علیاکبر عباسی: 1- سخنرانی حسن روحانی در اردیبهشتماه سال 92 و دقیقا یک ماه قبل از انتخابات در دانشگاه صنعتی شریف، از مهمترین و اصلیترین سخنرانیهای وی بود که طی آن آقای روحانی علنیتر از هر زمانی از تئوری دولت مدنظر خود رونمایی کرد: «هنر این است که ما تهدید را به آسیب و آسیب را به فرصت تبدیل کنیم، از این رو مذاکره با آمریکا امکانپذیر و شدنی اما سخت است؛ هرچند بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست، چرا که اروپاییها به دنبال «آقا اجازه» از آمریکا هستند. از این رو دولت آینده باید بتواند رابطه ایران و آمریکا را از حالت تخاصم به مرحله تنش که یک مرحله پایینتر است برساند. آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است». همین دیدگاه روحانی در رابطه با آمریکا و اینکه مذاکره با این کشور راحتتر از مذاکره با اروپاییهاست، موجب شد در طول مذاکرات هستهای ایران با گروه 1+5، طرف حساب اصلی تیم مذاکرهکننده هستهای ایران، آمریکاییها باشند و جناب ظریف و همکارانش انرژی اصلی خود را در مذاکره با آنها بگذارند. همین دیدگاه بود که موجب شد جناب روحانی که یک بار در سالهای ابتدایی دهه 80، طعم بدعهدی غربیها را چشیده بود، این بار به امید اینکه مذاکره با آمریکاییها متفاوت از اروپاییهاست، به سمت آنها سوق پیدا کند.
2- با این وجود اما مواضع چندی قبل رئیس کل بانک مرکزی در رابطه با اینکه به دنبال این است تا از نفوذ اروپاییها جهت اقناع آمریکاییها برای پایبندی به تعهداتشان در برجام و همکاری با بانکهای ایرانی استفاده کند، خط بطلانی بود بر تئوری جناب روحانی مبنی بر اینکه مذاکره با آمریکاییها راحتتر از مذاکره با اروپاییهاست. ولیالله سیف گفته بود: «ما انتظار داریم بانکها و شرکتهای اروپایی به ما کمک کنند مقامات آمریکایی را متوجه کنیم که باید به تعهداتشان در راستای توافق هستهای عمل کنند». این سخنان سیف در حالی است که علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت روحانی نیز چندی قبل و در جریان سفر به واشنگتن جهت شرکت در اجلاس سالانه بانک جهانی، از مذاکرات خود با اروپاییها جهت واسطه کردن آنها برای اقناع آمریکاییها در انجام تعهداتشان در برجام و همکاری با بانکهای ایرانی سخن گفته بود. البته خود آقای روحانی نیز در سخنانی که چندی قبل در جریان سفر به یاسوج ایراد کرده بود با ابراز اینکه «به آمریکا بدبین هستم و به برجام خوشبین» زیرآب تئوری کدخدایی آمریکا را زد و منطق عمومی دولت در 3 سال گذشته را زیر سوال برد.
3- رئیسجمهور که تا چندی قبل توافق با غربیها را راهحل برونرفت از همه مشکلات کشور میدانست و به کرات از لغو یکباره تحریمها در صورت نهایی شدن توافق سخن گفته بود، به مرور از گفتههای خود عقبنشینی کرد. وی چندی قبل فروش نفت را به عنوان نتیجه برجام معرفی و در یک سالگی برجام نیز حاصل آن را «برداشتن سایه جنگ از سر کشور» عنوان کرده بود: «یکی از موفقیتهای برجام برداشتن سایه تهدید از سر مردم بود... حتی در این زمینه به تفاهم هم رسیده بودند اما مذاکرات توانست بهانه برای تهدیدات را برطرف و قدرت سیاسی، حقوقی و فنی ما را برای جهانیان آشکار کند!» سخنانی که البته توسط عباس عراقچی - که مسؤولیت اصلی توجیه عهدشکنیهای آمریکاییها در قبال برجام را بر عهده دارد- نقض شد و نشان داد حتی امثال عراقچی هم نمیتوانند بین برجام و دستاوردهایی چون برداشتن سایه جنگ از کشور نسبتی منطقی پیدا کنند.
عراقچی چند روز قبل گفته بود: «دشمن اگر میدانست قادر است تاسیسات هستهای ایران را بمباران کند حتما این کار را میکرد ولی با شناختی که از توان نظامی ایران داشت پای میز مذاکره حاضر شد. دشمن میداند حمله نظامی به ایران برایش هزینههای سنگینی در پی خواهد داشت، قدرت نظامی ایران فکر حمله را از دشمن گرفته است».
4- مواضع و رویکرد آقای روحانی در آخرین سفر خود به نیویورک به عنوان رئیس دولت یازدهم و همچنین مواضع اخیر محمدجواد ظریف در رابطه با برجام، نشان داد واقعیت آمریکا و مذاکره با کدخدا غیر از آن چیزی است که آنها قبلا از آن سخن میگفتند. محمدجواد ظریف ابراز داشته بود: «8 ماه پس از برجام به خاطر تهدیدهای آمریکا هیچ بانک بزرگ اروپایی با ایران کار نمیکند». وی همچنین گفته بود: «برجام نه ماه است و نه خورشید و حتی نتوانسته زمینه مبادلات پولی ایران را با اروپا برقرار کند».
5- با توجه به آنچه گفته شد و با وجود اذعان وزیر امور خارجه و حتی خود رئیسجمهور بر برخی واقعیتهای برجام، انتظار از آقای روحانی این بود در جریان سفر مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی به ایران، نسبت به بدعهدیهای آمریکا در اجرای برجام و عدم لغو تحریمها حداقل در این دیدار موضع درخوری اتخاذ و به طور جدی از نوع برخورد آمریکا با برجام انتقاد کند؛ لکن آنچه اتفاق افتاد این بود که روحانی فقط گفت برای پایداری برجام ایران انتظار دارد طرف غربی به تعهدات خود به طور کامل عمل کند. این سخنان هم در حالی بیان شد که موگرینی بدون اینکه از عدم همکاری بانکها و شرکتهای بزرگ اروپایی با ایران بهرغم گذشت 9 ماه از اجرای برجام حرفی بزند، مدعی شد: «اتحادیه اروپایی متعهد به اجرای تعهدات برجام است».
در حالی که اصلیترین مانعتراشیها برای عمل به مفاد برجام از سوی ایالات متحده صورت میگیرد و در شرایطی که جمهوری اسلامی تاکنون به همه تعهدات خود در برجام پایبند بوده است اما در دیدار خانم موگرینی با آقای روحانی نه مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی در قبال بدعهدیهای آمریکاییها کمترین حرفی زد و نه متاسفانه آقای روحانی از این روند انتقاد کرد. این در حالی است که بدون شک اگر کوچکترین کوتاهی از سوی ایران در انجام تعهداتش وجود داشت، همین خانم موگرینی سختترین مواضع را علیه جمهوریاسلامی اتخاذ میکرد. در چنین شرایطی حداقل انتظار این بود که جناب روحانی که رئیسجمهور ایران محسوب میشود، در قبال این سطح از بدعهدیها توسط طرف مقابل سکوت نکند و اجازه ندهد جاده دوطرفه تعامل برجام، عملا به جادهای یک طرفه تبدیل شود اما آنچه مشخص است بیان انتقاد و بدعهدی آمریکاییها از سوی روحانی به معنای بیثمر بودن مسیری است که روحانی در همان جلسه اردیبهشتماه سال 92 در دانشگاه شریف گفته است و این به معنای بنبست عمل برای او خواهد بود.