلیتیکی
جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری آزاد و مستقل و به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک همواره در تحولات منطقه‌ای و بین‌المللی تاثیرگذار بوده است. صدور تفکر مقاومت و مبارزه با استعمار، امپریالیزم، استبداد و خودکامگی و پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیک و نیز نهضت مشروطه، ملی‌ شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی 1357ه.ش در بعد داخلی و مقاومت 8 ساله [دفاع‌مقدس] و مدیریت بحران هسته‌ای در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی از نمونه‌های بارز و تاریخی این نقش‌آفرینی‌هاست. در این راستا، جمهوری اسلامی ایران به شکل عملی و عینی، برخی کشورهای اسلامی غرب آسیا را پس از چندین دهه از انزوا و سکون خارج کرده و به سوی همگرایی سوق داده و انرژی آزادشده آنها را به عنوان موتور محرکه همه تحولات و خیزش‌ جریان‌ها و جنبش‌های اسلامی درآورده و مردم مسلمان منطقه بویژه غرب‌آسیا را نسبت به حق و حقوق و توانایی‌های خود آگاه کرده است. از سوی دیگر طلسم شکست‌ناپذیر بودن غول استعمار و امپریالیسم را ابطال کرده و این مساله خود جسارت و اعتماد به نفس را به ملت‌های مسلمان و بویژه غرب‌آسیا بازگردانده است. همچنین در فرآیند ظهور، توسعه و تثبیت خود به عامل منحصربه‌فردی در احیا، پایداری و توسعه بیداری اسلامی و در شرایط کنونی به مرکز سامانده ‌همگرایی اسلامی در منطقه غرب‌آسیا تبدیل شده است. ملت‌های مسلمان منطقه و جریان‌های فعال متأثر از متن مردم جوامع اسلامی، شعائر و شعارهای انقلابی ایران اسلامی مانند جهاد و شهادت و ایثار را به عنوان اصول اساسی مبارزاتی خود پذیرفته‌اند و گروه‌های منسجم و سازمانی کوچک و بزرگ تحت عنوان جنبش‌های اسلامی با استناد و با اعتقاد به اسلام در سطح محلی، ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی ظاهر شده‌اند. لذا باید پذیرفت همگرایی منطقه غرب آسیا با عنوان یک آگاه جمعی تحت نفوذ جغرافیایی و وزن ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران در شرایط کنونی تبدیل به یک رفتار سیاسی شده و در قالب یک ایده سیاسی ساماندهی شده است.
نقش سردار قاسم سلیمانی در ژئوپلیتیک غرب‌آسیا
سردار سرلشکر پاسدار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه بوده و سال‌ها تجربه جنگ ایران و عراق و مبارزه با اشرار مسلح در جنوب شرق ایران (پس از جنگ تحمیلی و مابین دوران سازندگی تا سال 79 سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بوده و مبارزه با اشرار و قاچاقچیان موادمخدر را بخوبی انجام داده و مردم منطقه جنوب شرق ایران همواره قدردان زحمات این فرمانده شجاع بوده و هستند) را دارد. از سال ۱۳۷۹ (۱۹۹۹ میلادی) این فرمانده راهبردی از طرف حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر فرزانه انقلاب و فرمانده معظم کل‌قوا به عنوان فرمانده سپاه قدس انتخاب شد. سردار سرلشکر پاسدار «قاسم سلیمانی» به اذعان رسانه‎های خارجی یک «دیپلمات- نظامی» پرنفوذ در منطقه غرب آسیاست که نقش عمده‌ای در مقابله با تروریست‌های تکفیری داعش دارد. فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران به اذعان مسؤولان داخلی و خارجی با کمک مستشاری خود کمک بزرگی به عراق برای جلوگیری از سقوط شهرهای بیشتر کرده است. روزنامه انگلیسی «آبزرور» تأکید کرد ژنرال «قاسم سلیمانی» احتمالاً تنها کسی است که می‌تواند داعش را شکست دهد. «آبزرور» عنوان داشت: هنگامی‌که در نخستین روزهای حمله تکفیری‌های سلفی به شهرهای عراق، ارتش عراق از مقابل آنها گریخت، این ژنرال ایرانی در صحنه حضور یافت و چند ساعت پس از سیطره داعش بر «موصل»، سلیمانی در «بغداد» بود و از آن زمان عملیات دفاع از بغداد را هماهنگ و نیروها را بسیج کرد. «آبزرور» در پایان خاطرنشان کرد: سردار سلیمانی همچنین وقتی داعش، «اربیل» را تهدید کرد به کردستان عراق در شمال این کشور رفت. فرمانده سپاه قدس در اقصی نقاط عراق مورد ستایش و قدردانی قرار گرفت بویژه از سوی شیعیان؛ چرا که او احتمالاً تنها کسی است که می‌تواند پیشروی داعش را متوقف کند.   از طرف دیگر با توجه به اهمیت سوریه برای ایران، اهمیت حضور پررنگ جمهوری‌اسلامی ایران در بحران سوریه نیز روشن است. از همین رو دستگاه دیپلماسی کشور از روزهای آغازین، نقش‌آفرین میدان دیپلماسی بود، هر چند آمریکا و متحدان اروپایی و منطقه‌ای آن از جمله ترکیه، عربستان و قطر حاضر نبودند نقش ایران در این بحران را بپذیرند؛ اما ایران، هم در فضای دیپلماتیک توانست نقش ویژه‌ای را ایفا کند و هم برخی کشورها مثل روسیه و چین را وارد میدان بحران سوریه کرد و برخلاف نظر آمریکا و متحدانش برای جلوگیری از حاکمیت تروریست‌ها در کل سوریه وارد مبارزه عملی با تروریست‌ها در سوریه شد. خارج از میدان دیپلماسی، سوریه بشدت نیاز به کمک در حوزه‌های مختلف بویژه در حوزه دفاعی داشت زیرا آمریکا و متحدانش با مسلح کردن معترضان و حمایت از گروه‌های تروریستی مختلف مثل جبهه‌النصره و داعش، دولت سوریه را بشدت تحت فشار قرار داده بودند. دولت سوریه که با یک وضعیت فوق‌العاده روبه‌رو شده بود، سعی کرد این آشوب‌ها را خنثی کند اما در این میان دچار اشتباهاتی شد که گره ناامنی‌ها را محکم‌تر کرد:
1- ناتوانی دولت سوریه در شناسایی علل و عوامل آشوب‌ها و برخورد منطقی و برنامه‌ریزی‌شده با آن
2- برخورد شدید با اعتراضات و سرکوب شدید معترضان که راه را برای ورود تروریست‌ها هموارتر کرد.
3- عدم استفاده از توان نیروهای مردمی در جلوگیری از گسترش نفوذ تروریست‌ها
4- ناآشنایی ارتش سوریه با جنگ‌های شهری و استفاده از توپخانه و سلاح‌های سنگین در جنگ شهری که موجب تخریب بخشی از مراکز و خانه‌های مردم شد.
تمام این مسائل باعث شد ایران به درخواست دولت سوریه برای مبارزه با تروریست‌ها کارشناسان نظامی خود را در قالب مستشار نظامی راهی آن کشور کند که این وظیفه به عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و با محوریت سردار حاج‌قاسم سلیمانی قرار داده شد و نیروهایی از سپاه قدس راهی آن کشور شدند تا در مسائل نظامی راهنمای ارتش سوریه باشند.
نقش‌آفرینی ویژه مستشاران نظامی سپاه قدس قاعده بازی را عوض کرد و سوریه که می‌رفت کاملاً به دست تروریست‌ها بیفتد، بازیابی نظامی شد و در میدان جنگ به پیروزی‌های متعددی دست یافت و دمشق از تهدید سقوط خارج شد. اقداماتی که مستشاران نظامی ایران در میدان مبارزه سوریه انجام دادند، از این قرار بود:
1- ایجاد روحیه مبارزه با تروریست‌ها در بین فرماندهان نظامی سوریه
2- آموزش شیوه جنگ شهری و مقابله با پیشروی تروریست‌ها با کم‌ترین تلفات ممکن
3- استفاده از توان نیروهای مردمی برای مقابله با تروریست‌ها و ساماندهی نیروهای بسیج مردمی در سوریه
4- کمک اطلاعاتی به ارتش و دولت سوریه در جنگ با تروریست‌ها
5- برقراری تعامل با عشایر و قبایل برای کمک به مقابله با تروریست‌ها و میانجی‌گری بین دولت و قبایل
در این میان برخی رسانه‌های بیگانه سعی کردند حضور فرماندهان نظامی ایرانی از جمله سردار سلیمانی در میدان نبرد را به عنوان دخالت نظامی ایران در مسائل داخلی سوریه عنوان کنند. در این‌باره یکی از کارشناسان ارشد مسائل منطقه‌ای اظهار می‌دارد: «سرلشکر سلیمانی یک چهره شناخته‌شده جهانی و از یادگاران دوران دفاع‌مقدس است و سبک فرماندهی ایشان همان سبک فرماندهی در دوران دفاع‌مقدس است و نگاه به آن دوران نشان می‌دهد فرماندهانی مانند قاسم سلیمانی و شهدایی مانند خرازی، همت و باکری حضور میدانی داشتند و در عملیات و مواقع آزادسازی مناطق، در خط مقدم حضور پیدا می‌کردند. امروز حمایت ما از مردم کشورهای عراق و سوریه صادقانه است و کسانی که در این عرصه کمک و پشتیبانی می‌کنند و مشاوره می‌دهند، به طور طبیعی در صحنه حضور می‌یابند و این هم به صفا و صداقت و روحیه جهادی و شهادت‌طلبی آنها بازمی‌گردد که این راه را یک حرکت مقدس می‌دانند». اما نکته مهمی که درباره حضور حاج‌قاسم در جبهه‌های مبارزه با تکفیر باید اذعان نمود این است که حفظ انسجام و تقویت روحیه نظامی و ایستادگی نیروهای عمل‌کننده و حمایت‌کننده یکی از مهم‌ترین نکات و راهبردهای نظامی هر جنگ است. نیروهایی که در صف اول مقاومت حاضرند، با دیدن مرد بزرگی همچون سردار سلیمانی نه تنها قدرت ایستادگی‌شان افزایش می‌یابد بلکه به راهبردهای حکیمانه‌اش، گوش جان می‌سپارند. بر این اساس، علاوه بر تقویت نیروهای در صحنه، این پیام به حامیان مقاومت رسانده می‌شود که جمهوری اسلامی ایران از منافع انقلاب اسلامی و ملت‌های مظلوم دفاع می‌کند و از هیچ تلاشی برای آن کوتاهی نمی‌کند. از طرف دیگر نقش‌آفرینی مؤثر سپاه در میدان سوریه، آمریکایی‌هایی را که تا دیروز حاضر نبودند نقش ایران را در بحران سوریه بپذیرند، مجبور می‌کند به نقش ایران در حل مساله سوریه اعتراف کنند و خود را ملزم به حضور ایران در گفت‌وگو‌های حل مساله سوریه کنند. نقش سپاه در مساله سوریه حتی باعث می‌شود نمایندگان کنگره آمریکا طی نامه‌ای به اوباما اعلام کنند: در زمان کنونی که سپاه از هیچ اقدامی برای سرکوب مخالفان بشار اسد فروگذاری نمی‌کند، نمی‌توان درباره آن سکوت کرد. آمریکا باید از تمام امکانات لازم برای جلوگیری از نفوذ ایران در سوریه استفاده کند. در این نامه نمایندگان کنگره از دولت آمریکا درخواست کردند کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دهد و این در حالی است که آمریکا گروهک تروریستی مجاهدین خلق [منافقین] را از لیست گروه‌های تروریستی خارج کرده و همچنین کمک‌های بی‌حساب و کتابی به گروهای سلفی تکفیری در سوریه و عراق می‌کند. مهم‌ترین نکته درباره نقش سپاه در مساله سوریه این است که امروز سپاه قدس به عنوان بازوی اجرایی رهبر معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی در مساله سوریه است و حتی سردار قاسم سلیمانی برای مذاکرات درباره مساله سوریه به روسیه سفر کرد و برخی تحلیل‌گران داخلی و بین‌المللی علت ورود عملی روسیه به میدان جنگ در سوریه را نقش ویژه حاج‌قاسم سلیمانی در این سفر می‌دانند. «هاله اسفندیاری» در مقاله‌ای در وال‌استریت ژورنال نوشت: «دعوت از ایران برای حضور در مذاکرات بین‌المللی صلح درباره آینده سوریه نشان می‌دهد ایران چطور توانسته خود را به یکی از اصلی‌ترین بازیگران منطقه‌ای تبدیل کند. ایران بزرگ‌ترین و قدرتمندترین کشور خلیج‌فارس، مدتی است نفوذ خود را در لبنان و عراق بیشتر کرده و اکنون با ارتباطاتی که با روسیه برقرار کرده، هر دو کشور توانسته‌اند سیاست‌های همگامی را در منطقه ایفا کنند». وی در ادامه می‌نویسد: «واقعیت این است که ایران با ژنرال «قاسم سلیمانی» ماهیچه‌های خود را گرم کرده و با این فرمانده، عملیات‌های مهم نظامی خود را انجام داده و قدرت‌نمایی می‌کند. اکنون تصاویر زیادی از قاسم سلیمانی در عراق و سوریه در کنار شبه‌نظامیان شیعه به نمایش درمی‌آید. او حتی به مسکو رفته و هماهنگی‌های نظامی مهمی را برای سوریه انجام داده است. در ایران تصمیم‌گیرنده اصلی در مسائل خارجی، رهبر عالی ایران است و اوست که معمار اصلی درباره قدرت منطقه‌ای و سیاست‌های ایران در عراق، لبنان و سوریه و حمایت از شیعیان در جنوب غرب آسیا است. رهبر عالی ایران بشدت به نقش این کشور در منطقه باور دارد و خواهان کاهش و کمرنگ شدن نقش آمریکا در منطقه است. البته او در این سیاست‌ها شخصیتی تغییرناپذیر دارد». شاید به جرأت بتوان گفت یکی از مهم‌ترین اقدامات سپاه در میدان جنگ سوریه، کمک به ساماندهی نیروهای مردمی و انتقال تجربیات عملی جنگ است که کمک فراوانی به دولت سوریه در مبارزه با تروریسم کرده است و سرلشکر جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در گفت‌وگو با خبرنگاران به این موضوع اشاره کرد. سپاه با حضور فرماندهان باتجربه‌ای چون حاج قاسم سلیمانی و نیز رشادت‌های شهیدانی چون حاج‌حسین همدانی و قاجاریان و سردار «حسین رضایی» و سردار «الله‌ دادی» توانست جریان بحران سوریه را که می‌رفت باعث سقوط دولت سوریه و حاکمیت تروریست‌ها و معارضان بر این کشور شود، عوض کند و دولت دمشق را از خطر سقوط نجات دهد و امروز قواعد بازی تغییر ویژه‌ای کرده است تا جایی که حامیان تروریست‌ها (آمریکا، آل‌سعود و متحدانش) نیز از درخواست خود برای کنار رفتن بشار اسد تا حدودی کوتاه آمده‌اند. سپاه پاسداران توانسته با کمک‌های اطلاعاتی خود تصویر روشنی از میدان درگیری ترسیم کند و با مذاکراتی که با برخی کشورها مثل روسیه داشته و حمایت‌هایی که دستگاه دیپلماسی در این مسیر ارائه کرده، پای این کشور را برای مبارزه با تروریست‌ها باز کند. حضور سردار سلیمانی در عراق و سوریه، نوعی نمایش اقتدار و صلابت انقلاب ‌اسلامی است که این پیام را به گوش جهانیان می‌رساند: «انقلاب اسلامی ایران حامی ملت‌های منطقه است و برای این کار از هیچ امری دریغ نمی‌ورزد». صدور چنین پیامی برای سران ائتلاف به‌اصطلاح ضدتروریستی سعودی است که دور یک میز به جای مبارزه با تروریست‌ها، تنظیم راهبردهای براندازی دولت‌های قانونی عراق و سوریه را دنبال می‌کنند.
----------------------------------
منابع
باشگاه خبرنگاران جوان، 1393
خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اینترنتی کنگره آمریکا، ۲۹ مهر 94
جام‌نیوز، آبان 94
بصیرت، خرداد 95
*پژوهشگر حوزه جغرافیای سیاسی


Page Generated in 0/0070 sec