اصغر جمشیدی: فیلم ساختن کار سادهای نیست بویژه اگر بخواهید فیلمی تولید کنید که مخاطب را هم جذب کند، خوب بفروشد و در حاشیهاش هم حرف و حدیث زیاد باشد و همین حاشیهها باعث دیده شدن چندباره فیلم شود، باید زحمت بکشید. از طرح اولیه تا قصه، طراحی صحنه، صدا، دوربین، کارگردانی و به اندازه تمام اسامیای که در تیتراژ میآیند باید زحمت کشید. در واقع باید سرتان برای سینما درد کند که بخواهید وارد این حوزه شوید. با همه تلاشهایتان اگر مخاطب را خوب نشناسید و فیلمی بسازید که مورد استقبال مخاطب قرار نگیرد، متحمل شکست میشوید. در صورتی که از جیب هزینه کرده باشید و منتظر آورده و سود بمانید، شکست شما معنی «ورشکستگی» هم پیدا میکند. در سینمایی که عمده سرمایههایش دولتی است و حتی از عناوینی مانند
«بخش خصوصی» هم برای دور کردن اذهان از استفاده از «بودجه دولتی» استفاده میشود، تقریبا کمتر کسی «ورشکسته» میشود، چون از جیب هزینه نکرده است که بازگشت یا عدم بازگشت سرمایه به موجودی شخصیاش آسیبی بزند. اخیرا اتفاق تازهتری در سینما افتاده است و آن گسیل پولهای کلان به سینما آن هم بدون حساب و کتاب و توسط «ناشناختهها» است؛ یک مدعی «بخش خصوصی» برای جذب «بودجه دولتی» برای «فعالیتهای اقتصادی» از حربهای محیرالعقول استفاده میکند. «تهیهکننده» و «سرمایهگذار» عناوینی هستند که میتوانند به اسم کار فرهنگی بودجه دولتی را گرفته و پس از هزینهکرد بخش کمی از آن (که باز هم دو، سه سر و گردن از هزینهکرد فیلمهای معمولی بالاتر است) بقیه را در خزانه همان «بخش خصوصی» ذخیره کنند. پول باقیماندهای که در فیلم هزینه نشده و در خزانه «همان بخش خصوصی» است وارد فعالیتهای اقتصادی میشود، اینطور است که بخش خصوصی با پول دولت پول روی پول میگذارد و بالا میرود اما این «بخش خصوصی» با همه پول روی پول آمدنهایی که بخشی از آن نتیجه «معافیتهای مالیاتی به خاطر فعالیت فرهنگی» است، باز هم بیخیال «بودجه دولتی» نمیشود. باز پول از بیتالمال برمیدارد؛ بخشی از آن را در فیلم هزینه میکند و بخش قابل توجه آن را در تبلیغات و فعالیتهای اقتصادی و همینطور پول روی پول میآید. آنقدر که در پروژههای بعدی با همان عوامل پروژه پیشین، دستمزدها را چندبرابر میکند. «بخش خصوصی» با همین ادعای
«بخش خصوصی» به باقی تهیهکنندگان معترض به دستمزدهای چند برابر-که البته آنها نیز کمابیش دولتی هستند- هم میگوید: «بخش خصوصی هستم، دلم میخواهد هزینه کنم، به شما هم هیچ ربطی ندارد».
اینها که خواندید، مقدمهای است بر آنچه این روزها در سینما تبدیل به عادت شده است. تقریبا بخش مهمی از سینما با حضور و سرمایهگذاری چهرههایی پیش میرود که فاقد سابقه فرهنگیاند. «تهیهکنندگان یکشبه از کجا میآیند؟» این جملهای بود که یکی از تهیهکنندگان در گفتوگو با «وطن امروز» درباره ورود سرمایههای غیرشفاف به سینما در یکی از شمارههای پیشین روزنامه مطرح کرد. وی به مورد اخیر تهیهکننده سریال شهرزاد اشاره کرد و گفت: «آدمهایی مثل امامی که سرمایهشان را به سینما میآورند آسیبهای جدی به این حوزه وارد میکنند». امامی یکی از تهیهکنندگان اصلی سریال پرمخاطب شبکه نمایش خانگی «شهرزاد» است؛ مجموعهای که گویا سری دوم آن در حال فیلمبرداری است، اگرچه خبرهایی از تعطیلی این مجموعه نیز به گوش رسیده است که ترانه علیدوستی در پست اخیر اینستاگرامیاش آنها را شایعه خوانده است. «شهرزاد» که توانست تهیهکنندهاش را به سرعت به شهرت برساند، البته نتوانست به پوششی برای فعالیتهای اقتصادی امامی تبدیل شود و بازداشت وی در هفتههای گذشته حرف و حدیثهای فراوانی را درباره این مجموعه و سایر فیلمهایی که وی در ماههای اخیر سرمایهگذاری آن را برعهده گرفته به وجود آورد. حضور او در کنار داماد محمد شریعتمداری، معاون اجرایی رئیسجمهور نیز فضایی مناسب برای فعالیتهای او ایجاد کرد. امامی در ماههای اخیر به عنوان سرمایهگذار پروژههای مختلفی چون «تابو» (خسرو معصومی)، «ابد و یک روز» (سعید روستایی)، «خوب، بد، جلف» (پیمان قاسمخانی) و «کاناپه» (کیانوش عیاری) حضور یافته بود که براساس آنچه در رسانهها مطرح شده به خاطر دخالت در فساد مالی صندوق ذخیره فرهنگیان در بازداشت
به سر میبرد. «پیش از این آدمهای زیادی داشتیم که برای اینکه از معافیت مالیاتی فرار کنند یا به دلایل کار اقتصادی، از ابزار فرهنگ استفاده کردند که از بخشهای اقتصادی بهرهمند شوند». «اینگونه افراد ناشناخته که ناگهان وارد عرصه فرهنگ و هنر میشوند و پولهای فاسد را وارد میکنند میخواهند از این حوزه به نفع منافع شخصی خود استفاده کنند و آثاری که سرمایهگذاری میکنند هم هیچ کمکی به هنر نمیکند و تنها فضا را نامناسب و وضعیت دفاتر معتبر سینمایی را مختل میکنند». این جملات را 2تن از تهیهکنندگان سینمای ایران درباره ورود سرمایههای غیرشفاف توسط افراد ناشناس به «وطن امروز» گفتهاند. شاهد این ادعا شاید شرکتی باشد که بابک زنجانی برای تهیه فیلمهای سینمایی به راه انداخت و اتفاقا چند فیلم را نیز به تولید رساند. وی با راهاندازی شرکتی به نام «سورینت فیلم» به سرمایهگذاری در فیلمهایی مانند «نقش نگار»، «سیزده» و
«هیچ کجا هیچ کس» دست زد. نکته قابل تامل آنکه پس از بازداشت بابک زنجانی هیچکدام از عواملی که از این سرمایهها استفاده کرده بودند، هم موضعی در این باره اتخاذ نکردند. حتی برخی وارد گود بازیهای سیاسی شدند و فعالیت جدیتری صورت دادند. در این میان حضور آقازادههای سیاسی در عرصه سینما، اتفاق دیگری است که به جهت تسهیل رانت و ورود سرمایههای نامعلوم و غیرشفاف باید نسبت به عاقبت آن هشدار داد. احتمالا در موارد اخیر نیز تهیهکنندگی یا استفاده از عنوان سرمایهگذار تلاش تازهای برای فعالیتهای دیگر است. این روزها فرزند سرلیست اصلاحطلبان تهران مجوز نمایش گرفته است. فرزند مدیر مسؤول یکی از نشریات این جریان نیز پیشتر وارد حیطه تهیهکنندگی شده است. به نظر میرسد جذابیتهای اقتصادی پیرامون سینما، انگیزه جدی افرادی است که بدون سابقه در این حوزه، به فعالیتهای گسترده در آن میپردازند و یک شبه تهیهکننده دهها مجموعه و فیلم سینمایی میشوند. انگار قرار است آقازادههای سیاسی در سینما هم اجازه نفس کشیدن به فعالان اصیل سینمایی را ندهند یا با پولهای کلانی که از همان سیکل غیرشفاف به دست میآیند، آنها را نیز در ساختاری که خود تعریف میکنند، هضم کنند.
با همه اینها اظهارنظر اخیر یکی از بازیگران «شهرزاد» که تهیهکنندهاش در بازداشت
به سر میبرد، به مثابه طنز تلخی آزاردهنده است. بازیگر نقش شهرزاد گفته است: «فصل دوم شهرزاد یک ماه است در حال فیلمبرداری است، اسمش هم شهرزاد۲ است. به شایعات توجه نکنید». او گفته است: «هر خبری شد، خودمان در اختیار میگذاریم». با این همه خبر درباره سوءاستفاده تهیهکننده «شهرزاد» از «صندوق ذخیره فرهنگیان» و بازداشت وی، قرار است خانم بازیگر «خودشان خبرها را در اختیار بگذارند!» البته خبرهای دیگری هم هست که دیگران درباره شهرزاد به آنها اشاره کردهاند. اینکه «شهرزاد2» قرار است با دستمزدهای چند برابر سری اول ساخته شود!