سیدمرتضی حسینی*: تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در 13 آبان 58 به دست دانشجویان پیرو خط امام، رویدادی مهم و بحثبرانگیز در تاریخ پس از انقلاب است که بسترساز بسیاری از تحولات بعدی شد. کشف و انتشار اسناد محرمانه سفارت آمریکا- که بیانگر فعالیت گسترده جاسوسی تحت پوشش فعالیتهای دیپلماتیک بود- از اتفاقات مهم مرتبط با این حادثه است؛ فرآیندی که زوایای جدیدی از دخالتهای پیدا و پنهان ایالات متحده آمریکا در طول دوران حکومت محمدرضا پهلوی و بویژه سالهای منتهی به انقلاب و ماههای پس از پیروزی آن را آشکار کرد.
پایان تسخیر؛ آغاز انتشار
شکلگیری جبهه تبلیغاتی رسانههای غربی علیه این اقدام انقلابی و همچنین برخی مخالفتهای داخلی، دانشجویان اشغالکننده سفارت را به انتشار گسترده اسناد و مستندسازی اقدامات آمریکاییها ترغیب کرد. از این رو، تلاش کردند اسناد کشفشده را مطالعه، طبقهبندی و سپس منتشر کنند. دانشجویان با وجود آنکه در زمینه امور اطلاعاتی و کشف رمز اسناد پیچیده تجربه نداشتند، اما بهخوبی از عهده این کار طاقتفرسا برآمدند. این اسناد از اسرار جاسوسیها و دخالتهای بیشمار آمریکا در ایران و کشورهای مختلف جهان پرده برمیداشت و اسامی بسیاری از عوامل و رابطان آمریکا و انواع شیوههای جاسوسی و تحرکات سیاسی این کشور را در مناطق مختلف جهان افشا میکرد. یکی از دانشجویانی که موفق میشود قبل از نابودی کامل اسناد کاغذی و میکروفیلمها، به بخشی از آنها دست یابد، میگوید: «در انتهای یکی از راهروهای سفارت با یک دیوار بلند فولادی برخورد کردیم که خیلی مشکوک بود. صداهای خفیفی هم از آن سوی دیوار به گوش میرسید که بعدها فهمیدیم صدای دستگاه خردکن اسناد بوده است. یکی از گروگانها را که در بازجوییها فهمیده بودیم توانایی باز کردن قفلهای رمزدار را دارد به کنار آن دیوار آوردیم و گفتیم باید اینجا را باز کنی. اول امتناع میکرد. بالاخره با اصرار زیاد آن در فولادی را که به شیوه خاصی رمزگذاری شده بود باز کرد. وقتی وارد آن محوطه شدیم، دیدیم آنجا دنیایی از میکروفیلم، میکروفیش و انواع وسایل انهدام موجود است. تعدادی آمریکایی با دستگاههای موجود مشغول خرد کردن و انهدام اسناد و مدارک محرمانه بودند. بلافاصله همه را بازداشت و دستگاهها را خاموش کردیم. به این ترتیب، توانستیم به بخشی از اسناد دست پیدا کنیم. در حالی که بخش قابل توجهی هم از بین رفته بود».(1) «رضا سیفاللهی»، از دانشجویان خط امام و عضو شورای مدیریت لانه جاسوسی، در رابطه با چگونگی دسترسی به این اسناد میگوید: «اسناد 3 قسمت بود. یک قسمت آنها که دستنخورده باقی مانده بود، اینها اسناد عادی بودند، اگرچه بعضی از اسناد طبقهبندیشده هم در اینها وجود داشت و آمریکاییها فرصت نکرده بودند آنها را از بین ببرند. یک قسمت اسناد بیشتر حالت عادی داشت و به ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از مسائل انقلاب و کشور ما میپرداخت و بعضی اسناد هم که طبقهبندی داشت و به نظر میآمد فرصت نکرده بودند کاری نسبت به آنها انجام بدهند. یک بخش از اسناد هم پودر شده بود. بشکههای مختلف و دستگاههای متعددی در قسمتهای طبقهبندیشده وجود داشت که در چند ساعتی که ما مشغول راه پیدا کردن و ورود به ساختمان مرکزی بودیم، اینها فرصت داشتند و با آن دستگاهها آنها را پودر کرده بودند. ما نتوانستیم این پودرها را بازسازی کنیم».(2) دکتر «محمدهاشم یزدانپرست»، یکی دیگر از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نیز در اینباره میگوید: «یکسری از اسناد و میکروفیلمها که زیر دستگاه پودر شد، هنوز هم بازسازیاش ممکن نشده است. یکسری هم رشته شده بود که بچهها رشتهها را کنار هم چیدند و با تلاش شبانهروزی آنها را بازسازی کردند و برخی اسناد هم در نوارهای کاست به رمز تبدیل شده بود که جاسوسان آمریکایی به علت عجله نتوانسته بودند این نوارها را از بین ببرند. پشت کامپیوترها افتاده و از دید آنان پنهان شده بودند. در دفتر کار کاردار هم مقداری اسناد پیدا شد که اینها هم دست اول و فوقسری بود. کاردار زمان تسخیر رفته بود وزارت امور خارجه و یکسری اسناد بسیار مهم و فوقسری را با بیمبالاتی روی میز کارش گذاشته بود. به هر حال، اسناد اولیه که ما منتشر کردیم، بیشتر درباره دخالت آمریکا در امور ایران بود. بخشی از اسناد هم درآمد که ما صلاح نمیدیدیم آنها را مطرح کنیم، چون فکر میکردیم اختلاف به وجود میآورد. با امام که مشورت شد، امام گفتند: همه اسناد را همانگونه که هست برای مردم بخوانید».(3) عمده این اسناد گزارش اوضاع سیاسی، اقتصادی و نظامی و مسائل داخلی ایران بود. به گفته میلانی «اسناد مذکور یک نیمرخ روانی و سیاسی از روشنفکران و سیاستمداران ایران و نیز توصیفی دقیق از تماسهای صورتگرفته میان سفارت آمریکا و تمام اقشار جامعه ایران ارائه میکرد.»(4) آن بخش از اسناد که مربوط به تبیین شرایط پساانقلابی کشور و معرفی رجال و مهرههای فعال در این رویداد میشد، اهمیت وافری مییافت. اگرچه کارکنان سفارت بهمحض احساس خطر، اسناد طبقهبندیشده و مهم را با دستگاه کاغذخردکن از بین بردند، اما دانشجویان بههمراه گروهی از داوطلبان، بسیاری از سندهای بهجامانده را بازسازی کردند. این گروه با حوصله و پشتکار رشتههای باریک کاغذ را با توجه به رنگ و جنس کاغذ یا اندازه حروف از هم جدا کردند و با کنار هم گذاشتن آنها اسناد مهمی را به دست آوردند که بعضی از آنها در مطبوعات روز یا بهصورت جزوههای کوچک به نام اطلاعیه افشاگری به چاپ رسید. چاپ اسناد در قالبی مدون و بهشکل کتاب در سال 64 توسط «مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی آمریکا» توسط دانشجویان پیرو خط امام آغاز شد و تاکنون بهمرور 74 جلد به 2 زبان انگلیسی و فارسی منتشر شده است. هر یک از جلدهای این مجموعه به یک موضوع خاص داخلی یا خارجی اختصاص یافته و تا مدتها از کتابهای جنجالبرانگیز و مورد توجه بود.
اصالت اسناد یا گزینش اسناد؛ مسأله این است!
یکی از مسائلی که همواره مدنظر برخی صاحبنظران و منتقدان قرار داشته و دارد، میزان اصالت و صحت اسناد و همچنین دخیل کردن نگرشهای سیاسی از سوی تدوینکنندگان آن است. این دسته از منتقدان معتقدند دانشجویان پیرو خط امام بهمنظور به حاشیه راندن مخالفان سیاسی خود و بویژه اعضای دولت موقت، دست به این اقدام زدهاند.(5) «هاشم صباغیان»، معاون نخستوزیر و وزیر کشور دولت موقت، در مصاحبه با سایت تحلیلی «تاریخ ایرانی» در اینباره میگوید: «این اسنادی که با تسخیر سفارت به دست دانشجویان افتاد و منتشر شد، چه چیزی را روشن کرد؟ کدام گره کور را باز کرد؟ اسنادی که منتشر شد هیچکدام مطلب ندانستهای را فاش نکرد. هرچند تمام اسناد کشفشده در سفارت آمریکا منتشر نشد. تنها اسنادی منتشر شد که مورد نظر یک گروه خاص بود. انتشار گزینشی اسناد کشفشده در سفارتخانهها یکی از ضررهای تسخیر سفارت به آن شکل برای ایران بود که کمتر به آن پرداخته شده است. دانشجویانی20 تا 22 ساله که تجربه زیادی در مبارزه نداشتند، به هر دلیلی تصمیم گرفتند تنها بخشی از اسناد را منتشر کنند و مابقی آن را از بین ببرند».(6) «ابراهیم اصغرزاده» در پاسخ به این شبهه میگوید: «ما در بررسی اسناد با برخی اسامی روبهرو شدیم که اگرچه جاسوس نبودند، اما سازمان سیا یا سفارت آمریکا با آنها ملاقات میکرده و بعد از ملاقات آنها را تحلیل شخصیت و اطلاعات آنها را نیز تحلیل محتوا میکرده است. در بین این اسامی، نام برخی مقامات دولتی نیز وجود داشت. با حضرت امام مشورت کردیم و ایشان گفتند اگر سندی درباره من هم پیدا کردید، منتشر کنید؛ اسناد را به اطلاع مردم برسانید، بدون اینکه شخصیت کسی را لجنمال کنید. بنابراین در شورای مرکزی تصمیم گرفتیم اسنادی را که دارای طبقهبندی محرمانه و سری نیستند، منتشر کنیم و بقیه اسناد را به نهادهای امنیتی و ذیربط بدهیم».(7)
مجموعه کتابهای «اسناد لانه جاسوسی» دربرگیرنده موضوعات گوناگون است و همین ویژگی، در کنار محرمانه و غیرقابل دسترس بودن آنها و همچنین وجود اسناد مأموران سازمان سیا در میان آنها، بر اهمیت و ارج این اسناد میافزاید. با این حال، نحوه عمل برخی دانشجویان- که بیشتر دنبال افشاگری و پروندهسازی علیه برخی چهرههای سیاسی آن روزگار بودند- موجب شد این مجموعه از سوی پژوهشگران ایرانی مورد توجه شایسته قرار نگیرد. حال آنکه پژوهشگران سایر کشورها و از جمله صاحبنظران آمریکایی، از آغاز به این اسناد توجه کرده و در پژوهشهای خویش، به مفاد آنها استناد کردهاند. تاکنون نیز جز ممنوعیت ورود مجموع این اسناد به آمریکا (که آن هم به دلیل وجود اسناد مربوط به سیا در میان آنهاست)، واکنش دیگری در تأکید بر بیارزشی این مجموعه از دولتمردان آمریکا دیده نشده است. «مارک گازیوروسکی»، تاریخنگار آمریکایی که ایرانیان او را بیشتر به خاطر تحقیقاتش درباره کودتای 28 مرداد میشناسند، 4 سال پیش، مقالهای درباره «روابط اطلاعاتی دولت بازرگان و آمریکا در فاصله اردیبهشت 58 تا 13 آبان همان سال» در مجله «میدل ایست ژورنال» (پاییز 2012، شماره 66) به رشته تحریر درآورده است. گازیوروسکی مبنای تحقیقات خود را مقابله نسخه انگلیسی همان اسنادی قرار داده است که در ایران تحت عنوان «اسناد لانه جاسوسی» منتشر شدهاند. او معتقد است این اسناد اصالت دارند و زیر سوال بردن آنها توجیهی ندارد؛ اگرچه با نیت براندازانه سفارت آمریکا و همچنین متهم ساختن دولت موقت به خیانت و سازشگری مخالف است.(8) عدم انکار محتوای اسناد از سوی دولت آمریکا و بهرهگیری پژوهشگران آمریکایی از اسناد این مجموعه، نشاندهنده آن است که مورخان و دانشوران علوم سیاسی، تردیدی در اصالت و ارزش اسناد این مجموعه نداشتهاند و میتوان محتوای این اسناد را واقعی، بیانگر نظرات تولیدکنندگان آن و در نهایت آشکارکننده مواضع یا دستکم بخشی از مواضع آمریکا درباره موضوعات طرحشده در اسناد دانست. اما از دید سندشناسی، هنوز پرسشهایی درباره اصالت داشتن یا نداشتن برخی از این اسناد قابل طرح است. اهم تردیدها به نحوه گرد آوردن رشتهها، ترکیب آنها و بازسازی سند پیشین، ارائه نکردن اصل اسناد و در دسترس نبودن نام مرکز نگهدارنده نسخه اصلی آنها و عدم امکان تطبیق متن چاپی و اصلی بازمیگردد. از سوی دیگر، شبهه گزینشی عمل کردن تدوینکنندگان اسناد در طول این سالها، با پاسخ قانعکنندهای روبهرو نبوده است. ضمن اینکه میتوان محتوای بسیاری از اسناد را انجام وظایف معمول سفارتخانهها دانست و آنها را فاقد ارزش افشاگرانه برشمرد.(9) بهرغم بیپاسخ ماندن بخشی از این موارد، آنچه میتوان گفت این است که به هر حال، پژوهشگران تاریخ و سیاست با مجموعهای ارزشمند از اسناد موجود در سفارت سابق آمریکا مواجهند که به همت دانشجویان مسلمان پیرو خط امام به چاپ رسیده است. دولت و پژوهشگران آمریکایی نیز این اسناد را تکذیب نکردهاند و حتی اگر هنگام تدوین این مجموعه، اسنادی گزینش و اسنادی دیگر حذف شده باشند، مجموعه اسناد منتشرشده فاقد ارزش بررسی نیستند و میتوان با وسواس محققانه، به بررسی همین اسناد منتشرشده پرداخت.
مرور دوباره اسناد لانه جاسوسی؛ ضرورت امروز نخبگان فکری و سیاسی
مجموعه اسناد لانه جاسوسی بهوضوح نشاندهنده وجود اختلافنظر و دیدگاه متفاوت بین جناحهای امنیتی (سازمان سیا)، نظامی (پنتاگون) و سیاسی (وزارت امور خارجه) در موضوع انقلاب ایران است و نشان میدهد آنچه درباره مهارت آمریکاییها درباره برنامهریزیهای دقیق و بلندمدت تبلیغ میشود، عمدتاً اغراقآمیز و دور از واقعیت است. اسناد منتشرشده نشان میدهد در ساختار سیاسی آمریکا، اختلافنظرهای عمیقی وجود دارد و گاهی این اختلافها به حذف طرف مقابل به هر وسیله و شیوهای میانجامد. بهعلاوه این تفکر که ابرقدرتها برای دهها سال آینده برنامهریزی کرده و دیگران تنها مجری سیاستهای ازپیشتعیینشده آنها هستند با تردید جدی روبهرو میشود. بررسی تحلیلی مواضع هیات حاکمه آمریکا و ساختار و نهادهای سیاسی این کشور در قبال بحرانها و مسائل سیاست خارجی در سالهای پیروزی انقلاب و پس از آن، میتواند تجربه ذیقیمتی را در اختیار متولیان امروز دستگاه سیاست خارجی کشور قرار دهد چراکه گذشته چراغ راه آینده است. توجه به این چراغ در ساحت سیاست و دیپلماسی، روشنگر و دورانساز و غفلت از آن، زیانآور و فرصتسوز خواهد بود. مطالعه و تعمیق در مجموعه اسناد لانه جاسوسی نشان میدهد اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادی پایانیافته تلقی شود، باز هم امکان توطئه دشمنان و تکرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود: «مجموعه اسناد لانه جاسوسی که به دست آمده، چه آنهایی که مربوط به بخشهای غیر سازمان سیای سفارتخانه بود، اعم از تحلیلهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و بخشهای مختلف و چه اسنادی که مربوط به سازمان سیا است، در حقیقت بخش جاسوسی و کارهای جاسوسی آمریکا در منطقه را توضیح میدهد. مجموعه گرانبهایی است که باید سرمایههای ملی ما حساب شود، چون همه اینها حاوی عملکرد آمریکا در طول سالهای حکومت شاه بر ایران بودند».(10)
----------------------------------
پینوشت
1- امیررضا ستوده، بحران 444 روزه در تهران، مؤسسه نشر ذکر، 1378، ص 89 و 90
2- گفتوگو با رضا سیفاللهی، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره 30، پاییز 89، ص 38
3- همان، ص 56
4- محسن میلانی، شکلگیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، گام نو، ص 311
5- محسن میلانی، همان، ص 313
6- گفتوگوی سایت «تاریخ ایرانی» با هاشم صباغیان:http://tarikhirani.ir/fa/news/4/bodyView/1489/
7- گفتوگو با ابراهیم اصغرزاده، هفتهنامه شهروند امروز، شماره 23، یکشنبه 13 آبان 86، ص 42
8- گفتوگو با مارک گازیوروسکی درباره روابط دولت بازرگان و آمریکاییها، ماهنامه اندیشه پویا، سال اول، شماره پنجم، بهمن 91، ص 69
9- محمدحسین منظورالاجداد، ضرورت نگاه دوباره به اسناد لانه جاسوسی، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، سال اول، شماره 1، زمستان 78، ص 170
10- اصغرزاده، همان
*پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی
منبع: برهان