نیک ایمز: پپ گوآردیولا قبل از بازی گفت برای منچسترسیتی این مثل یک فینال است. شاید در آینده نزدیک تاثیر این بازی تا این حد حس نشود اما پیروزی 3 بر یک مقابل بارسلونا در اتحاد میتواند سنگ بنایی برای ساختن آینده دور سیتی در اروپا باشد. استادیوم اتحاد معدود شبهای زنده و پرشور اروپایی مثل آن شب را به خودش دیده بود، بویژه بعد از گل ایلکای گوندوغان که جریان بازی را که تا آن مقطع در کنترل کامل بارسا بود تغییر داد. برای نمایشی هم که در ادامه از سیتی دیدیم به سختی بتوان معادلی در بازیهای اروپایی قبلیشان پیدا کرد. سیتی پیش از این سابقه 2 پیروزی 3 بر 2 مقابل بایرنمونیخ داشته، در سالهای 2013 و 2014 (پیروزی اول زمانی به دست آمد که بایرن مدافع عنوان قهرمانی بود). سیتیزنها همچنین خاطره شبی را که کوین دبروین دروازه پاریسنژرمن را باز کرد و تیمشان برای نخستینبار به نیمهنهایی چمپیونز لیگ رسید هم هرگز فراموش نمیکنند. اما نمایش شاگردان گوآردیولا در سطحی دیگر بود و معنایی عمیقتر داشت، نمایشی که به واسطهاش بالاخره چمپیونزلیگ را با تمام وجود در آغوش گرفتند. شاید سیتی روی گل تساوی خوششانس بود اما آنچه بعد از یک-یک و بویژه در نیمه دوم شاهدش بودیم بشدت چشمگیر بود. سرعت و شوری که سیتیزنها با آن حریف نامدارشان را پرس کردند، رامترین بارسایی را که در یک دهه اخیر در خاک انگلیس به خاطر داشتیم ساخت. بار تاریخسازی در این شب روی شانههای گوآردیولا سنگینی میکرد. از یکسو این پیروزی استانداردی جدید برای تمام نمایشهای آینده سیتی پدید آورد و از سویی دیگر این تنها یک بازی و یک برد با نمایشی نه صددرصد کامل و بدون نقص بود، شبی که تازه شروع سفری دور و دراز بود. فقط کافی است شور و شوقی که بعد از پیروزی آرسنال مقابل بارسلونای خود گوآردیولا در سال 2011 به پا شد را به خاطر بیاوریم تا فراموش نکنیم صرفا یک پیروزی در یک شب نمیتواند معنای عمیقی در آینده بلندمدت داشته باشد. تمام تلاش گوآردیولا بعد از پیروزی تیمش مقابل بارسا این بود که از آن تنها به عنوان یک قدم رو به جلو یاد کند، نه چیزی بیشتر. نمایش 38 دقیقه اول سیتی، در مقطعی که به نظر میرسید دیر یا زود بارسا گل دوم را هم خواهد زد، به اعتراف خود گوآردیولا در سطحی نبود که با بهترین تیمهای اروپا رقابت کند اما آنچه در ادامه آمد توفانی بود که کمتر تیمی توان مقابلش ایستادن را داشت. بخش اعظمی از این تغییر مدیون انتقال دبروین از بال چپ، پستی که کاملا در جریان بازی محوش کرده بود، به مرکز زمین و قرار گرفتنش به عنوان مهاجم دوم پشت سرخیو آگوئرو بود. دبروین در نیمه دوم با ضربه آزاد پیچدارش مارک آندره ترشتگن را غافلگیر و تسلیم کرد و در ادامه ریتم بازی سیتی را به دست گرفت و به عنوان رهبر خط پرس دینامیسم بازی را به کل تغییر داد. گوندوغان هم بازیکنی که گوآردیولا در 10 دقیقه اول مدام دستورات تاکتیکی را از کنار خط به او گوشزد میکرد، تقریبا به اندازه دبروین بالا بازی میکرد و تلاشی خستگیناپذیر در مرکز زمین داشت. 2 گلی که هافبک سابق دورتموند برای سیتی مقابل بارسا زد و تعداد گلهایش برای سیتیزنها را به عدد 5 رساند، هر دو روی جایگیری هوشمندانه و متهورانهاش به دست آمد. دبروین و گوندوغان عوامل برجسته پیروزی سیتی مقابل بارسا بودند اما برای بررسیای کاملتر نیاز به در نظر گرفتن نکات بسیار بیشتری هستیم و آنچه از همه مهمتر است نشانه و حسی از هماهنگ شدن بازیکنان با سبک و ایدههای گوآردیولاست. با اینکه تمرکز بیش از حد روی 6 بازی پیاپی بدون پیروزی سیتی با گوآردیولا که این هفته مقابل وستبروم به پایان رسید، سختگیرانه به نظر میرسید اما در دورانی که همه برای رسیدن به موفقیتهای آنی تحت فشار هستند، به نوعی اجتنابناپذیر مینمود. با این حال این پیروزی مقابل بارسلونا هرگونه شک و تردیدی را درباره قدرت گوآردیولا برای درست کردن یک باشگاه انگلیسی، در شبی که سیتی واقعا تیم گوآردیولا شد، پاک کرد. پپ میگوید: «حق بازیکنان من 6 بازی بدون پیروزی نبود اما من به آنها گفتم درست بازی کردن در درجه اول است و گاهی ممکن است نبریم». درست به همین خاطر بود که گوآردیولا حتی بعد از شکست 4 بر صفر در 2 هفته پیش مقابل بارسا، بازیای که در آن به قول خودش تا قبل از اخراج کلودیو براوو تیمش نمایش خیلی بهتری از نیم ساعت اول بازی داشت، چندان سرخورده و ناراحت به نظر نمیرسید. در مجموع، 2 بازی سیتی مقابل بارسا نمایشهایی بودند پراشتباه، جذاب و پرآشوب از 2 تیمی که در مقاطع زیادی از هر دو بازی برتر از حریف بودند اما در نهایت هر کدامشان شکستی سنگین را متحمل شدند. فرای تمام اینها اما این شب، شبی تاریخی برای سیتی بود، شبی که باید مقدمهای باشد تا گوآردیولا در ماه مه هم از «فینال» حرف بزند.