مهدی طاهرخانی: درست در همان روزهایی که رسانهها در حال گزارش دقیقه به دقیقه حضور کاوه رضایی در باشگاه پرسپولیس و سپس استقلال بودند یک نفر بدون حاشیه و سر و صدا در حال تمرین زیر نظر برانکو بود. رسانهها از شاه ماهی حرف میزدند، طارمی به ترکیه رفته بود و حالا به زعم همکاران ژونالیست ما، استقلال شاهماهی صید کرده بود. حواس هیچکس به نخستین خرید قرمزها در لیگ شانزدهم نبود. تا مدتها سوژه داغ همان کاوه رضایی بود و نوع شکارش توسط استقلال. به زعم منصوریان یک خرید شیک، البته با آپشنهای زیرمیزی شیکتر! طارمی ناگهان بازگشت اما آن یک نفر که سفت و سخت زیر نظر برانکو تمرین میکرد به داشتههایش اعتماد کامل داشت. به یکی از دوستانش که به او زنگ زده بود با صراحت گفت: «آمده بودم جای طارمی را برای پرسپولیس پر کنم اما حالا که او برگشته هیچ نگران نیستم چون ملاک برانکو تمرین است و من در تمرینات عالیام».
پیشبینیهای غلط
لیگ آغاز شد، 4 هفته گذشت، شاهماهی استقلالیها با یک پاس گل کارش را شروع کرد اما رفتهرفته همه چیز عوض شد. کاوه رضایی و بختیار رحمانی آنی نبودند که ژورنالیستها پیشبینی میکردند. ساسان انصاری خسته شده بود اما خدا دوستش داشت. با توجه به بازگشت ناگهانی طارمی و زمزمه بازگشت رامین رضاییان، باید یک نفر از لیست خارج میشد. خدا ساسان را دوست داشت چون قوانین نقل و انتقالات در لیگ ایران به گونهای شده که یک بازیکن تا پایان نقل و انتقالات رسمی فیفا فرصت تعویض تیمش را داشت. هنوز مصاحبههایش در آرشیو خبرگزاریهاست. ساسان هر روز مصاحبه میکرد و میگفت؛ قصد جدا شدن از پرسپولیس را ندارم و آمدم اینجا که بازی کنم. اما رابطان در اهواز به خبرنگاران تهرانی اطمینان خاطر میدادند ساسان با سعداوی تماس گرفته و گفته است با توجه به باند چند نفره اینها بعید است فرصت بازی به من برسد، میخواهم برگردم. سعداوی که از خبر بازگشت ساسان ذوقزده شده بود گفت: هر وقت بخواهی بیایی اینجا یک پست دست نخورده برایت کنار گذاشتهام. خبرنگاران تهرانی خبر دقیق را از اهواز داشتند اما برانکو و انصاری هر روز میگفتند خبری از جدایی نیست!
شاهماهی از تور پرید
سرانجام خبر سری خبرنگاران تایید شد. برانکو در 4 هفته فقط 30 دقیقه به ساسان میدان داد. دلیلش هم تنها یک چیز بود. سرمربی قرمزها محتاج تقهزدن و مردی که بوی گل بدهد نبود. او در سلیقهاش مردانی را میخواست که مثل علی علیپور عوض دو شش، 6 تا داشته باشد. مثل فرشاد احمدزاده که 20 بار در طول 90 دقیقه طول زمین را برود و برگردد. حالا در طول یک فصل و نیم حتی یک گل هم با ضربه پا به ثمر نرسانده باشد مهم نیست. مهم دویدن و دویدن و دویدن بود و هست. برانکو همه تخممرغهایش را درون یک سبد گذاشت؛ باقی بدوید فضاسازی کنید و گلزنی را به طارمی بسپارید. ساسان باهوش بود و فهمید طارمی که نیمکتنشین نخواهد شد، او هم به اندازه علیپور و فرشاد دونده نیست. وحید امیری که جایگاه ثابتی دارد و وقتی به امید عالیشاه یک خط در میان بازی میرسد تکلیف او که کاملا مشخص است. شاهماهی واقعی او بود. همکاران ژورنالیست ما تا میتوانستند برای بختیار و کاوه بازارگرمی کردند اما نگاهی به آمار خیرهکننده ساسان انصاری نشان میدهد این دو روی هم رفته یک سوم او تاثیرگذار و گلزن نبودند! شاهماهی در تور پرسپولیس بود. مطبوعات را پشت سرش نداشت آرام و بیصدا فقط تمرین میکرد. به گواه خبرنگارانی که هر روز در تمرین پرسپولیس بودند او تا روزهای آخر یکی از بهترینها بود اما نظر برانکو به همین سادگیها عوض نمیشد. همانطور که هنوز با صدای بلند میگوید محسن ربیعخواه بهترین عنصر در دفاع چپ است! بیتوجه به اینکه در بازی با پیکان ربیعخواه اتوبان چپ را دودستی به منشا تحویل داده بود. نظر برانکو به سختی عوض میشود همانطور که هنوز عینکش را جابهجا میکند، به خبرنگاران نگاه میکند و میگوید: ماهینی را کجا بگذارم تا جا برای رضاییان باز شود!
سابقه عجیب برانکو در تفکرات خاص
این برانکوست. مردی که اگر در آن برهه سرمربی تیمملی ما نبود اینک در ویکیپدیا بازیکنانی مثل ستار زارع، جلال کاملیمفرد و ناجی بداوی روی هم رفته 100 بازی ملی نداشتند. مربیگری امری کاملا سلیقهای است اما برانکو سلیقهاش تا حدود زیادی با دیگران تفاوت دارد. فاصله ایران با شکست طلسم قهرمانی در جام ملتهای آسیا تنها یک گام بود. همان ستار زارع که برانکو صریحا میگفت بهترین چپ حال حاضر ایران است با یک اشتباه عجیب مقابل چین، ایران را 10 نفره کرد تا عاقبت بر سر ضربات لعنتی پنالتی فینال را از دست بدهیم.
سیدجلال حسینی یادتان هست؟
برانکو فصل قبل پایش را درون یک کفش کرد که چون سیدجلال حسینی، تیم را عقب نگه میدارد احتیاجی به او ندارد و عاقبت این نخواستن از دست دادن قهرمانی تنها بهخاطر چند گل خورده بیشتر بود! از دست دادن قهرمانی در آسیا در سال 2004 و جام پانزدهم لیگ برتر شباهتهای بسیاری با یکدیگر داشت و در هر دو میشود از یک سو اقتدار برانکو در کوچینگ را دید و سپس خراب کردن همه اقتدارش با یکی دو اشتباه در ترکیب اصلی. برانکو در هر بازی که مهدی طارمی چندین موقعیت را از دست میدهد صحبت از گلزنی مادرزاد مهاجمان میکند و میگوید مهاجم ذاتا گلزن قیمتش 2 میلیارد است نه 100 هزار دلار.
اما ماجرای ساسان انصاری ثابت میکند گلزن مادرزاد در وهله نخست یک مربی مادرزاد مهاجمشناس خوب میخواهد که او را کشف کند و با میدان دادن، تبدیلش کند به ماشین گلزنی. اگر ساسان انصاری تصمیم به جدایی نگرفته بود معلوم نبود تا امروز روی نیمکت چه بلایی سرش میآمد، چرا که همانند طارمی و رضاییان روی سکوها محبوب نبود. اما میشود پیشبینی کرد نعیم سعداوی خیلی پیشتر بهخاطر نتایج ضعیف اخراج میشد و فولاد جایگاهی در انتهای جدول داشت. اما مرد ذاتا گلزن تحمل این را نداشت که یک نیمفصل روی نیمکت بنشیند تا به برانکو ثابت شود او گلزنترین بازیکن حال حاضر لیگ ایران است. ساسان رفت و حالا حسرت بیپایانش برای قرمزهای تهران باقی مانده است. آخرین بار که یک بازیکن پرسپولیس هت تریک کرد کی بود؟ چه کسی یادش میآید؟ ساسان مقابل نفت 3 تا زد. اگر برانکو اصرار عجیب روی استفاده از وینگرهای دونده و سختکوش نداشت و کمی به فکر مرد ذاتا گلزن بود شاید حالا زوج طارمی و ساسان، مخوفترین خط حمله لیگ را تشکیل میداد. آنقدر گل میزدند که باز پرسپولیس صدر جدول را بهخاطر تفاضل گل به تراکتورسازی ندهد. تجربه گرانقدر و حسرتآمیز ساسان انصاری برای چندمین بار ثابت میکند برانکو با همه قابلیتهایی که دارد همیشه چوب اصرارهای عجیبش را میخورد. فصل قبل سیدجلال حسینی را نخواست و این فصل داستان ربیعخواه و رامین رضاییان به پا شده و اگر او این بار موفق به قهرمان کردن پرسپولیس نشود گویا اصلا هیچ کاری برای این تیم نکرده است.