printlogo


کد خبر: 166243تاریخ: 1395/7/29 00:00
ضرورت نگاه سازه‌انگارانه به فضای مجازی

دکتر جواد حق‌گو*: اگر «فضای مجازی» را زیرساخت جهانی ارتباطات و اطلاعات دیجیتال در نظر گیریم که توانسته تمام حوزه‌های زندگی، از عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی، فرهنگی، اطلاعاتی، فناوری و نظایر آن را در خود جای دهد، می‌توان آغاز دهه 80 میلادی را نقطه عطفی در روند حرکتی این فضای سرنوشت‌ساز به شمار آورد. به عبارت بهتر، با دگرگونی‌های وسیع و گسترده در فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی در این تاریخ، این فضا بسیار بیشتر از گذشته در متن زندگی مردم دنیا قرار گرفت. به حسب گسترش اهمیت این فضا نگرش‌های گوناگونی در رابطه با چیستی این پدیده مطرح شد. با این حال اگر بخواهیم نگرش‌های موجود در رابطه با این فضا را در یک دسته‌بندی کلی تقسیم کنیم، می‌توان در مجموع 3 نگرش کلی به این فضا را مطرح کرد.  نگرش نخست که همواره از دریچه امنیتی به مسائل می‌نگرد، بر آن است با توجه به گستره وسیع آثار، این فضا را به عنوان مساله و پدیده‌ای امنیتی مورد توجه قرار دهد. در این نگاه گستره آثار فضای مجازی تا بدانجا بوده است که این فضا در دکترین نظامی- امنیتی بسیاری از کشورها به عنوان «میدان جدید نبرد» برشمرده شده است. پرواضح است در این نگرش، نگاهی منفی یا به تعبیر دقیق‌تر، نگاهی رئالیستی به این فضا وجود دارد.
نگرش دوم که غالباً پدیده‌های نوین را از دریچه اجتماعی مورد کنکاش قرار می‌دهد، این فضا را به‌عنوان نوعی زیربنای اطلاعاتی و ارتباطی در نظر می‌گیرد که در آن تمام اکوسیستم‌های اقتصادی و صنعتی رشد می‌کنند. این نگرش در مجموع نگاهی مثبت و لیبرال به فضای مجازی دارد. نگرش سوم بر آن است که اساساً بسته به نوع نگاه به این فضا می‌توان ماهیت آن را تعیین کرد. در این نگرش فضای مجازی نه لزوماً فضایی امنیتی (منفی) و نه لزوماً فضایی اجتماعی (مثبت) است؛ بل بسته به نوع نگاه و به تبع بهره‌مندی از این فضا می‌توان هر دو ماهیت را بر آن سوار کرد. با عنایت به نظریه‌های مطرح در علوم اجتماعی می‌توان این نگرش را نگرشی سازه‌انگارانه نامید. سوالی که از منظر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران قابل طرح است، آن است که مسؤولان، کارگزاران و مردم جامعه ایرانی چگونه باید به این فضا نگاه کنند؟ در پاسخ به این سوال از 3 منظر بالا می‌توان پاسخ‌هایی را برای این پرسش اساسی مطرح کرد. در نگاه نخست که محور اساسی‌اش مبتنی بر اولویت نگرش امنیتی در فضای مجازی است، بقا و امنیت به‌عنوان اصلی‌ترین خواست نظام جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته می‌شود. نگاه دوم که در اساس در برابر و به تعبیر صحیح‌تر در تقابل با نگاه نخست طرح می‌شود، فضای مجازی را صرفاً زیربنایی اطلاعاتی و ارتباطی می‌داند که کنشگرانی چون جمهوری اسلامی ایران می‌توانند در این فضا به بیشینه‌سازی منافع خود بیندیشند. در این نگاه جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با بهره‌مندی از پتانسیل فضای مجازی به ترویج انگاره‌های انقلابی خود و در یک کلام «صدور انقلاب اسلامی» آن هم در سطح جامعه جهانی بپردازد.
همانگونه که پیداست، هر دو نگرش اول و دوم با رویکردهای تقلیل‌گرایانه تنها یک ساحت را مورد توجه قرار داده و از ابعاد دیگر غافل شده‌اند. توضیح آنکه جمهوری اسلامی ایران برای تحقق آرمان‌های خود راهی جز «کنش تمدن‌گرایانه»، پیش روی ندارد؛ کنشی که قائل به متوقف نکردن انقلاب و محدود نساختن آن در درون ساختارهای بسته نظام سیاسی است. در این معنا انقلاب اسلامی ایران صرفاً یک رویداد سیاسی نیست که در بهمن 57 وقوع یافته باشد بلکه آنچه در 22 بهمن روی داد، نشانه و آغازگر راهی بود که داعیه‌ای بلند داشت و آرمان‌هایی متعالی را در سر می‌پروراند. گستره زمانی این انقلاب به یک روز و یک سال و حتی یک نسل ختم نمی‌شود و جغرافیای آن به مرزهای ترسیم‌شده برای ایران اسلامی محدود نیست. با چنین نگرشی، ایستایی انقلاب اسلامی، خود بزرگ‌ترین چالش برای اصل آن به شمار می‌آید و حرکت و پویایی آن، لازمه بقای آن است. بر این اساس جمهوری اسلامی هم باید به بقا و تداوم حیات خود بیندیشد و هم به اشاعه و ترویج انگاره‌های خود؛ آنهم در سطحی جهانی.
بنابر این اگر بخواهیم گام به گام مراحل پنجگانه رسیدن به تمدن نوین اسلامی مورد تاکید رهبر بزرگوار انقلاب را طی کنیم، چاره‌ای جز آنکه رویکرد سوم را تبدیل به گفتمانی فراگیر در سطوح گوناگون جامعه ایرانی کنیم، نداریم. براساس این رویکرد سازه‌انگارانه، نوع تعامل ما با فضای مجازی هویت این فضا را قوام می‌بخشد لذا فضای مجازی نه صرفاً پدیده‌ای مذموم است و نه صرفاً پدیده‌ای مثبت؛ بل اساساً نوع کنش ما در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی، چالش یا فرصت بودن این پدیده را تعیین می‌کند. بر این اساس اگر بتوانیم از ظرفیت‌های این پدیده برای فراگیر کردن گفتمان انقلاب اسلامی بهره جوییم، قطعاً این پدیده فرصتی استثنایی برای جمهوری اسلامی خواهد بود لکن عدم بهره‌مندی از این فرصت، موجبات زیان و خسران انقلاب اسلامی را فراهم می‌کند.
* دکترای روابط بین‌الملل و مدرس دانشگاه تهران


Page Generated in 0/0059 sec