دکتر حسین آجورلو*: با نگاهی به بحران 5 سال اخیر سوریه میتوان گفت این بحران زمانبر و فرسایشی، ضمن تاثیرگذاری بر تحولات داخلی این کشور، منطقه غرب آسیا را نیز دچار بحران جدی کرده است به طوری که هر تحولی در عرصه میدانی، موجبات تحول در معادلات منطقهای و بینالمللی را فراهم میکند. در چند ماه اخیر ارتش سوریه و نیروهای مقاومت با پشتیبانی نیروی هوایی روسیه پیشرفتهای قابل توجهی را در محور حلب در شمال سوریه داشتهاند بهطوریکه نیروهای معارض سوری و گروههای تکفیری در این محور در موقعیت ضعف و ناپایداری قرار گرفتهاند و این شهر در آستانه آزادسازی قرار دارد. حال سوالی که در اینجا ایجاد میشود این است که آزادسازی احتمالی شهر حلب توسط نظام سوریه و محور مقاومت چه پیامدهایی را در معادلات داخلی بحران سوریه و معادلات منطقهای غرب آسیا دارد. حلب دومین شهر بزرگ و یک منطقه حاصلخیز و همچنین صنعتیترین شهر کشور سوریه است که به دلیل واقع شدن در شمال سوریه و نزدیکی مرز ترکیه، از اهمیت راهبردی ویژهای برخوردار است و از نظر تاریخی همواره تسلط بر این شهر دروازهای برای ورود به منطقه شام بوده است.گروههای معارض سوری و همچنین گروههای تکفیری مسلح همچون گروه داعش و فتحالشام از ابتدای بحران سوریه در تلاش بودند با دستیابی به شهر حلب زمینه ایجاد یک دولت موازی را در داخل سرزمین سوریه فراهم کنند تا ضمن مشروعیتبخشی خود در عرصه بینالمللی، از آنجا اهداف خود را برای دستیابی بر کل اراضی این کشور پیگیری کنند. اما نظام سوریه و محور مقاومت با درک اهمیت راهبردی این شهر از ابتدای بحران، مانع سقوط کامل این شهر شدهاند. در چند ماه اخیر ارتش سوریه و محور مقاومت با حمایت هوایی روسیه توانسته است بخشهای عمدهای از مناطق حلب که مدتها تحت کنترل گروههای معارض و گروههای تکفیری بوده را آزاد کند، به نظر میرسد با توجه به پیشرویهای اخیر، در آیندهای نهچندان دور شاهد آزادسازی حلب و پاکسازی این شهر خواهیم بود. آزادسازی حلب دارای پیامدهای داخلی و منطقهای و بینالمللی است که به نظر میرسد مهمترین آن تغییر تمرکز گروههای معارض و گروههای تکفیری و همچنین حامیان منطقهای و بینالمللی آنها از راهبرد جنگ فرسایشی به راهبرد جنگ کثیف است. این گروهها در چند سال اخیر تمرکز خود را بر راهبرد جنگ فرسایشی قرار داده بودند تا بدینوسیله نظام سوریه را بهتدریج تضعیف کنند و اهداف خویش را در تغییر ماهیت این نظام پیش ببرند. به نظر میرسد اگر ارتش سوریه با کمک همپیمانانش موفق شود امنیت را به حلب بازگرداند، این راهبرد با شکست جدی روبهرو خواهد شد. به همین دلیل این گروهها و حامیانشان به تغییر راهبرد و تقویت دیگر راهبردها روی خواهند آورد. در این راستا تروریستها به دلیل ضعف در عرصه میدانی، راهبرد جنگ کثیف را بیشازپیش در مرکز توجه قرار میدهند؛ بهگونهای که با ایجاد، تقویت و حمایت مالی از گروهها و هستههای تروریستی در مناطق تحت کنترل نظام سوریه و کشورها و گروههای محور مقاومت، سعی در تولید ناامنی خواهند داشت تا به این وسیله ضمن درگیر کردن محور مقاومت به مباحث امنیتی و بالا بردن هزینههای امنیتی، انحراف از اهداف اصلی و تغییر اولویتهای آنان را زمینهسازی کنند. افزایش عملیاتهای انتحاری، ترور نخبگان سیاسی و نظامی و تخریب زیرساختها در راستای این راهبرد صورت میگیرد. یکی دیگر از پیامدهای داخلی و منطقهای آزادسازی احتمالی حلب را میتوان تثبیت موقعیت نظام سوریه و محور مقاومت در معادلات داخلی سوریه و منطقهای غرب آسیا ذکر کرد. دستیابی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت به شهر راهبردی حلب، موجب تقویت موضع نظام سوریه در محورهای شمالی این کشور خواهد شد و دسترسی این نیروها را به محورهای ریف حلب و همچنین استان ادلب، آسان و امکانپذیر کرده و زمینهساز پیروزیهای میدانی در دیگر محورها میشود. در حقیقت دستیابی به حلب، به تثبیت موقعیت برتر نظام سوریه در داخل و محور مقاومت در کل منطقه غرب آسیا منجر خواهد شد. یکی دیگر از پیامدهای منطقهای آزادسازی شهر حلب و شکست گروههای مورد حمایت ترکیه، کمرنگ شدن نقشآفرینی ترکیه در تحولات سوریه است. ترکیه نیز برای جلوگیری از این اتفاق و همچنین کنترل اقدامات گروههای کرد بویژه حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) درصدد است با تقویت حضور خود در شمال و شمال شرق حلب بویژه در منطقه الباب در 40 کیلومتری این شهر، با گروههای مورد حمایت خود بویژه ارتش آزاد و گروه احرارالشام مانع آزادسازی حلب شود که این امر نشاندهنده اهمیت حلب در راهبرد کلان این کشور در بحران سوریه است. یکی دیگر از پیامدهای داخلی و منطقهای آزادسازی احتمالی حلب، تغییر اتحادها و ائتلافهای درونی معارضان و حامیان منطقهای و بینالمللی آنها است. از ابتدای بحران سوریه گروههای مختلف معارض با نظام سوریه تشکیل شدهاند که هر یک دارای حامیان خارجی متفاوتی هستند. در این راستا با تلاش حامیان خارجی و همچنین تضعیف موقعیت این گروهها، اتحادها و ائتلافهایی بین این گروهها ایجاد شده است که از جمله آنها میتوان به ائتلاف جیشالفتح شامل فتحالشام (جبههالنصره)، احرارالشام، صقورالشام، جندالاقصى، فیلقالشام، لواءالحق، جیشالسنه، اجنادالشام و ارتش آزاد اشاره کرد. این ائتلافها و اتحادها همواره به دلیل اختلافات درونی با شکست مواجه شدهاند. به نظر میرسد در صورت شکست این نیروها در حلب، ما شاهد ایجاد ائتلافها و اتحادهای جدیدی باشیم. برای مثال اختلاف گروه فتحالشام با گروه احرارالشام و ترکیه، احتمال اتحاد مقطعی این گروه با داعش را زیاد کرده است. یکی دیگر از پیامدهای بینالمللی آزادسازی احتمالی حلب افزایش تحرکات دیپلماتیک برای تحتفشار قرار دادن سیاسی نظام سوریه و محور مقاومت و همچنین خرید زمان برای بازسازی و تقویت گروههای معارض است. به نظر میرسد ارائه طرحهایی همچون آتشبس موقت و ایجاد مناطق خودگردان در شرق حلب که اخیرا «استفان دیمیستورا» فرستاده ویژه سازمان ملل در امور سوریه ارائه کرده است در این راستا است. در جمعبندی مطالب فوق باید گفت پیروزی احتمالی ارتش سوریه و نیروهای مقاومت در حلب یک پیروزی راهبردی محسوب میشود که در میانمدت یا بلندمدت موجب تغییر معادلات میدانی و همچنین معادلات منطقهای به نفع محور مقاومت خواهد شد. به همین دلیل محور مقاومت بویژه نظام سوریه و جمهوری اسلامی ایران باید با هوشیاری مراقب اقدامات سیاسی و نظامی گروههای معارض و همچنین حامیان خارجی آنها برای ایجاد مانع در این روند باشند تا تحقق این امر را به تأخیر نیندازند.
*دکترای روابط بینالملل از دانشگاه اسلامی بیروت
منبع: اندیشکده تبیین