محمد سررشتهداری: خروج اجباری گودرزی از کابینه دولت برخلاف آنچه برخی تصور میکنند شوک محسوب نمیشد. صرفنظر از این توقع در میان جماعت ورزشی و اینکه تودههای مختلف در ورزش اعم از کشتیگیران، استقلالیها، پرسپولیسیها و... بارها از رئیسجمهوری درخواست این تعویض را داشتند و این خواسته بدنه ورزش بود، حرفها و اتفاقهایی که رخ میداد به نوعی گودرزی
- این تحصیلکرده ورزش- را هر روز به در خروج از محوطه پاستور نزدیکتر میکرد. تمرکز روی انتقادهای زیاد مجلس از ورود وزیر به مسائل جزئی و گرفتن استقلال فدراسیونها که منجر به تهدید کمیته ملی المپیک از سوی «کمیته بینالمللی المپیک» شد و اعتراض نمایندگان از احزاب مختلف درباره عدم وصول خواستههای جوانان از وزارت ورزش و جوانان آغاز پروژه رفتن محمود گودرزی از ساختمان سئول بود. سکوت روحانی نسبت به وضعیت ورزش و عدم دفاع او از این وزیر که زیر تیغ انتقادهای بیشتر مدیران بخش ورزش و بویژه جوانان بود هم شائبهها را بیشتر و بیشتر میکرد. این اواخر اما ماجراها پیچیدهتر هم شد. حدود یک ماه قبل خود گودرزی در مصاحبهای گفت: «برای دوره بعد در وزارتخانه نمیمانم، وقتی بودجه نمیدهند چگونه مدیریت کنم؟» این جرقهای بود برای آنها که مسائل سیاسی را دنبال میکنند و میدانند این حرفها معنی دارد. انتقاد گودرزی از عدم پرداخت بودجه کافی از دولت خودش، شکافها را بین روحانی، کابینه و گودرزی عیان و واضح کرد و دقتها را بیشتر. با وجود آنکه طی ماههای اخیر بیشترین فشار روی وزیر ارشاد- جنتی- و وزیر آموزش و پرورش- فانی- بود اما دقت در مباحث نشان میداد گودرزی هم وضعیت بهتری از دیگران ندارد بویژه آنکه ناکامی فدراسیونها در المپیک و مدالهای کمتر نسبت به دوره قبل موجب شد حسن روحانی درباره ورزش صحبت عمدهای نداشته باشد و در نزدیکی انتخابات و با توجه به انتقادهای شدید فوتبالدوستان در حوزههای استقلال و پرسپولیس و کشتیگیران از سوی دیگر، عرصه به رئیسجمهور تنگتر شده بود و این میتوانست به معنای ریزش آرا باشد. صحبتهای افتخاری، مدیر عامل استقلال درباره گودرزی و اینکه او اعلام کرد: «مرا گودرزی نیاورده که گودرزی کنارم بگذارد.» به نوعی اعلام برائت افتخاری از گودرزی بود که آلارمها را بیشتر کرد بویژه اینکه مدیر استقلال با جسارت و راحتی درباره این ماجرا حرف زده بود؛ گویا میدانست دیگر از گودرزی در وزارت خبری نخواهد بود. حرفهای گودرزی کار را بیشتر نشان داد هر چند در حوزه ورزشینویسی نویسندگان کمتر به حوزههای سیاسی ورود میکنند اما برخی این حرف را نشانه «آغاز پایان گودرزی» دانستند. چند روز قبل علی فتحاللهزاده هم در گفتوگویی اعلام کرد گودرزی در کابینه دولت جایی ندارد و به این ترتیب وزیر هر لحظه به در خروج نزدیکتر میشد. با همه این احوال باید تاکید کرد مغفول ماندن حوزه جوانان هم نقش پررنگی در استعفای اجباری گودرزی داشت. این حوزه تقریبا دست نخورده باقی ماند تا صدای خیلیها درآید، هرچند برخی میگویند به طور کلی تلفیق جوانان با ورزش اشتباه بوده و نه مدیران ورزشی از حوزه جوانان، مسکن، ازدواج و مشکلات آنها سر در میآورند و نه کارشناسان حوزه جوانان چیز زیادی از ورزش میدانند، در نتیجه هر دو حوزه در حال لطمه خوردن است. ناکامی ورزش ایران در المپیک در واقع تیر آخر گودرزی بود که به هدف ننشست، شکستهای قبلی در پرسپولیس و مدیران و مربیانی که اتوبوسی عوض میشدند و کارشان حتی سیاسی شد و به زندان اوین کشید، شکست در حوزه استقلال که از میان 4 تیم برتر آسیا به رتبههای پایینتر از پنجم و ششم در جدول رسید، شکست در حوزه کشتی که در المپیک هم سند خورد، شکست در حوزه جوانان و بیفعالیت ماندن آن حوزه، شکست در صعود تیم امید که با ورود مستقیم وزارت برای تعیین مربی به المپیک شکل گرفت، شکست در انتخابات فدراسیونها و واکنش کمیته بینالمللی المپیک و تهدید برای تحریم که دقیقا نقطه مقابل شعارهای روحانی در انتخابات بود و وی روی گزینه تحریم بشدت تاکید داشت، گودرزی را پیش از خط پایان از دور مسابقه کنار زد. محمود گودرزی درگیریهای بسیاری با مدیران حوزههای ورزش داشت که منجر به نامه سرگشوده رسول خادم به رئیسجمهور شد و قهر کیومرث هاشمی و خطر تحریم را رقم زد و عابدینی، فتحاللهزاده، افشارزاده، کفاشیان، کیروش، دایی و... را با وی سرشاخ کرد. ادامه کار گودرزی در این حوزه اشتباه بزرگی محسوب میشد؛ این استعفا شوک نبود هر چند به مثابه تغییر 2 وزارت دیگر به وضوح به آن پرداخته نشد و حالا باید منتظر ماند و دید دوران پسامحمود در ورزش ایران چگونه جلو خواهد رفت.