سایمون کوپر: قبل از اینکه بحث فشردگی را شروع کنم اول باید بگویم لیگ برتر جزیره در حال حاضر ضعیفتر از رقبای بزرگش است. براساس ردهبندی رسمی یوفا که با در نظر گرفتن نتایج تیمها در مسابقات اروپایی تنظیم میشود، لیگ برتر بعد از لالیگا و بوندسلیگا در جایگاه سوم قرار دارد. با نگاه به تنها 3 فصل گذشته حتی سری A هم لیگ برتر را پشت سر میگذارد، چون تیمهای ایتالیایی از انگلیسیها نتایج بهتری گرفتهاند. در واقع تنها تیمی که از لیگ برتر در جمع 10 تیم برتر اروپا قرار میگیرد چلسی است، در رده هشتم. منچستریونایتد در این فهرست در رده 22 قرار دارد، 2 رده پایینتر از بازل. سقوط جایگاه لیگ برتر در اروپا پدیدهای تقریبا جدید است و ارتباطی مستقیم دارد با به پایان رسیدن نسل به اصطلاح طلایی فوتبالیستهای انگلیسی (استیون جرارد، فرانک لمپارد، پل اسکولز، دیوید بکام و...) و همچنین شروع سلطنت کریستیانو رونالدو و لیونل مسی در لالیگا از سال 2009 به بعد. این لیگ ولخرجترین لیگ در تمام جهان است و از منظری چاره دیگری هم ندارد. تیمهای انگلیسی باید تمام استعداد لازم را از خارج از جزیره وارد کنند. در حال حاضر تنها 35 درصد از بازیکنانی که هر هفته در ترکیب اصلی تیمهای لیگ برتر قرار میگیرند انگلیسی هستند. این پایینترین آمار بازیکنان بومی بین تمام لیگهای بزرگ اروپایی است. در نقطه مقابل تنها کشوری که در جهان فوتبال بیشتر از آلمان و اسپانیا بازیکن تولید میکند آرژانتین است. اما با وجود همه این سرمایه، لیگ برتر موفق نمیشود بهترین بازیکنان جهان را به خدمت بگیرد. دیدی هامان، هافبک آلمانی سابق لیورپول در این باره میگوید: «ارزش لیگ برتر بیشتر از آن چیزی که واقعا هست نشان داده میشود». عجیب نیست که زلاتان ابراهیموویچ، یک «ستاره درجه یک» در 34 سالگی تصمیم میگیرد به این لیگ برود. تیمهای بزرگ لیگهای دیگر معمولا هیچوقت دچار این فشار نمیشوند، چون بسادگی بازیهایشان را میبرند. یا به قول یورگن کلوپ «بارسلونا میتواند 50 درصد بازیهایش را با تیم دومش بازی کند. بازیهایی هستند که مسی فقط 3/4 کیلومتر میدود اما 5 گل میزند. در انگلیس اصلا چنین چیزی نداریم.» البته کلوپ اندکی اغراق میکند اما مقایسه آمار گلهای این لیگها با هم نکتهای را که او به آن اشاره دارد تایید میکند. فصل پیش بارسلونا میانگین 95/2 گل در هر بازی لیگ را داشت. این عدد برای رئالمادرید 89/2 و برای بایرنمونیخ 35/2 بود، در حالی که بهترین خط حمله لیگ برتر یعنی منچسترسیتی تنها میانگین 87/1 گل در هر بازی را داشت. تیمهای بزرگ اروپایی معمولا حریفهایشان را راحت شکست میدهند و یکی از دلایلش قدرت تمام کردن و کنترل بازی است، قدرتی که هیچکدام از تیمهای انگلیسی به این اندازه ندارند. تیمهایی مثل بایرن و بارسا وقتی از حریف پیش میافتند توپ را حفظ میکنند و بازی را به این شکل به پایان میبرند. اینجا خبری از بازگشتهای دراماتیک لحظات آخر نیست. علاوه بر این بازیکنان بارسا و بایرن نیاز ندارند زیاد بدوند چون تقریبا در تمام بازی در نیمه حریف هستند. بازی مقابل بارسلونا، رئالمادرید، بایرنمونیخ، پاریسنژرمن یا یوونتوس فشار خاص خودش را دارد، فشاری ذهنی. در این بازیها یک اشتباه، یک توپ لو دادن در میانه زمین، یک جاگیری غلط، کار را تمام میکند و برای همین حریفان باید 90 دقیقا در اوج تمرکز باشند، کاری که بشدت سخت و انرژیبر است. فشردگی در لیگ برتر اما بیشتر از بعد فیزیکی میآید. بازیهای این لیگ با اشتباهات زیاد 2 تیم و لو دادن توپ شکلی باکستوباکس به خود میگیرد و تبدیل میشود به جدالی مدام برای تصاحب توپهای 50-50. در ضمن بازیکنان انگلیسی میتوانند تا جایی که میخواهند تکلهای خشن بزنند، چون داوران انگلیسی کمتر از داوران اروپایی خطا میگیرند. تماشاگران انگلیسی هم به شکل سنتی این نوع بازی را تشویق میکنند و از بازیکنانشان میخواهند مدام درگیر شوند. آرسن ونگر سال 2013 در این باره به سایت آرسنال گفت: «همه تماشاگران تیمهای انگلیسی برای هر توپی در جریان بازی دخیل هستند. این مساله سرعت را به بازی تزریق میکند و باعث سختکوشی و بالا رفتن انگیزه بازیکنان میشود. این حقیقت در ضمن توضیح خوبی برای این مساله است که چطور با داشتن این همه بازیکن خارجی، فوتبال لیگ برتر همچنان بشدت انگلیسی است». ونگر که دانشش درباره فوتبال بینالمللی بیبدیل است در ادامه به نکته مهم دیگری درباره فشار این لیگ اشاره کرد: «بازیهای لیگ برتر نسبت به لیگهای دیگر خیلی بهتر تصویربرداری و باعث میشود فشار و سر و صدای استادیومهایش بیشتر به تماشاگری که پای تلویزیون در خانه در حال تماشای بازی است منتقل شود».