محمد زعیمزاده: به نظر میرسد در سال پایانی دولت یازدهم جمعبندی در حلقهای نزدیک به جناب رئیسجمهور مبتنی بر 2 انگاره در حال شکلگیری است؛ اول اینکه به دلیل برخی اقدامات نسنجیده منتقدان دولت، اپوزیسیوننمایی و مخالفخوانی توسط دولت در حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی همچنان موضوعیت و جای کار دارد؛ و دوم اینکه در حوزه معیشت و مبارزه با فساد قافیه حسابی به تنگ آمده است و باید درباره برخی اقدامات که از صفر تا صدش در همین دولت رخ داده مواجهه دیگری داشت و توجیهاتی تراشید و احتمالا همین مشاوره سبب شد در سخنان روز سهشنبه جناب روحانی در مجلس شورای اسلامی 2 فراز مهم و تاریخی به ثبت برسد و منطقی جدید برای مقابله با فساد پدید آید؛ منطقی که میتوان حتی با اندکی تسامح نام «مانیفست نظری مکتب مدیریتی سرخه» را برای آن برگزید.
1- جناب روحانی خیلی جدی و مصمم روز سهشنبه فرمودند آنچه در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده و رکورد فساد اداری را در کشور جابهجا کرده یک اختلاس نبوده بلکه مقدار مشخصی وام بوده که به عدهای خاص تعلق گرفته و هنوز پس گرفته نشده است، جناب رئیسجمهور البته به اعداد و ارقام اشاره نکردند و نگفتند 8 هزار میلیارد تومان فقط به 30 نفر وام داده شده است. استدلال رئیسجمهور درباره آنچه در صندوق ذخیره فرهنگیان رخ داده است دقیقا شبیه همان استدلال امیرمنصور آریاست؛ او هم معتقد بود اختلاسی نکرده بلکه صرفا بخشی از بدهیاش معوق شده، در واقع حتی وضع امیرمنصور آریا از این 30 نفر بهتر هم بود چون او معتقد بود آنچه انجام داده تنها تلاش برای جلوگیری از معوق شدن بدهی ناشی از گشایش السی با ایجاد السی جدید بوده است، آن هم با اندکی تلاش سازمانیافته برای تسهیل و تسریع کار! در این میان فقط یک اختلاف قرائت کوچک بین فرمایشات آریا و قوه قضائیه وجود داشت که سبب شد جناب آریا امروز در قید حیات نباشد و احتمالا نتواند از وامگیرندگان هزار میلیاردی باشد و آن هم این بود که آریا اعتقادی نداشت به شکل غیرقانونی و با رشوه وام گرفته و السی باز کرده و الخ و بنده خدا فکر میکرد دارد خیلی قانونی بدهیهایش را غیرمعوق میکند.
تنها گناه جناب خاوری، عضو محترم ستاد هاشمیرفسنجانی در سال 84 و شهروند محترم جدید کشور دوست و برادر کانادا هم تسهیل شرایط برای جلوگیری از معوق شدن السیهای امیرمنصور آریا بوده است یا حتی همین بابک زنجانی مولتیمیلیاردر تازه به دوران رسیده، همان کارآفرین نمونه دولت سازندگی، کاری که کرده بود شبیه همین 30 نفر بود، او هم فراموش کرده بود به وزارت فخیمه نفت بدهی معوقی دارد و فلذا با منطق جناب روحانی او فقط یک بدهکار است نه مجرم.
2- جناب حسن روحانی پس از ارائه تعریف جدید از مفهوم فساد و اختلاس در فرازی دیگر از سخنان خود هم فرمودند که اینقدر فساد را گنده نکنید!
به اینکه ایشان در گرماگرم رقابتهای انتخاباتی سال 92 و حتی لختی پس از پیروزی در انتخابات و در حالی که هنوز معجزه مکتب نیاوران در امر اقتصاد به خلقالله رخ نشان نداده بود فرموده بودند «باید نام مفسدان بر سر زبانها باشد» و دستور حمله به وامگیرندگان مورد اشاره بالا را صادر کرده بودند و حالا این حرف را میزنند، فعلا کاری نداریم و حقیقتا نمیدانیم داد از این همه تناقض را باید به کجا ببریم؟ ولی میدانیم جناب روحانی موقعی حق دارند چنین فرمانی برای افکار عمومی صادر کنند که دولت فخیمهشان گامی برای مقابله با فساد سازماندهی شده برداشته باشد نه اینکه نجومیبگیران را ذخیره انقلاب بخوانند و مورد تکریم قرار دهند و ضمن تاکیدات فراوان دلسوزان انقلاب با 90 درصد آنها هم کاری نداشته باشند. جناب روحانی موقعی میتوانند از سیاهنمایی شکایت کنند که خودشان و دولتمردانشان تندیس ما نمیتوانیم نباشند و نخواهند از خارج مدیر وارد کنند و دستاوردهای ملت ایران را فقط آبگوشت بزباش ندانند و آب خوردن مردم را هم به برجام گره نزنند.