مرتضی اسماعیلدوست: خبر ساخت فیلمی جدید از کارگردان همیشه منتقد سیاستهای آمریکا وقتی جالبتر میشود که این فیلمساز کهنهکار هالیوودی دست روی موضوعی افشاگرایانه زده و قصه جنجالی شنود اطلاعات شهروندان توسط آژانس امنیت ملی ایالات متحده آمریکا را دستمایه ساخت تازهترین فیلمش قرار داده است؛ عملیاتی جنجالآفرین که براساس شبکهای شکل یافته از برنامههای جاسوسی پیچیده رخ داد. موضوعی که جهان را در شوکی عظیم قرار داد و تاکنون 2 فیلم مستند و سینمایی درباره این موضوع ساخته شده است. اما تفاوت «Snowden» ساخته شده توسط الیور استون با مستند «شهروند شماره چهار» (Citizenfour)که لورا پویترس مستندساز در سال 2014 ساخته بود، در میزان نزدیکی و دوری به موضوع جاسوسی است. در واقع وجه مستندگون «شهروند شماره چهار» از چگونگی انجام عملیات جاسوسی توسط آمریکا و همدستانش که در ادبیات سیاسی موسوم به «پنج چشم» است، در نگاه داستان گوی استون تبدیل به ملودرامی عاشقانه شده تا از این طریق وجه دیگری از شمایل مردی که مجری عملیات جاسوسی غیراخلاقی از سوی سران آمریکایی بوده است به تصویر درآید. این همدلی فیلمساز با شخصیت ادوارد اسنودن چنان غلیظ بوده که مخاطب شاهد شخصیتپردازی یک قهرمان از قاب تصویر میشود؛ مردی که به تنهایی در برابر فساد رخ داده قد علم کرده و حتی زندگی شخصیاش را تاراج افشاگری سران سیاسی غرب میکند! از سویی محوریت ساخت فیلمی براساس شنود اطلاعاتی توسط آژانس امنیت ملی آمریکا موجب شده تا فیلمساز در بخشی از روایتپردازی خود به شکلگیری این جریان بپردازد اما این مساله در قالبی منسجم از ساختار سینمایی رخ نمیدهد و تبدیل به اثری معلق میان پرترهنگاری و پرداختن به پرونده جنجالی افشای اطلاعات میشود. این دوگانگی در لحن و روایت تازهترین ساخته الیور استون نیز به چشم میخورد. فیلمی با نقشآفرینی جوزف گوردنلویت در نقش ادوارد اسنودن که با قرار ملاقات پنهانی میان او و روزنامهنگارانی با نامهای هایلور اپویترس، گلنگر ینوالد و ایوان ماکسویل در هتلی در هنگکنگ آغاز شده و هنگامی که نخستین پرسش خبرنگاران مبنی بر چرایی این افشاگری از اسنودن صورت میگیرد، همکارش و در واقع فیلمساز با مکث و سوالی مجدد مخاطبان را به سالها پیش از این رخداد میبرد؛ زمانی که اسنودن جوانی خام اما علاقهمند به مباحث اطلاعاتی بوده و به استخدام سازمان سیا درآمده بود. در واقع استون در این اثر سینمایی در پی این بوده تا جهت شناخت بیشتر از شخصیت اصلی اثرش سراغی از گذشته زندگیاش را بگیرد و از سویی با پرداختن به فضایی ملودرام از روابط اسنودن و نامزدش به جذابیت روایتپردازی برای مخاطبان دست یابد.
فیلم «اسنودن» طی رفت و برگشتهای زمانی در روایتپردازی اشاره به سالهای 2004 تا 2013 دارد؛ از زمانی که اسنودن جوان به استخدام سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) درآمده و نیز پیمانکار آژانس امنیت ملی آمریکا بود تا جولای 2013 که اطلاعات طبقهبندی شدهای از برنامههای فوقسری آژانس امنیت ملی از جمله برنامه شنود «PRISM» را در اختیار نشریات گاردین، نیویورکتایمز و واشنگتنپست قرار داد. الیور استون در «اسنودن» اگرچه در دقایقی از فیلم با استفاده از جلوههای ویژه سعی بر این داشت تا تریلری قابل تامل از عدم وجود امنیت در جهان امروز بیافریند اما بیشتر ترجیح داد تا به ارتباط اسنودن جوان با نامزدش لیندزی میلز بپردازد و در نهایت فیلمش چکیدهای از مفاهیمی چون حق آزادی و دموکراسی را شعار میدهد. با این حال نمیتوان از فیلمبرداری زیبای «آنتونی داد منتل» گذشت که پیش از این هم با دوربینش در آثاری چون «127 ساعت» و «میلیونر زاغهنشین» مسحورمان کرده بود. همچنین تدوین ارزنده «الکس مارکوئز» و «الیسا بونارا» موجب ایجاد ریتمی شناور در زمان دراماتیک اثر شده است. الیور استون؛ کهنه سرباز جنگ ویتنام در تازهترین اثرش که با بودجه 40 میلیون دلاری ساخته شد، به دنبال نمایش قهرمانی از جنس امروز جهان تکنولوژیک بوده و چنان جانب کاراکتر اصلی خود را میگیرد که از این کارمند خوش قریحه سیستم اطلاعاتی یک میهنپرست میسازد. در این میان نگاه مشوش سازنده مبنی بر ساخت درامی جاسوسی یا فیلمی ملودرام یا وجهی قهرمانانه از شخصیت اسنودن موجب گسست نگاهی واحد در ساختار فیلم شده و «اسنودن» استون را فاقد ساختاری منسجم و با وحدتی یکپارچه ساخته است. در حالی که ظرافتهای ایدهای مرتبط با افشای اطلاعات جاسوسی و وجود شخصیتی چندوجهی چون اسنودن زمینه مناسبی برای پرداخت اثری جسورانه آن هم برای کارگردانی کاربلد چون الیور استون میتوانست باشد. فیلمسازی که در آثاری سیاسی چون «JFK» به ماجرای ترور جاناف کندی نگاهی لایهبخش و قابل تفسیر داده بود.
فیلم «اسنودن» که ابتدا قرار بود در جشنواره فیلم کن 2016 رونمایی شود بنا به تصمیم اعضای سازنده نخستین نمایش خود را به شصتوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلم سنسباستین موکول کرد و پس از آن هم توسط استودیوی «اپن رود فیلمز» در سینماهای ایالات متحده و کانادا به اکران درآمد و همراه با نقدهای ضدونقیضی بوده است. با این حال فیلم «اسنودن» با وجود اینکه بیشتر ملودرامی خانوادگی است تا مستندی تاریخی اما هشداری است از جنگ سایبری عظیمی که در جهان اتفاق افتاده و بسیاری از روابط اخلاقی را هم تحتالشعاع قرار داده است. الیور استون که بارها گفته علاقه زیادی به تاریخ دارد در فیلم «اسنودن» به دنبال اثری منتقدانه نسبت به خدمت گرفتن انسان در جهت اهداف قدرتطلبان سیاسی بوده و در پایان نیز با نمایی نقش بسته از چهره ادوارد اسنودن به سیمای شهر هشداری از دنبالهدار بودن این دست رفتارها را صادر میکند.