عرفانه فتحیان: اخیرا صندوقها کمی بدنام شدهاند، یا بهتر است اینطور بگوییم که ماهیتشان مقداری تغییر کرده، البته درباره دریافت ورودی همچنان
پر رونقند ولی در ادامه راه، اسکناسها تاب مقاومت و استمرار استقرار در صندوق مربوط را ندارند و در جیب عدهای سرازیر میشوند! در عصر ماضی دزدانی بودند که به اسم عیاری خود را تبرئه میکردند و به قولی یک آب شستهتر بودند ولی ماهیت ماجرا همان بود که بود و درست است اگر واژهها در دهان رندانه بچرخد عدهای را ساکت میکند اما ذات این مرداب جز لجن نیست. صندوق رفاه ملی، صندوق ذخیره فرهنگیان و شاید صندوق نامهای دیگری که احتمالا شما را یاد خاطرات تلخ برخی موسسات مالی و اعتباری میاندازد که با عناوین خیرانه و منتفع، پول را ذرهذره از مردمی که اغلب قشر عادی این جامعه بودند به تن زدند و فیالواقع بلعیدند! معلمها همانها هستند که بعید است کسی به نوعی به آنها احساس دین نکند و به عدم تناسب حقوق با وظیفه یا اقلا در مرز بودن این دو معروفند، حال اینکه کسانی پیدا میشوند و میتوانند امکانات رفاهی چند صد میلیونی را با دست کردن به جیب این قشر نوش جان کنند، جای تعجب و تاسف دارد. ماهانه ٥ درصد از حقوق دبیران با حکم دولتی در صندوقی به نام فرهنگیان، ذخیره اجباری شده و در نهایت به ناکجا رفته است و حالا هر معلم به طور متوسط حدود ٩ میلیون تومان طلبکار این توفیق اجباری است! که قرار نیست حالاحالاها هم به این طلبش برسد! بنده احتمال میدهم ٨٠٠٠ میلیاردی که گفتند معوقه صدایش بزنیم در نوع بلع و مضغ و هضم با ٣٠٠٠ میلیارد دولت قبل فرق داشته که برخی مسؤولان را در ایراد نطقهایشان جسور کرده، اگرنه هر چقدر هم نیلوفر بر این مرداب بچینند از گل و لای و عطر نامطلبوش نمیکاهد! یادم میآید جنجال 3 هزار میلیارد معروف تا اواسط دولت تدبیر هم کش آمد ولی وقتی صدای اختلاسهای مشابه و بعضا چند برابر به گوش رسید، برخی آب دهان قورت دادند و به گوشهای از افق خیره شدند و ترجیح دادند اساساً حرف سیاسی نزنند! و معتقدند برای منتقدان بالا و پایین کردن فساد لذتبخش است، اگرنه چنانچه فسادی هم باشد، اینجا سکوت، یعنی جلوگیری از اشاعه فحشا!
همچنین ماجرا را اینطور بازتعریف کردند: «اینکه دستگاهی وامی داده و آن فرد در پرداخت وام معوقه داشته و بدهی شده است، برخی رسانهها آن را فساد و اختلاس تلقی میکنند. اگر فسادی است با آن مبارزه کنیم، نه اینکه آن را بزرگ کنیم. بعضیها در جامعه فساد را عادیسازی میکنند. کار بد را نباید شیوع داد. اگر کسی گناهی کرده باید پیش خدا توبه کند و اگر حقالناس است باید جبران کنیم. اگر به یک نفر گفته شد، 2 گناه، اگر به جمعی گفته شد 10 گناه، اگر به روزنامهای گفته میشود، میلیونها گناه. اگر گناهی کرده باید جبران کنیم، نه اینکه جار بزنیم آن هم به دروغ، نباید عادیسازی کنیم، این کشور کشوری اسلامی است؛ نگذاریم دیگران که به کشور ما خیانت کردند و در پناه دیگران به خارج رفتند با استناد به حرفهای نادرست برخی افراد در داخل، کشور و نظام را «هو» کنند. برای این کشور و نظام خون و شهید داده شده است».
جملات خوبی است!
ولی ایراد اول آن این است که نقض عملکرد خودشان بوده و دوم، این بازیها فرقی به حال اعتماد ملت ندارد و همچنین گرهی از زندگی شرافتمندانه فرهنگیان باز نخواهد کرد و آسیب مهمتر اینکه اگر مرز حساسیت به فساد قرار باشد این میزان جابهجا شود که میتوان پیشبینی کرد اداره قوه مجریه با این فرمان، معوقههای متعددی را گریبانگیر نظام اسلامی کرده و خواهد کرد!