مصطفی معدنی ثانی: عمر وزیر ورزش یک کابینه 4 ساله را قد نداد تا دکتر محمود گودرزی تنها در فاصله چند ماه مانده به پایان دولت از سمت مهم خود کنارهگیری کند. بلند شدن گودرزی از روی صندلی وزارت با هر عنوانی که باشد، خواه استعفا، خواه اجبار به استعفا یا هر اسم دیگر، معنا و مفهوم عمیقی در خود دارد. عمیق به ژرفای اشتباه در تشکیل وزارتخانهای با 2 مسؤولیت بیربط ورزش و جوانان، به ژرفای اشتباه حضور استادی برجسته در علم و ناکارآمد در اجرا، به ژرفای اشتباههای زیادی که انجام داد و البته بسیارش را پیش از رفتن، خودش فهمید. نام دکتر محمود گودرزی، همان که پیش از وزارت نهایتا به عنوان کارشناس و تئوریسین علوم ورزشی مورد مصاحبه قرار میگرفت، به عنوان وزیر ورزش دولت یازدهم در خاطرهها خواهد ماند. پس از 3 بار بیاعتمادی مجلس به گزینههای معرفی شده توسط دکتر روحانی، سرانجام دکتر گودرزی بود که توانست از این مرحله سخت عبور کند. نمیدانیم چنانچه از گودرزی پرسیده شود که اگر به 3 سال قبل بازگردد حاضر است بار دیگر وزیر شود یا خیر، چه جوابی میدهد اما تقریبا مطمئنیم که اگر گودرزی به گذشته بازگردد بعضی از اشتباههای مهلک مانند آنچه در قبال تیم ملی فوتبال و سرمربی خارجیاش انجام داد دیگر تکرار نخواهد کرد. چالش گودرزی با فدراسیون وقت فوتبال تا اندازهای پیش رفت که عرصه بر کفاشیان بشدت تنگ شد. حضور اجباری چهرههایی مانند اسدی و دخالت در برکناری نایبرئیسان و ... باعث شد از گودرزی چهره محبوبی در میان اهالی فوتبال بر جای نماند و از آنجا که به درست یا غلط، فوتبال بزرگترین آینه تماشای ورزش کشور است، وجهه گودرزی تا حد بسیار زیادی خدشهدار شد، هرچند اساسا نیت او مبارزه با فوتبال نبود. در دوره 3 ساله وزارت گودرزی فدراسیونهای زیادی رئیسدار شدند. تلاش برای برگزاری سریع انتخابات و کاهش دوران اداره فدراسیونها با سرپرستی از اقدامات خوب گودرزی در وزارت ورزش بود. همچنین عملکرد وزارت در بیشتر انتخاباتها خوب و قابل قبول بود. در شرایطی که رسانهها عادت کرده بودند از «گزینه وزیر» در مجامع انتخاباتی استفاده کنند این اصطلاح در دوره وزارت گودرزی کمرنگ شد و اگر هم افرادی مدنظر وزارت ورزش بودند یا حمایتی نمیشدند یا اصلا رای نمیآوردند. البته عملکرد وزارت ورزش و جوانان در برگزاری انتخابات برخی فدراسیونها مانند پزشکی ورزشی جای نقد داشت. انتظار میرفت با حضور یک فرد علمی در راس ورزش کشور شکاف طبقاتی تا حد زیادی از بین برود اما داستان شاهزاده و گدای ورزش در دوره وزارت گودرزی دستخوش تغییر نشد تا باز هم فدراسیونهایی مانند دوومیدانی، شنا، ژیمناستیک، تیراندازی و ... با بیپولی محض دست و پنجه نرم کنند. بلایی هم سر شاهزادهها نیامد و گودرزی پس از یکی، دو بار سر و کله زدن با فوتبالیستها و انجام برخی اقدامات مانند رسانهای کردن مبلغ قراردادها، تلاش برای خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس و ... به این نتیجه رسید که مشکلات فوتبال کشور بسیار ریشهای و عمیق است و زور او و وزارتخانهاش به آن نمیرسد. رابطه گودرزی با رسانهها بر خلاف چیزی که انتظارش میرفت خوب و قابل قبول نبود. وزارتخانه تحت امر گودرزی واکنش مساعدی به انتقادهای رسانهها نداشت و چندان حرف مخالف را تحمل نمیکرد. تلاشهای پنهان برای اعمال برخی تغییرات در رسانههای مهم کشور از جمله اقدامات منفی دیگر وزارت ورزش بود. وزارت ورزش و جوانان یا ساختار قبلیاش به نام سازمان تربیتبدنی همیشه از مشکل عدم تعامل کامل با کمیته ملی المپیک رنج میبرد و گودرزی در این زمینه هم چندان عملکرد موفقی نداشت. تقسیمبندی نانوشته آدمها، فدراسیونها، مدیرها، رسانهها و ... به 2دسته «کمیتهای» و «وزارتی» خود به تنهایی موید این مطلب است که وزارتخانه گودرزی نتوانست مشکلات کهنه و قدیمی با کمیته المپیک را حل و فصل کند. البته در بحث پروژههای نیمهتمام ورزشی گودرزی توانست تا حدودی موفق باشد. دستور توفق کلنگزنی پروژه جدید تا زمان اتمام پروژههای قدیمی باعث شد چندین ورزشگاه و سالن چندمنظوره ورزشی به بهرهبرداری برسد. گل سرسبد اتمام پروژههای ورزشی پایان یافتن کار ساخت ورزشگاه نقش جهان اصفهان بود که سالها به مسالهای غامض تبدیل شده بود. شاید اگر سایر حوزههای ورزشی مانند این بخش بیحاشیه بود گودرزی میتوانست در آنها هم موفق عمل کند.