printlogo


کد خبر: 166797تاریخ: 1395/8/10 00:00
مقایسه تطبیقی آرای فقهی و رفتار سیاسی آیت‌الله منتظری
‌تضاد با خویش

حسن رحیم‌پور ازغدی: ‌ آیا چنین‌ شخصی‌ با این‌ خصوصیات‌ که‌ عنوان کرده‌ایم‌ به‌ اندازه‌ یک‌ آدم‌ از اروپا برگشته‌ای‌ که‌ شما می‌خواهید او را رئیس‌جمهور کنید، چیزی‌ نمی‌فهمد یا اگر ما این‌ آدم‌ فقیه، مدبر، مدیر و شجاع‌ و با تقوا‌ و عادل‌ را می‌گوییم‌ فرمانده‌ کل‌ قوا باشد یعنی‌ برود در سربازخانه‌ و به‌ سربازان‌ پیش‌رو و پس‌رو بگوید که‌ می‌گوییم‌ نمی‌تواند. اگر چنین‌ فقیهی‌ با چنین‌ خصوصیاتی‌ اختیار و زمام‌ امور کشور و فرماندهی‌ عالی‌ کل‌ قوا را در دست‌ بگیرد بهتر است‌ یا آدمی‌ که‌ از امور اسلام‌ آگاهی‌ ندارد؟... ما وقتی‌ می‌خواستیم‌ شرایط‌ رئیس‌جمهور را معین‌ کنیم‌ عده‌ای‌ گفتند شرایط‌ او غیر از ایرانی‌الاصل‌ بودن‌ و مسلمان‌ بودن، چیز دیگری‌ نباید باشد و ما جرات‌ نکردیم‌ بگوییم‌ رئیس‌جمهور باید فقیه‌ باشد. ما در اینجا اصرار کرده‌ایم‌ که‌ لااقل‌ رئیس‌‌جمهور از طرف‌ یک‌ فقیه‌ کاندیدا شود یعنی‌ ما گفته‌ایم‌ کسانی‌ که‌ می‌خواهند کاندیدای رئیس‌‌جمهوری‌ بشوند از طرف‌ ولی‌فقیه‌ باید تایید شوند؛ مثلا‌ بگوید 10 نفر، 20 نفر را به‌ عنوان‌ کاندیدای‌ ریاست‌‌جمهوری‌ تایید می‌کنم‌ و هر کس‌ رای‌ بیشتر آورد انتخاب‌ می‌شود یعنی‌ در حقیقت‌ مردم‌ او را انتخاب‌ کرده‌اند ولی‌ به‌ هر حال‌ عده‌ای‌ حاضر نشدند که‌ از وظایف‌ فقیه‌ (ولی) این‌ هم‌ باشد بنابراین‌ در شرایط‌ رئیس‌جمهور، نه‌ فقاهت‌ را عنوان کرده‌اید نه‌ تایید فقیه‌ را. یک‌ آدمی‌ که‌ می‌گوید مسلمانم‌ کافی‌ است‌ که‌ رئیس‌جمهور شود. محمدرضا می‌گفت: من‌ مسلمانم‌ و هر سال، به‌ کمرش‌ بزند به‌ زیارت‌ امام‌ رضا(ع) می‌رفت‌ و آنوقت‌ یک‌ چنین‌ آدمی‌ فرمانده‌ باشد به‌ مملکت‌ ضرر نمی‌زند؛ اما یک‌ مجتهد مدبر و شجاع‌ و عادل‌ با تقوا‌... را فرمانده‌ کنیم، ایرادی‌ پیدا می‌کند؟ البته‌ ممکن‌ است‌ رهبر به‌ رئیس‌جمهوری‌ که‌ اعتماد دارد، بگوید: در این‌ مدت، این‌ اختیارات‌ بر‌ عهده‌ شما باشد و البته‌ اگر دید او پایش‌ را کج‌ می‌گذارد دیگری‌ را به‌ جایش‌ انتخاب‌ کند...ولی‌ متاسفانه‌ شما در شرایط‌ رئیس‌جمهور، شرط‌ فقاهت‌ را نگذاشته‌اید و نگفته‌اید که‌ لااقل‌ فقیه‌ او را تایید کند، آن‌ وقت‌ ما بیاییم‌ قدرت‌ مملکت‌ را به‌ دست‌ یک‌ آدم‌ الدنگ‌ بدهیم‌ که‌ از قدرتش‌ سوء‌استفاده‌ کند. خری‌ را ببریم‌ بالای‌ بام‌ که‌ دیگر نتوانیم‌ آن‌ را پایین‌ بیاوریم. آدم‌ مار گزیده‌ از ریسمان‌ سیاه‌ و سفید می‌ترسد و جرات‌ نمی‌کند قدرت‌ و زمام‌ مملکتش‌ را به‌ دست‌ کسی‌ که‌ فقاهت‌ ندارد و به‌ علوم‌ اسلام‌ آشنا نیست،‌ بدهد».  ایشان‌ به‌ قدری‌ درباره استقلال‌ رئیس‌جمهور هراس‌ داشتند که‌ حتی‌ معتقد بود یک‌ فرد رئیس‌جمهور نباشد بلکه‌ شورای‌ جمهوری‌ تحت‌ امر ولی‌فقیه‌ تعیین‌ شود و که‌ عامل‌ اجرایی‌ رهبر باشند: «من‌ از اول‌ با اینکه یک‌ نفر رئیس‌جمهور باشد مخالف‌ بودم... ما هر چه‌ بکنیم‌ و کارها را دست‌ یک‌ نفر ندهیم‌ به‌ نظرم‌ به‌ صلاح‌ مملکت‌ است... ما به‌ جای‌ اینکه رئیس‌جمهور داشته‌ باشیم‌ باید یک‌ شورای‌ جمهوری‌ داشته‌ باشیم‌ که‌ اقلا‌ 3 نفر باشند و این‌ 3 نفر در راس‌ قوه‌ مجریه‌ بعد از مقام‌ رهبری‌ باشند...  منتها‌ یک‌ مقدار تشریفاتی‌ هم‌ در مملکت‌ هست‌ که‌ فرضا‌ یک‌ رئیس‌‌جمهوری‌ یا شخصیتی‌ از کشور خارج‌ می‌خواهد بیاید ایران، آنوقت‌ آن‌ 3 نفر بین‌ خودشان‌ یک‌ رئیس‌ دارند و به‌ عنوان‌ تشریفات، یک‌ نفر از خودشان‌ را به‌ نام‌ رئیس‌ انتخاب‌ می‌کنند... انسان‌ مارگزیده‌ از ریسمان‌ سیاه‌ و سفید می‌ترسد. آن‌ وقتی‌ که‌ رضاشاه‌ را آمدند بر این‌ مملکت‌ تحمیل‌ کنند، روشنفکران‌ و علما خیال‌ می‌کردند ایران‌ گلستان‌ می‌شود و از اروپا هم‌ جلو می‌افتد. رضاشاه‌ هم‌ اول‌ خودش‌ را متدین‌ و معتقد به‌ مبانی‌ اسلامی‌ نشان‌ می‌داد ولی‌ آخرش‌ دیدیم‌ که‌ دیکتاتور از آب‌ در‌آمد، پسرش‌ را هم‌ که‌ بعد از او دیدیم‌ همینطور اول‌ با علما گرم‌ می‌گرفت‌ و تواضع‌ می‌کرد ولی‌ آخر کار گرگ‌ شد و از گرگ‌ هم‌ بدتر.  می‌بینیم‌ که‌ هراس‌ آقای‌ منتظری‌ از رئیس‌جمهوری‌ که‌ فقیه‌ نباشد و تحت‌ امر فقیه‌ جامع‌الشرایط‌ نیز نباشد، به‌ حدی‌ است‌ که‌ به‌ شورای‌ جمهوری‌ پناه‌ می‌برد و خطر دیکتاتوری‌ دولت‌ غیرتابع‌ در برابر ولی‌امر را به‌ قدری‌ جد می‌گیرد که‌ صریحا‌ توصیه‌ به‌ تشریفاتی‌ کردن‌ رئیس‌جمهوری‌ (نماینده‌ تشریفاتی‌ شورای‌ جمهوری) می‌کند. وقتی‌ در حین‌ مباحثات، مساله‌ جد شد، بنی‌صدر که‌ خواب‌ ریاست‌‌جمهوری‌ خود را می‌دید و از هرگونه‌ محدودسازی‌ قدرت‌ رئیس‌جمهور، گویی‌ برای‌ برنامه‌های‌ آینده‌ خود و دیکتاتوری‌ها و گردن‌فرازی‌ طاغوت‌منشانه‌ خود در برابر امام‌ «رض»، احساس‌ خطر می‌کرد، در پاسخ‌ به‌ آقای‌ منتظری‌ که‌ درصدد مشروط‌ و محدودسازی‌ اختیارات‌ رئیس‌جمهور و قابل‌ مهار کردن‌ آن‌ بود، چنین‌ گفت: «وقتی‌ برای‌ رهبری‌ می‌خواستیم‌ اختیارات‌ معین‌ کنیم‌ آقای‌ منتظری‌ می‌فرمودند: ممکن‌ است‌ رئیس‌جمهور الدنگ‌ از آب‌ درآید، حالا می‌خواهیم‌ برای‌ نخست‌وزیر اختیارات‌ معین‌ کنیم‌ دوباره‌ رئیس‌جمهور ممکن‌ است‌ قرم‌ پف‌ از آب‌ در بیاید.
ادامه دارد
 


Page Generated in 0/0071 sec