شروین طاهری: فیدل کاسترو 8 ماه پیش در آخرین سخنرانیاش در کنگره حزب کمونیست کوبا در حالی که گرمکن ورزشی بر تن داشت گفت: «بزودی من 90 ساله خواهم شد. سرنوشت من هم مثل بقیه خواهد بود. زمان مرگ برای همه ما فرا خواهد رسید... شاید این آخرین باری باشد که من در این محل سخنرانی میکنم. ما باید به برادرانمان در آمریکای لاتین و جهان بگوییم که مردم کوبا پیروز خواهند شد».
رهبر انقلاب کوبا یک دهه پس از کنارهگیری از قدرت، سرانجام ساعت 7 جمعهشب به وقت هاوانا از دنیا رفت. دیروز بنا به وصیت خودش، پیکرش پس از تشییع سوزانده شد اما هنوز باید امیدوار بود که میراث او در جزیره انقلاب قاره آمریکا بیخ گوش آمریکای امپریالیست نسوزد و نیست و نابود نشود.
شاید برای او 25 نوامبر، روز مرگش تنها به معنای لحظه گذر از خط پایان رقابتی بوده باشد که بدون شک چریک «فیدل» با همه فرتوتیاش در آخرین مراحل آن و با وجود آشتی کوبا و خصم دیرینش آمریکا در آخرین روزهای عمرش که برخی آن را تعبیر به عقبگرد از انقلاب کردند، باز هم قهرمان بزرگ و تاثیرگذارش محسوب میشد. قهرمانی نه به بزرگی دوستش «چه»- یا ارنستو چهگوآرا- اما چهبسا موثرتر از او.
رفیق فیدل مرد رکوردها بود. انقلابی که او رهبریاش میکرد 10 رئیسجمهور آمریکا را بهرغم بیش از 5 دهه تحریم پشت سر گذاشت. همچنین با 46 سال زمامداری، پس از ملکه الیزابت انگلیس و پادشاه تایلند بیشترین دوران حکمرانی را به خود اختصاص داد. کاسترو رکورددار طولانیترین سخنرانیها نیز بود. براساس اطلاعات مندرج در تارنمای سازمان ملل، در 26 سپتامبر 1960 به مدت 4 ساعت و 29 دقیقه در مجمع عمومی سخنرانی کرد. سپس در تاریخ 24 فوریه 1998 در جلسه تمدید دوران ریاستجمهوریاش در مجلس ملی کوبا به مدت 7 ساعت و 30 دقیقه به سخنرانی پرداخت.
7 سال قبل پیشبینی کرده بود پایان دوران اوباما را نخواهد دید و اگرچه واقعا به شکستن رکوردی دیگر نزدیک شد اما پیرمرد به قولش عمل کرد و 50 روز پیش از آنکه اوباما کاخ سفید را ترک کند، دنیا را ترک کرد. گویی تنها مرگ، حریف کاستروی انقلابی شد. انقلابی که او و همرزمانش در 1953 آغاز کردند و در 1959 با پیروزی بر دیکتاتور دستنشانده واشنگتن، فولخنسیو باتیستا به تشکیل یک دولت سوسیالیستی ضدسلطه در کوتاهترین فاصله ممکن از سواحل شرقی ایالات متحده انجامید. دولتی که تا زمان فروپاشی شوروی خود را واحدی از بلوک شرق در نیمکره غربی میدانست و حتی در 1962 تا آستانه تهدید هستهای آمریکا با کلاهکهای اتمی شوروی هم رفت. به مدت نیم قرن آمریکاییها انواع و اقسام توطئهها، سوءقصدها و حتی حملات نظامی را برای سرنگونی یا ترور او تدارک دیدند اما تا سال 2006 به رهبری کوبای انقلابی ادامه داد تا آنکه بهخاطر بیماری و کهولت سن، جایش را به عنوان رئیس حزب کمونیست و رئیسجمهور کوبا به برادرش رائول سپرد. اما حتی مرگ هم کاسترو را غافلگیر نکرد. او همیشه انتظار مرگ و مرگ همیشه انتظار او را میکشید. او فقط نه یک فرمانده که خود یک چریک بود؛ از همان زمان که در 24 سالگی به گروه چریکهای ضد رافائل تروخیو پیوست تا زمانی که پس از شکست انقلاب اول با تبعید به مکزیک از اعدام گریخت. کاسترو 6 سال بعد سوار بر قایقی کوچک به نام گرانما به همراه 81 چریک دیگر قیام مسلحانه را از سر گرفت و سرانجام در کنار مبارزان قهاری چون چهگوآرا، کامیلو سی ینفوئگوس و حایمه وگا، به پیروزی تاریخی بر قوای باتیستا در سانتاکلارا دست یافت. طبق گزارش «سازمان ملی اطلاعات» کوبا که هنوز هم قدرتمندترین سازمان اطلاعاتی هماورد سیا در نیمکره غربی محسوب میشود، او طی 5 دهه حکمرانی بر کوبا به عنوان خاری در چشم آمریکا، دستکم 638 بار هدف طرحهای ترور سیا و مزدوران کوباییاش قرار گرفت و از آنها جان سالم به در برد؛ طرح ترورهایی شامل قرصهای سمی، سیگار برگ زهرآلود، حلزون انفجاری و لباس شنای آغشته به مواد شیمیایی. این جز عملیات نظامی پنتاگون برای سرنگونیاش بود که به افتضاح خلیج خوکها ختم شد.
اسطوره واقعگرایی
«اسطوره واقعگرایی» شاید بهترین تعریفی باشد که میتوان از رفیق فیدل کرد. با آنکه بسیاری از دوستداران کاسترو او را اسطورهای جاودانه میخوانند اما خود هرگز نگاهی اساطیری به زندگی و مبارزه نداشت و حتی به عنوان یک انقلابی کمونیست هم با واقعبینی عمل کرد. این چریک پیر بهرغم عقل سرخش گاهی بیش از اندازه عاقل بود و پرهیز از عوامفریبی شاید بزرگترین میراثش برای کوبا باشد. خود میگفت: «من مرتکب اشتباهاتی شدهام ولی هیچیک از آنها استراتژیک نبودهاند. همه آنها تاکتیکی بوده است. انسان بهخاطر خیلی چیزها تأسف میخورد، حتی بهخاطر بعضی سخنان... اما من، درباره آنچه ما در کشور خویش انجام دادیم و آنطور که جامعه خود را سازمان دادیم، ذرهای پشیمان نیستم».
حتی دشمنان کاسترو هم به دستاوردهای عدالت اجتماعی انقلاب کوبا اذعان دارند. روزنامه انگلیسی تلگراف پس از مرگش نوشت: «او کاپیتالیسم را از خانه جارو کرد ولی با مدارس و بیمارستانها[ی رایگان] دل فقرا را به دست آورد». در دوران او کوبا املاک بزرگ، صنایع و تجارت را ملی کرد و اغلب خدمات عمومی به طور نسبتا مساوی بین همه آحاد جامعه تقسیم شد. اوج واقعگرایی کاسترو را در رویکرد عاشقانه اما عاقلانهاش نسبت به سیگارهای برگ معروف کشورش شاهد بودیم. وقتی در 1985 اعلام کرد دخانیات را ترک کرده با اشاره به مضرات استعمال دخانیات گفت: «بهترین کاری که میشود با یک جعبه سیگار برگ انجام داد این است که آن را به دشمنتان بدهید.» و فیدل سیگار برگ را به یکی از بزرگترین اقلام صادراتی کوبا به جهان سرمایهداری بدل کرد. او 5 بار ازدواج کرد که حاصل آن 9 فرزند بود. «فیدل کاسترو دیاز بالارت» بزرگترین پسر و فرزندش که به فیدلیتو مشهور است 67 سال دارد و دانشآموخته هستهای از شوروی سابق است. آلینا فرناندس یکی از دختران کاسترو که بیش از 60 سال عمر دارد، در سال 1993 و در پوشش یک توریست از کشور خارج شد و هنوز یکی از منتقدان حکومتش به شمار میرود. دیروز جوئل گارسیا لئون، سرمقالهنویس روزنامه «تراباخودرس» یا «کارگران»- یکی از روزنامههای اصلی کوبا- در یادداشتی احساسی با عنوان «پدرفیدل مرد» به نامه خداحافظی چهگوآرا اشاره کرد و نوشت: «در انقلابیگری، پیروزی و مرگ اهدافی به یک اندازه اصولیاند».
کوبا پس از کاسترو؛ مذاکره فرسایشی به مثابه مبارزه
او تنها 2 روز مانده به آغاز پروازهای خطوط هوایی آمریکا به کوبا درگذشت و این را شاید برخی نشانهای از پایان انقلاب کوبا پس از فیدل در نظر گیرند. با این وجود نباید فراموش کرد که ذهنیت آزاده فیدل و شعارش مبنی بر «جنگ بدون آتشبس» هنوز در بخش مهمی از حاکمیت کوبا تداوم دارد. او حضور اوباما در هاوانا را در اثر دومینوی سیاسی نولیبرالیسم جهانی میدید. از این رو پس از 17 سال غیبت، در سال 2014 در کنگره حزب کمونیست کوبا حاضر شد تا وصیتی انقلابی برای ملتش کند، مردمی که هنوز هم بسیاری از آنها بر این باورند که فیدل کشورشان را به آنها بازگرداند و تبدیل به ملتشان کرد. او مصادف با پنجاه و پنجمین سال شکست آمریکا در خلیجخوکها گفت: «ایدههای کمونیستی کوبا در این سیاره پایدار خواهد ماند و دستاوردهایشان ادامه پیدا میکند.» و در ادامه افراد حاضر را که 3 نسل حاکمیت را تشکیل میدادند به «مبارزه بدون آتشبس» فراخواند.
این فراخوان ما را به ربع قرن پیش از آن میبرد. زمانی که او کمی پیش از فروپاشی به جمهوریهای شوروی توصیه کرد فریب غرب را نخورند و گورباچف را یک خائن خواند. البته تئوریسین فروپاشی بلوک شرق هم با قطع کمکهای مسکو به هاوانا پاسخی تلخ به رفیق سابقش داد. گورباچف متلکی تاریخی هم به کاسترو انداخت: «چقدر زشت است که بعضیها بخواهند با پول ما کمونیست بمانند».
اما کوبا بدون روبلهای کرملین هم به انقلابش ادامه داد هر چند نه مقتدرانه اما عاقلانه. پاسخ تاریخی کاسترو به گورباچف پشیمان، احترامی بود که پوتین به عنوان سلف پولیتبورو برایش قائل بود. در واقع شاید کوبا و کاستروها به یک آشتی ناگزیر از سر همسایگی با یانکیها تن داده باشند اما دست کم خود را یک باره به وعدههای غرب نفروختند و ابتکار عمل درباره آینده را به دست گرفتند. کاسترو بهار سال گذشته با آنکه در یکی از آخرین مقالههایش از لفظ «برادر اوباما» استفاده کرد اما در ادامه حرفهای رئیسجمهور آمریکا خطاب به کوباییها مبنی بر فراموش کردن گذشته را طوری به سخره گرفت که به نظر میرسید برادر خطاب کردن طرف مقابل هم نوعی مضحکه بوده است. امروز با گذشت 2 سال از احیای روابط سیاسی واشنگتن- هاوانا، گشایش سفارتخانه، کاهش محدودیتهای مسافرتی، آغاز پروازهای تجاری و انعقاد چند توافقنامه از طریق مذاکره، کماکان تحریمهای شدید آمریکا علیه کوبا پابرجاست و البته به نظر نمیرسد در آینده این وضعیت تغییر کند. برادر و جانشینش رائول 84 ساله شاید به اندازه فیدل انقلابی و واقعگرا نباشد اما او هم بخوبی میداند بازی رفع تحریمها از سوی واشنگتن در ادامه خود تحریمها و یک بازی فرسایشی است. دیپلماتهای کوبایی نیز به شما خواهند گفت که مذاکرات امروز در تداوم مبارزات دیروز است. فراموش نکنیم که هنوز هم دولتهای سوسیالیست آمریکایجنوبی یک خط مستقیم به کوبا دارند تا در مواقع لزوم از اتاق فکر میدان انقلاب هاوانا کمک بگیرند. با وجود جوانگراییهای اخیر در هیأترئیسه تنها حزب کشور، رائول علاوه بر مقام ریاست جمهوری همچنان دبیر اول حزب کمونیست خواهد بود و خوزه رامون ماچادو ونتورای 85 ساله نیز دیگر مقامی است که از نسل اول انقلاب به عنوان دبیر دوم حزب او را همراهی میکند. این به معنی گذار آرام و سنجیده حاکمیت از نسلی به نسل دیگر است.
وداع با فیدل
با درگذشت رهبر انقلابی کوبا، ۹ روز عزای عمومی اعلام شد. جنازه فیدل کاسترو دیروز سوزانده شد و قرار است خاکسترش یکشنبه آینده (چهارم دسامبر) در گورستان قربانیان جنگ استقلال در شهر سانتیاگو د کوبا، دومین شهر بزرگ کشور به خاک سپرده شود. شورای دولتی کوبا با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «مردم کوبا روز سهشنبه (نهم آذر) با تجمع در میدان انقلاب شهر هاوانا برای آخرینبار با فیدل کاسترو وداع میکنند.» بخشی از خاکستر فیدل نیز به «کاروان آزادی»؛ مسیری که او و همرزمانش در جریان انقلاب کوبا طی کردند، منتقل میشود. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه در پیام تسلیتی با مردم و دولت کوبا ابراز همدردی کرد. پوتین گفت: «مرگ رهبر انقلابی و برادر شما فیدل کاسترو را تسلیت میگویم. نام این سیاستمدار قاطع، در تاریخ مدرن جهان به صورت یک نماد باقی خواهد ماند. کوبای مستقل و آزاد به دست او و همکاران او ساخته شد و این کشور به عضوی بانفوذ در جامعه جهانی تبدیل شد و نمونهای الهامبخش برای بسیاری از کشورها و مردم است». میخائیل گورباچف، آخرین رئیس اتحاد جماهیر شوروی نیز در پیامی مقاومت فیدل کاسترو زیر «تحریمهای سخت آمریکا» را ستود. شی جین پینگ، رئیسجمهور چین هم در پیامی توئیتری نوشت: «کاسترو تا ابد زنده است». جاکوب زوما، رئیسجمهوری آفریقای جنوبی اعلام کرد: «رئیسجمهور کاسترو با تلاشهای ما علیه آپارتاید شناخته شد و مردم کوبا را ترغیب کرد در این راه به ما بپیوندند.» در همین حال بنیاد نلسون ماندلا، رهبر ضدآپارتاید آفریقایجنوبی پیام تسلیتی به مردم و دولت کوبا ارسال کرد. در هند خانواده گاندی و حزب کنگره مرگ او را تسلیت گفتند. اغلب رهبران آمریکای لاتین نیز در پیامهای تسلیتشان از کاسترو به بزرگی یاد کردند بویژه رؤسای جمهور چپگرای ونزوئلا، اکوادور، بولیوی، شیلی و اروگوئه. نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا نخستین کسی بود که به رائول کاسترو و کوباییها تسلیت گفت و نقش فیدل را به عنوان الگویی برای ملتهای مستقل ستود. مادورو گفت: «او با روشن کردن راه کرامت برای مردم جهان تاریخسازی کرد... او در تاریخ در کنار آزادیخواهانی چون بولیوار و مارتی میایستد... بخشی از مشروعیت ملتهای آمریکای لاتین را مدیون او هستیم». پنیا نیهتو، رئیسجمهور مکزیک نیز از شخصیت بزرگ او یاد کرد. در آرژانتین بهرغم واکنش سرد دولت آمریکایی ماکری، رسانهها یاد کاستروی فقید را گرامی داشتند. در اروپا اغلب رسانههای ایتالیا و اسپانیا عناوین نخست خود را به مرگ کاسترو اختصاص دادند. در فرانسه روزنامه راستگرای لوفیگارو «مرگ فرمانده» را تیتر یک کرد و روزنامه چپگرای لوموند در یادداشتی از ارتباطات وسیع او با تاثیرگذارترین روشنفکران، نویسندگان و هنرمندان قرن بیستم تمجید کرد. فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه در پیامی درگذشت کاسترو را تسلیت گفت: «او تجلی انقلاب کوبا هم در امیدی بود که بیدار کرده بود و هم در ناامیدی. او نمادی در دوران جنگ سرد بود که منجر به سقوط اتحاد جماهیر شوروی شد. او به کوباییها فرصت داد که به آزادی از سلطه خارجیها مفتخر باشند... من به رائول کاسترو، خانواده او و ملت کوبا تسلیت میگویم.» اما مرگ این رهبر انقلابی واکنشهای متفاوتی را در آمریکا در مقایسه با سایر کشورهای جهان برانگیخت. دهها کوباییتبار نیمهشب جمعه با شنیدن خبر فوت او به خیابانهای فلوریدا ریخته و پایکوبی کردند. از طرف دیگر هنوز ساعتی از انتشار خبر درگذشت او نگذشته بود که 2 عضو کنگره آمریکا در واکنش به این خبر، اظهارنظر تند و زنندهای مطرح کردند. «کارلوس کوربلو» عضو جوان جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا از ایالت فلوریدا از «مرگ دیکتاتور» صحبت کرد. همچنین «النا روس لتینن» عضو دیگر جمهوریخواه مجلس نمایندگان مدعی شد که «روزی که مردم در داخل و خارج کوبا برای آن انتظار میکشیدند، فرا رسید». این واکنشهای خصمانه ثابت کرد حاکمیت آمریکا در پس چهره آشتیجویانهاش چه نگاهی به کوبا دارد.