محسن جندقی: هیچکس نمیتواند ادعا کند مشکلی در سطح مدیریت فرهنگی- ورزشی کشور وجود نداشته اما براحتی میتوان ادعا کرد مشکلات و چالشها در حوزه اقتصادی بسیار بیشتر از سایر حوزهها بوده و ترمیم در تیم اقتصادی دولت ضروریتر از سایر حوزههاست. آقای رئیسجمهور، 3 وزیر فرهنگی و ورزشی را برکنار کرد تا کابینه ترمیم یابد اما بیانصافترین فرد جامعه هم میداند اقتصاد برای جراحی هیات دولت واجبتر است. برای اینکه بدانیم چه مشکلاتی دامن اقتصاد کشور را گرفته اصلا نیازی نیست به زحمت بیفتیم چرا که لیست بلندبالایی در این باره وجود دارد.
اگر دولت میخواست 7 ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، از ترمیم کابینه خود بهرهبرداری انتخاباتی هم کند بهتر بود این کار را در حوزه اقتصاد انجام میداد تا کمی از انتقادهای فراوان افکار عمومی بکاهد. اقتصاد کشور در 3 سال اخیر اصلا نتوانست انتظارها را برآورده کند و مشکلات زیادی را در همه حوزههای اقتصادی شاهد هستیم. مسؤولان دولتی بارها فریاد زدهاند که در دولت تدبیر و امید تورم کاهش یافته و بازار با ثبات شده است اما همین دستاورد هم مرهون یک ضعف دیگر اقتصادی بوده که دولت در کنترل آن عاجز است.
رکود: ضعفهای اقتصادی در دولت یازدهم را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد؛ رکود. رکود در بازار مسکن موجب شد بیش از 100 بازار دیگر نیز تحتالشعاع این بحران قرار گیرد و بسیاری از کارگران اخراج شوند. در 3 سال اخیر تعدیل نیرو در بسیاری از بنگاههای اقتصادی رخ داد تا جمعیت بیکاران از جمعیت کسانی که در این 3 سال وارد بازار کار شدند بیشتر شود. البته مسؤولان دولت فعلی سعی کردند با برشمردن مشکلات اقتصادی در دولت گذشته و تقصیرها را بر گردن دیگران انداختن خود را تبرئه کنند اما نتوانستند، چراکه حتی در صورت صحت ادعاها، افکار عمومی میپرسد: خب! شما چه کردی؟
روابط بانکی: شاید دولت در هیچ حوزهای مانند حوزه روابط بینالمللی بانکی غافلگیر نشده باشد. دولتیها آنقدر وعده رفع مشکلات بانکی بعد از برجام را داده بودند که خودشان هم باور کرده بودند در صورت اجرای برجام و از بین بردن تاسیسات هستهای، یک شبه مشکلات بانکی رفع خواهد شد.
با همین باور بود که روحانی در روز اجرای برجام اعلام کرد در همین روز نخست 1000 السی باز شده است اما 9 ماه بعد از آن ادعا هم مشخص شده که فقط چند موسسه مالی کوچک خارجی حاضر به همکاری با ایران شدهاند و بانکهایی که سرشان به تنشان بیرزد حاضر به همکاری نیستند. حالا رئیسکل بانک مرکزی و وزیر اقتصاد بیش از منتقدان از وضعیت بانکی موجود انتقاد میکنند و آمریکا را مانع جدی ایجاد روابط بانکی ایران با سایر کشورها میدانند. قرار بود تیم اقتصادی دولت مشکل روابط مالی با سایر کشورها را حل کند اما حالا فقط از وضعیت موجود اظهار ناراحتی میکنند. حقیقت این است که حتی پولهای بلوکه که به واسطه برجام قرار بود آزاد شود به صورت کالا و غیرنقدی وارد کشور میشود که رقم جالب توجهی نیست.
اشتغال: وضعیت بیکاری آنقدر وخیم شد که مقام معظم رهبری امسال تذکر جدی به مسؤولان دادند. روحانی در هر سفر استانی از نزدیک دید که مردم بیش از خوشامدگویی، فریاد بیکاری را سر میدهند. آمارهای دولت نشان از افزایش آرام آمار بیکاری دارد در حالی که کارشناسان وضعیت موجود را اسفناکتر از آمارهای رسمی میدانند. دولت نه تنها در ایجاد اشتغال ناموفق عمل کرده بلکه در ثبات اشتغال هم ناموفق بوده و همان شغلها با رکود و از بین رفتن تولید از بین رفتهاند.
صنعت بیمار: تعطیل شدن کارخانه 80ساله ارج واقعیت تلخی را امسال نشان داد؛ صنایع بزرگ و کوچک ما در اغما به سر میبرد. بیتوجهی 3 ساله به تولید ملی و حمایت از واردات و نداشتن برنامه مشخص برای حفظ صنایع موجب شد تولید ملی بیش از پیش آسیب ببیند و بعد از کمای کوتاهمدت، از بین برود. در این بین حتی برندهای چندین ساله که نام و نشان آنها اعتبار زیادی دارد نیز از این وضعیت مصون نماندند. دولتیها سعی کردند با طرحهای ناپخته خروج از رکود، صنایع و تولید کشور را نجات دهند اما برنامههای بیضابطه هم نتوانست کاری از پیش ببرد. جالب اینکه دولتیها حتی بر سر این موضوع که کشور در رکود به سر میبرد با منتقدان چانه میزدند و آمارها را پنهان میکردند اما در نهایت نامه 4 وزیر به روحانی درباره ضرورت خروج از رکود و وضعیت بد شرکتهای بورسی واقعیتها را عیان کرد!
سایر حوزههای اقتصادی: اقتصاد ایران در حوزههای کشاورزی، عمران، شهرسازی، مسکن مهر، پروژههای وزارت نیرو و حتی حوزه فناوری ارتباطات نیز مشکلات فراوانی دارد اما با وجود همه این معضلات و مشکلات معلوم نیست چرا آقای دولت احساس کرده مشکلات در حوزه فرهنگی ـ ورزشی بیشتر است؟
یعنی اخراج فانی ضروریتر از ترمیم تیم اقتصادی دولت بود؟ یعنی استعفای اجباری وزیر ورزش واجبتر از تحول در حوزه اقتصاد کلان بود؟ آیا رفتن وزیر ارشاد مهمتر از رفتن مدیران ناکارآمد اقتصادی بود؟
تصمیم دولت نشان میدهد آنها حوزههای فرهنگ و ورزش را اولی از حوزههای اقتصادی میدانند و کشور به افراد جدید در فرهنگ و ورزش بیش از فکر و برنامه جدید در اقتصاد احتیاج داشته است.
در این دنیای فانی هر چیزی امکان دارد؛ چیزی مثل تعویض چرخ پنچر خودرویی که موتورش سوخته و آن را بهعنوان یک خودروی سالم جا میزنند!