گروه فرهنگ و هنر: شعلههای جان در چهلمین روز شهادت مولای عاشقیها به جوشش درآمده و دلها همه سلامگوی زیباترین مرد معرفت و جوانمردی شدهاند. در میان راهپیمایان کربلا و در صفوف دلدادگیها میتوان به مسیری از شاعرانگیها اشاره کرد که در رکاب امام حسین(ع) اشعار خود را روان میدارند و هر آنچه در روح بیقرارشان مانده را در دل صفحات کاغذ جای میدهند. در میان شاعران میتوان ردپای ماندگار شاعران پیشکسوت آئینی را مشاهده کرد که همچنان شعرشان از پس سالها گذر زمان ناب و زیبا بوی کربلا میدهد. به گزارش مهر، استاد حبیبالله چایچیان، (حسان) یکی از همین شاعران پیشکسوت آئینی است که در این باره و با اشاره به صاحب عزا بودن حضرت بقیه..الله الاعظم (عج)، چنین میسراید:
بار بگشایید، اینجا کربلاست
آب و خاکش با دل و جان آشناست
بر مشام جان رسد بوی بهشت
بهبه از این تربت مینوسرشت
کربلا، ای آفرینش را هدف
قبله گاه عاشقان از هر طرف
طور عشق است و مطاف انبیا
نور حق اینجاست، ای موسی بیا
جسم را احیا اگر عیسی کند
جان و تن را کربلا احیا کند
گر سلامت رفت، از آتش خلیل
نور ثارالله شد او را دلیل
کربلا، قربانگه ذبح عظیم
عرش رحمان را صراط مستقیم
گر خدا خواهی، برو این راه را
کن زیارت کوی ثارالله را
شد ز عاشورای او یک اربعین
قتلگاهش را به چشم دل ببین
ماه، اینجا، واله و سرگشته است
و آن شهاب ثاقب از خود رفته است
گرد غم، افشانده بر سر کهکشان
اشک خون ریزد هنوز از آسمان
اختران، سوزند چون شمع مزار
مرغ شب مینالد اینجا زار زار
گاه در صحرا خروش و گه، سکوت
خفته در اینجا شهیدی لا یموت
حضرت سجاد بر خاکش نوشت
تشنه لب شد کشته سالار بهشت
اربعین است، اربعین کربلاست
هر طرف غوغایی از غمها به پاست
گویی از آن خیمههای نیمسوز
خود صدای العطش آید هنوز
هر کجا نقشی، ز داغ ماتم است
هرچه ریزد اشک، در اینجا، کم است
باشد از حسرت در اینجا یادها
هان به گوش دل شنو، فریادها
در دل هر ذره، صدها مطلب است
ناله سجاد و اشک زینب است
باید اینجا داشت گوش معنوی
تا مگر این گفتوگوها بشنوی
عمه جان، اینجا حسین از پا فتاد
چهره بر این تربت خونین نهاد
عمه جان، این قتلگاه اکبر است
جای پای حیدر و پیغمبر است
و اما محمود شریف صادقی هم از دیگر شاعرانی است که با این ابیات کوتاه، به استقبال اربعین حسینی رفته است؛ آنجا که اشعار اربعینیاش میتواند ما را از فاصلهای دور هم زائر حرم حسینی کند و دلمان را کربلایی؛ آنجا که میسراید:
باز دلم خون شد و چشمم گریست
آنکه در این روز چو من نیست، کیست؟
باز دگر باره رسید اربعین
جوش زند خون حسین از زمین
غرق تلاطم شده بحر محیط
یک سره درد است بساط بَسیط
شد چهلم روز عزای حسین
جان جهان باد فدای حسین
از زبان زینب(س) هم اشعار بسیاری سروده شده؛ از قتلگاه کربلا و از اربعین حسینیان. برای نمونه میتوان به شعری از محسن احمدزاده اشاره کرد که سروده است:
من و داغ غمی سنگین چهل روز
چهها بر من گذشته این چهل روز
چهل روز است هجران من و تو
که هر روزش مرا چندین چهل روز
مرا جز ضربههای تازیانه
نداده هیچکس تسکین چهل روز
اسارت، طعن دشمن، تهمت دوست
نصیب عترت یاسین چهل روز
در این غم خوب میدانی که باید
چه رنجی برده باشم این چهل روز
تو و رأسی پر از خاکستر و زخم
من و پیشانی خونین چهل روز
من و بغضی چهل ساله که بیتو
شکسته در گلویم این چهل روز
مهدی محمدی، شاعر و مداح نیز سرودههایی در باب اربعین دارد چنانکه در بخشی از اشعارش آمده است:
اربعین آمد، دلم را غم گرفت
بهر زینب عالمی ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آید به گوش
ناله صاحب زمان آید به گوش
جان اهلبیت عصمت بر لب است
کاروانسالار آنها زینب است
جمله مستان سوی ساقی آمدند
مست مست از جام باقی آمدند
سینهها آماج رگبار بلا
جای زخم ریسمان بر دستها
هوش از سر رفته و دل باخته
جسم خود را بر زمین انداخته
هـر یکی در جستوجوی تربتی
بر لب هر یک کلامی صحبتی
حجتالاسلام جواد محمدزمانی هم درباره اربعین اشعاری سروده که بخشی از آن چنین است:
آن بادهای که روز نخستش نه خام بود
یک اربعین گذشت و دوباره به جام بود
شکر خدا که صبح زیارت دمیده است
هر چند آفتاب حیاتم به بام بود
این خاک زنده میکند آن عصر تشنه را
وقتی که آسمان رخت سرخ فام بود
بین من و سرت اگر افتاد فاصله
اما هنوز سایه تو مستدام بود
محمد فردوسی، شاعر آیینی هم در حال و هوای دلدادگی زائران عتبات عالیات سروده است:
مرغ دلهای ما هوایی شد
گوییا باز کربلایی شد
صحبت از کربلا میان آمد
بی جهت نیست اشکمان آمد
عدهای روی لب دعا دارند
عزم رفتن به کربلا دارند
مهدی رحیمی هم از شاعرانی است که حال و هوای پیادهروی به سوی
امام حسین(ع) را در اربعین حسینی، چنین به نظم کشیده است:
آنگونه که حاجی ست در احرام پیاده
من هم شدهام سوی تو اعزام پیاده
طوفانم و میآیم و در حلقه عشاق
بر خویش سوارم ولی از نام پیاده
بر عرش سوارش بکنی روز قیامت
هر کس طرفت آمده یک گام پیاده
ای خاصترین عام، میآیند دوباره
خاصان، طرفت در ملأعام پیاده
ای کاش بگویند که در راه حرم مرد
یک شاعر ایرانی ناکام، پیاده
زینب شده از ناقه پیاده که بیایند
بر تسلیتش لشکر خدام پیاده
محمود ژولیده، از شاعران نامآشنای ادبیات آیینی نیز درباره اربعین حسینی سروده است:
کاش پای دل ما هم به نوایی برسد
اربعینی، حرمی، کرب و بلایی برسد
آری آقاتر از آنی تو که راهم ندهی
دارم امید که از دوست ندایی برسد
خاک پای همه زوّار تو روی چشمم
این غباری است که از تازه هوایی برسد
در دل این همه جمعیّت مشتاق گُمم
مگر الطاف کریمی به گدایی برسد
یوسف رحیمی هم از شعرایی است که چندین شعر در این باره دارد؛ اشعاری که یکی از آنها با بیت
«دوباره وقت غم و وقت عزاست
اربعین حضرت خون خداست»
شروع میشود و حال و هوای نوحه دارد و البته شعر دیگر او هم در این مناسبت، چنین است:
عشقت مرا دوباره از این جاده میبرد
سخت است راه عشق ولی ساده میبرد
پای پیاده آمدم و شوق وصل تو
من را اگرچه از نفس افتاده، میبرد
دلهای عاشقان جهان کربلای توست
نام تو را هر عاشق آزاده میبرد
فریاد غربتت دل ما را تمام عمر
با کاروان نیزه از این جاده میبرد
شاعران هر یک به حال و هوایی کربلایی در وصف حسین(ع) و یاران حسینی و دلدادگان اربعین اشعار بسیاری سرودهاند که بخشی از شعر سیدحسن رستگار هم چنین هوای اربعین دارد:
یک اربعین برای غمت گریه کردهام
بی وقفه پای هر علمت گریه کردهام
در آرزوی آن حرمت گریه کردهام
با شعرهای محتشمت گریه کردهام
من گریه کردهام که تو را سر بریدهاند
ققنوس شهر عشق مرا پر بریدهاند
مقتل گرفتهام که بخوانم، امان بده
آتش گرفت دست و زبانم، امان بده
وقتی لهوف پیش رُخَم مات میشود
این بندها مُقطع الابیات میشود