printlogo


کد خبر: 168110تاریخ: 1395/9/7 00:00
به دنبال راه‌حلی برای تنهایی و جمع‌گریزی

وحید ابوالحسن‌زاده*: جامعه‌ای نیست که خودکشی در آن رخ ندهد و بسیاری از جوامع در درازمدت، نرخ خودکشی یکسانی دارند. اما افزایش ناگهانی میزان خودکشی در برخی از گروه‌های جامعه یا کل جامعه، یک رخداد نابهنجار و نشان‌دهنده اختلال‌های نوپدید در جامعه است. از این رو، نرخ بالا و نابهنجار خودکشی را در گروه‌ها و قشرهای اجتماعی خاص یا در کل جامعه، می‌توان به عنوان شاخص نیروهایی دانست که در یک ساختار اجتماعی در جهت عدم یکپارچگی عمل می‌کنند.در دنیایی که در آن ذهن، فکر و اوقات فراغت افراد در شبکه‌های مجازی سپری می‌شود ظاهرا افراد می‌توانند اوقات فراغت و نیز اوقات تنهایی خود را با دوستان مجازی خود سپری کنند اما اگر واقع‌بینانه‌تر نگاه کنیم دنیای مجازی، دنیای شبیه‌سازی‌هاست. به قول «بودریلار» عصر ما عصر شبیه‌سازی است و در آن واقعیت‌ها با نشانه‌ها یکی انگاشته می‌شود. به عبارت دیگر دنیای واقعی با دنیای مجازی یکی انگاشته می‌شود و در آن افراد با اینکه فکر می‌کنند که دوستان زیادی دارند و اوقات خود را با آنها سپری می‌کنند ولی همین دنیای مجازی انسان تنهایی را آفریده که فرسنگ‌ها با واقعیت فاصله دارد؛ انسان تنهایی که در حال افسرده شدن است و خود نیز از افسردگی و تنهایی خود خبر ندارد با اینکه فکر می‌کند که در جمع و جامعه و در میان خیل عظیمی از دوستان خود زندگی می‌کند، ولی در واقع انسان تنهایی است که مستعد انواع آسیب‌های اجتماعی است، آسیب‌هایی که گریبانگیر جامعه است و هزینه‌های جبران‌ناپذیری را موجب می‌شود. حال چگونه می‌توان این جوانان و نوجوانان را از دنیای شبیه‌سازی‌شده رها کرد؟ راهکاری که می‌توان ارائه داد این است که جوانان را باید به دنیای واقعی برگرداند و مهارت زندگی در دنیای واقعی را به آنها آموخت. مثلا یکی از راه‌ها این است که امکانات تفریحی لازم را در دسترس جوانان قرار دهیم تا از زاویه خلوت خود بیرون بیایند و با دنیای خارجی انس بگیرند. به هر حال خروج جوانان از دنیای شبیه‌سازی‌شده (شبکه‌های اجتماعی)، می‌تواند جلوی آسیب‌های اجتماعی احتمالی را بگیرد.  هرگاه انسان از جامعه‌اش برکنار افتد و به امیال شخصی‌اش واگذار شود و پیوندهایی که پیش از این او را به همنوعانش وابسته می‌کردند سست شوند، او برای خودکشی آمادگی می‌یابد. خودکشی افراد از این رو رخ می‌دهد که فرد با گروه و جمع، سروکار نداشته و نسبت به آن بی‌علاقه و بی‌تفاوت می‌شود. به عبارت دیگر افرادی که از جمع خود را جدا می‌کنند و به عالم تنهایی خود پناه می‌برند و از معاشرت با اطرافیان و انجام کارهای گروهی اجتناب می‌کنند، می‌توانند زمینه خودکشی خود را فراهم کنند. حال افراد را از این دنیای درونی خود چطور می‌شود جدا کرد؟ مساله همین‌جاست که افراد باید از زندگی گوشه‌گیرانه دست بردارند و زندگی خود را در جمع و جامعه شروع کنند و به سمت کارهای گروهی و ترکیبی که در مقابل کار به صورت انفرادی است، سوق داده شوند که این امر می‌تواند از دوران مدرسه شروع شود و به‌تدریج در روح و روان افراد نقش ببندد. کار گروهی را در کشورهای پیشرفته به ملات تشبیه می‌کنند؛ همچنانکه ملات ساختمان را پایدار نگه می‌دارد کار گروهی هم می‌تواند ساختمان جامعه را محکم کند و افراد را به هم وابسته و همبسته نگه دارد که در این صورت افراد نسبت به هم احساس مسؤولیت خواهند داشت و از همدیگر حمایت خواهند کرد و در مواجهه با مشکلات و مسائل زندگی یار و یاور یکدیگر خواهند بود. در غیر این صورت افراد احساس تنهایی خواهند کرد و تنهایی می‌تواند باعث افسردگی شده و به دنبال آن سایر آسیب‌های اجتماعی را به دنبال داشته باشد. در عصری که از آن به عصر دهکده جهانی یاد می‌شود مشخصه این دهکده جهانی، ادغام اجتماعی جوامع و تحلیل رفتن فرهنگ‌های محلی در یک فرهنگ جهانی است. با این توصیف هنجارها و ارزش‌های اجتماعی جوامع در صورت ادغام اجتماعی تحلیل خواهند رفت و یک نوع ازهم‌گسیختگی اجتماعی در جوامع محلی شکل خواهد گرفت و عواملی که موجب پیوند و همبستگی افراد نسبت به جمع و جامعه بود، از بین خواهد رفت. به عبارت دیگر، افراد با ارزش‌ها و هنجارهای جامعه به گروه و جامعه خود پیوند می‌خورند و در صورت تضعیف این ارزش‌ها، آسیب‌های اجتماعی جبران‌ناپذیری اعضای جامعه را تهدید خواهد کرد.  در جامعه‌ای که همه اعضایش ارزش‌ها و هنجارهای مشخصی دارند و نسبت به آنها پایبند هستند، همین ارزش‌ها و هنجارها، افراد جامعه را به یکدیگر پیوند می‌دهد و نوعی هویت اجتماعی را برای افراد به ارمغان می‌آورد. به عبارتی همین ارزش‌ها و هنجارها حامی افراد در مقابل مسائل و مشکلات زندگی است و به نوعی به زندگی افراد معنی و مفهوم می‌دهد و انگیزه افراد را برای زندگی در جامعه دوچندان می‌کند. متقابلا جامعه نیز برای افرادی که با هنجارها و ارزش‌های جامعه همخوانی دارند نوعی حفاظ و چتر حمایتی خود را باز می‌کند و از آنها در مقابل آسیب‌های اجتماعی حفاظت و نگهداری می‌کند. در مقابل افرادی که نسبت به ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی بی‌اعتنا باشند پیوندشان با افراد جامعه سست خواهد شد و افراد نسبت به جامعه خود بیگانه خواهند شد و این آغازی است برای شروع احساس تنهایی افراد در جمع و جامعه که به دنبال آن افسردگی و گوشه‌گیری افراد را موجب می‌شود. به عبارت دیگر، یک نوع ازخودبیگانگی شکل خواهد گرفت که در این صورت پیوندهایی که فرد نسبت به جامعه و فرهنگ خود داشته، کمرنگ‌تر می‌شود که در نهایت موجب آسیب‌های احتمالی می‌شود که می‌تواند هزینه‌های سنگینی را بر دوش جامعه تحمیل کند.
 *کارشناس ارشد جامعه‌شناسی

 


Page Generated in 0/0052 sec