printlogo


کد خبر: 168003تاریخ: 1395/9/4 00:00
سازمانی که حیاط خلوت دولت شده است
میراث فرهنگی اصفهان نگهبان است یا سرایدار!

حسن روانشید*: تا یادمان می‌آید، سازمان میراث فرهنگی چه آن زمان که مستقل بود و چه از روزی که جلب سیاحان و صنایع‌دستی را به آن افزودند، نقش حیاط‌خلوت دولت‌ها را به عهده داشته و مدیران آن فرصت نمی‌کردند به امور جاری خود بپردازند. عدم رویکرد برای تلاش‌های تازه در این شاخه از معاونت ریاست‌جمهوری نه به دلیل ناتوانی مدیران آن بلکه به خاطر کارهای حاشیه‌ای است که به آنها واگذار می‌شود و ناچارشان می‌کند برای رتق‌وفتق امور مدیران کلان! از وظایف محوله در این مجموعه کم بگذارند. نگاهی به این وسعت سه‌گانه نیازمند وزارتخانه‌ای است تا معاونان آن بتوانند با اختیارات و بودجه‌ای ویژه به کارهای جاری و بااهمیتی که قانون به عهده آن گذاشته است بپردازند. ایران کشوری است تاریخی و دارای گنجینه‌های عظیم و کهن‌ترین عهد در کره خاکی که نیازمند توجهات ویژه‌ای به‌منظور نگهداری و حراست از آنهاست. شاید به جرأت بتوان گفت هریک از شهرهای تاریخی این سرزمین که تعداد آن بیش از هزار است به موزه‌ای نیاز دارد تا آثار منطقه خود را در آن نگهداری کند و کاوش‌های تازه را به آن بیفزاید. بعضی از مراکز استان‌های آن به‌طور اختصاصی به چند موزه نیازمندند که شهرهای اصفهان و شیراز از آن نمونه هستند اما باکمال تأسف در حال حاضر موزه‌های استاندارد موجود در ایران که بشود آن را با دیگر نقاط جهان مقایسه کرد، از عدد یک‌رقمی تجاوز نمی‌کند. براساس آمارهای موجود سالانه هزاران قطعه از آثار تاریخی که به‌طور غیررسمی کاوش می‌شود از طریق مسیرهای غیرقانونی و قاچاق از کشور خارج‌ شده و در بازارهای اروپا و آمریکا به موزه‌داران خصوصی فروخته می‌شود. این روند سال‌هاست ادامه دارد و با کمال تأسف، گمرکات نیز نمی‌توانند ضامن کمکی در این‌باره باشند. یکی از دلایل بارز این معضل، عدم وجود موزه به‌اندازه کافی و مورد نیاز در سطح کشور است و اگر بود قطعاً باستان‌شناسان داخلی و خارجی با کسب مجوزهای رسمی قبل از قاچاقچیان دست به‌کار شده و اجازه نمی‌دادند میراث فرهنگی کشور به‌راحتی به یغما برود. سری به موزه‌های موجود در کشور بزنیم تا متوجه شویم هزاران قطعه ارزشمند به علت کمبود مکان در انبارها پوسیده و نابود می‌شود! ضعف سیاسی این ارگان موجب‌شده که مدیران آن اگر هم بخواهند به امور آن برسند، نمی‌دانند به‌سوی میراث بروند یا شرایط گردشگری را مساعد کنند که در همین زمان صنایع‌دستی هم در حال کشیدن نفس‌های آخر است زیرا کشورهای شرق و خاور دور با شبیه‌سازی جایگاه آن را غصب کرده‌اند. اگر بخواهیم نگاه‌مان را به آثار تاریخی کشور معطوف و میراث ناملموس را بررسی کنیم، میزان تأسف به بی‌نهایت خواهد رسید زیرا در این زاویه نیز اتفاقات ناگواری در جریان است. عدم توانایی فیزیکی و کمبود منابع مالی و ضعف بنیه مدیریتی دست‌به‌دست هم داده و غفلت به اثرات آب‌وهوا و محیطی اجازه داده است این آثار فرسوده را به مرحله انحطاط نزدیک کند و عمر مفید آنها را تقلیل دهد. پل‌های تاریخی شهر اصفهان که برای استوار بودن نیازمند رطوبت هستند، در سال‌های اخیر طعم تشنگی مفرط را چشیده و می‌روند تا با مردم این شهر و توریست‌های داخلی و خارجی خداحافظی کنند. اگر کارشناسان این سازمان فرصت داشته باشند و سری به پایه‌های این پل‌ها بزنند، متوجه خواهند شد که آثار ریزش در آنها نمودار شده و دیری نمی‌پاید که به سرنوشت دیوارهای ارگ بم کرمان دچار شوند. جز خسارات از عوامل طبیعی، عدم رسیدگی منضبط سالانه به دیگر آثار تاریخی فراوان شهر نیز این پیام را می‌دهد که یکایک آنها نفس‌های آخر را می‌کشند و می‌روند تا به سرنوشت سرای تحدید و جانشین ناخلفش در ورودی چهارباغ بپیوندند. اگر تلاشی پیرامون مسوولیت‌های این سازمان در حوزه گردشگری و صنایع‌دستی نشود، ضایعه چندانی از نظر تاریخی ندارد، اگرچه صنایع‌دستی آن در اثر سهل‌انگاری و بی‌توجهی و عدم‌حمایت مادی و معنوی، استادان سازنده خود را از دست‌ داده و فروشندگان حرفه‌ای‌اش را به‌سوی عرضه محصولات چینی و پلاستیکی و اسباب‌بازی بچه‌ها کشانده تا حداقل هزینه امرار معاش زندگی خود را به چنگ آورند اما پیرامون حراست از بناهای تاریخی به یادگار مانده از قرن‌ها پیش گوشزد می‌کنیم که اگر به همین منوال با آ‌نها برخورد شود، دیری نخواهد پایید که سرنوشتی بهتر از خرابه‌های تیسفون نداشته باشند. آنها شایسته‌ها و بایسته‌های این سازمان هستند. توجه به اجرای وظایف قانونی و ملی است که حکم می‌کند نگهبان و نگهدار ابنیه تاریخی باشند نه سرایدار آنها!
*روزنامه‌نگار پیشکسوت
 


Page Generated in 0/0135 sec