دکتر سیدحسین مولایی: امروز با توجه به رشد فکری و آگاهی عمومی ملتهای جهان، نفوذ و سلطه از راه لشکرکشیهای نظامی به روشی منسوخ بدل شده است. به همین سبب نیز اولویت در نفوذ و سلطه بر کشورها، به روشهای فرهنگی و سیاسی داده شده است. لذا تبلیغات سیاسی و مذهبی، استفاده ابزاری از شبکههای رسانهای و مجازی و سوءاستفاده و تبلیغ از طریق انجمنها و نهادهای مختلف به عنوان بهترین راه نفوذ در جوامع در حال توسعه و استحاله درونی آنان در دستور کار قرار دارد. در این راه ارزشهای غربی، ارزشهای مترقی جلوه داده میشود تا در نهایت، این ارزشها، جایگزین معیارها و ارزشهای بومی و ملی ملتها شود. لذا عمل جایگزینی فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودی به شکلی عامدانه در جریان است تا ملتها و جوامع را نسبت به فرهنگ خود بیگانه و مطیع غرایز بیگانگان کنند. این مسالهای است که حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی، آن را تهاجم فرهنگی و ابزار نفوذ دشمن مینامند و آن را مهمتر از نفوذ امنیتی و اقتصادی برمیشمرند. مقام معظم رهبری در بخشی از بیاناتشان در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این موضوع اشاره کردند و فرمودند: «... نفوذ اقتصادی و امنیتی البته خطرناک است و پیامدهای سنگینی دارد اما نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن، خطر بسیار بالاتری است که همه باید مراقب آن باشند...».(1)
سابقه تاریخی تهاجم فرهنگی
این نگرانی دارای بنیانهای محکم و تاریخی طولانی است، مسالهای تازه نیست که در قرن بیستم و با پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده باشد، بلکه پیشینهای به درازای تاریخ دارد چرا که همه جنگهای تاریخ، در واقع، جنگ فرهنگی و جنگ ارزشها بوده است. در طول حیات اسلام نیز این قاعده وجود داشته است و دشمن بارها از این ابزار استفاده کرده است و ماجرای نفود روحانیون یهودی در جمع علمای اسلام برای تحریف قواعد اسلامی و در نهایت داستان غمانگیز و عبرتآموز مسلمانان در «آندلس» نمونههای تهاجم فرهنگی است. اما در دوران استعمار، قدرتهای جدید غربی که به منابع دستنخوردهای برای استحکام و گسترش نظام سرمایهداری خود نیاز داشتند، به تسخیر سرزمینهای دیگر روی آوردند و کشورهای آفریقایی و آسیایی را زیر سلطه خویش گرفتند. آنها برای تثبیت سلطه خود زدودن «موانع فرهنگی» را در دستور کار خود داشتند. لذا ساختن مدرسهها به سبک غربی، وارد کردن کالاهای ساخت فرنگ و نیز راه انداختن جریانهای سیاسی و مذهبی از جمله اقدامات آنان برای مقابله با «فرهنگ بومی» این جوامع بود.(2) با همین سازوکار بود که بهرهکشی بیسابقه تاریخی از ملتهای تحت سلطه آغاز شد اما مانع عمدهای که بر سر راه آنها برای نفوذ در سرزمینهای اسلامی وجود داشت، فکر دینی و فرهنگ اسلامی بود که هیچگونه نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی غرب را تحمل نمیکرد. و امروز در اوج قدرت و سلطه غربیها در جهان، همچنان سرمنشأ اعتراضات است.
تهاجم فرهنگی به ایران
کشور اسلامی ما نیز از جمله کشورهایی است که آماج این تهاجم فرهنگی بوده و هست. اگرچه تهاجم فرهنگ استکبار جهانی به ایران، پیشینهای دراز دارد اما تهاجم به بخش فرهنگی در جامعه ایران، بهطور مشخص از زمان رضاخان میرپنج شروع میشود و مبارزه با حجاب و ترویج بیحجابی، جلوگیری از برگزاری مجالس مذهبی و سوگواری اهل بیت(ع)، در انزوا قرار دادن روحانیت و خلع لباس آنان، برگزاری مراسم سیاسی به شیوه غربیان، بستن مدرسههای علوم دینی و... اموری بود که برای استحاله فرهنگی از ابتدای قرن فعلی هجری خورشیدی در دستور کار قرار گرفت. با سقوط رضاخان و در دوره محمدرضاشاه دستورالعملهای دیکتهشده پیشین پیچیدهتر و متفاوتتر از گذشته به اجرا درمیآید. عوامل استکبار این بار در کنار غیرعقلانی جلوه دادن ارزشهای
ملی - اسلامی، از سیاست نرمش با مخالفان بهره جسته و طبق فرهنگ تحمیلی و وارداتی به راهاندازی و گسترش تفریحگاهها، روزنامهها، مجلهها، رادیو و تلویزیون، مدارس، دانشگاهها، کابارهها، دانسینگها و دیگر مراکز تأثیرگذار پرداختند. این بار احساس خطر مردم به اندازهای بود که مقاومت، بیداری و خیزش مردم مسلمان ایران را در پی داشت که در نهایت به سرنگونی و فروپاشی حکومت پهلوی انجامید.
پیروزی انقلاب اسلامی
استکبار جهانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به علت از دست دادن منافع خود و با هدف از میان بردن آرمانهای اسلامی و نیروهای انقلابی، از شیوههای گوناگونی همچون: اقدامات متعدد تروریستی، محاصره اقتصادی، ایجاد انزوای سیاسی، حمله همهجانبه نظامی و انواع شیوههای فشار و ترس و تهدید و... استفاده کرد و چون هیچکدام از این راهها نتوانست او را در رسیدن با اهداف پلیدش یاری کند، تهاجم فرهنگی را به عنوان تنها سازوکار موثر، در دستور کار خود قرار داد. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در این باره میفرمایند: «دشمن با یک محاسبه فهمید جمهوری اسلامی را با تهاجم نظامی نمیشود از بین برد. محاسبه قبلی آنها غلط از آب درآمده بود. همینطور دیدند با محاصره اقتصادی هم نمیشود کاری کرد... لذا فهمیدند باید عقبه ما را بمباران کنند... عقبه ما در مبارزه ملت ایران با قلدری استکبار جهانی، عبارت از فرهنگ ما بود. منطقه عقبه ما عبارت از اخلاق اسلامی، توکل به خدا، ایمان و علاقه به اسلام...».(3) لذا واقعیت این است که امروز «فرهنگ الهی و اسلامی کشورمان» مورد تهاجم «فرهنگ مادی غرب» قرار گرفته است. هدف غرب نیز بیگانه کردن مردم از فرهنگ خودی و کشاندن به سوی سراب فرهنگ غربی است. بنابراین فاجعه زمانی خواهد بود که فرهنگ یک ایرانی، فرهنگ «از اینجا رانده و از آنجا مانده» باشد. دشمن تلاش دارد در درجه نخست، ارزشها و اعتقادات اسلامی - ایرانی را از فرد ایرانی بگیرد و بعد با یک آشفتگی و هرج و مرج فکری حتی مانع نهادینه شدن حداقلی از قواعد و قوانین مناسب غرب در افراد ایرانی شود و صرفا سعی در نهادینه شدن فرهنگ ضداخلاق، آلوده و ولنگار غرب در نهاد ایرانیان میکند. تحت تاثیر همین مساله است که طیفی از فساد اجتماعی و سیاسی با حمایتهای دشمن شکل گرفته است و اگر مدیریت نشود، میتواند بحرانآفرین و نابودگر باشد. امروز نسل جوان ما تحت تاثیر سیل تبلیغات دشمن در تکاپوی یافتن پاسخ مناسبی به سوالات و ابهامات خود است. اگر پاسخهای درستی به او داده نشود، دیگران با ارائه پاسخهای انحرافی هدف فوقالذکر را عملی خواهند کرد. با این هدف است که غرب، هر ساله مبالغ هنگفتی صرف مدیریت و هدایت افکار عمومی و آموزش مدیران و دستاندرکاران آن در عرصه جهانی میکند، طوری که براساس آمار یونسکو، جریان انتقال اخبار از این کشورها به ملتهای تحت سلطه، صدها بار بیشتر از انتقال بالعکس اطلاعات است. بیشتر کشورها، تحت این نفوذ قرار داشته و با اخبار و اطلاعات نادرست به بازی گرفته شده، و دچار «فریب تبلیغاتی»
میشوند.(4) به اذعان «فیلیپ بونونسکی» نویسنده آمریکایی: «جهان سرشار از کتابهایی است که عاملان «سیا» نوشته و منتشر کردهاند. افزون بر این، سازمان سیا، در کشورهای گوناگون بنگاههای انتشاراتی و شبکههای توزیع کتاب و روزنامه دایر کرده است. مهمترین و بزرگترین خبرگزاریها در جهان، یونایتدپرس و آسوشیتدپرس (آمریکا)، رویترز (انگلیس)، تاس (شوروی سابق) و فرانسپرس (فرانسه)، روزانه میلیاردها کلمه به اقصی نقاط جهان مخابره میکنند».(5) مجموعه این دستگاهها، مؤسسهها و امکانات باعث شده است یک نویسنده آمریکایی، ماشین تبلیغات آمریکا را نیرومندترین شبکه «شستوشوی مغزی» جهان بداند. با این حال کسی منکر تبادل اطلاعات و تبادل فرهنگی نیست اما باید میان 2 مقوله تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت گذاشت. در حالی که در تبادل فرهنگی، گزینش، تحلیل و تولید فرهنگی در دستور کار قرار دارد، در تهاجم فرهنگی تحمیل، تخریب و تسلیم فرهنگی مطرح است. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در این زمینه میفرمایند: «ما ایرانی هستیم؛ باید بگردیم همان چیزی را که متعلق به خود ماست، پیدا کنیم. البته این به این معنا نیست که زیباییهای دیگران را یاد نگیریم. انسان هر چیز خوب و زیبایی را از دیگران میآموزد، اما خوب است آن را در فرهنگ خودش حل کند و از آن استفاده کند».(6) اساس فرمایشات حضرت معظمله نیز این است که: «نگذاریم فرهنگ غرب را به ما تزریق کنند، خودمان از فرهنگ غربی استخراج کنیم».
پینوشتها
1- بیانات رهبر حکیم انقلاب در دیدار هزاران نفر از فرماندهان سپاه - 25 شهریور94
2- تهاجم فرهنگی، هدایتخواه، ستار، صفحات 20-16
3- روزنامه جمهوری اسلامی، 22 مرداد 75
4- تهاجم فرهنگی غرب، پژوهشهای کاربردی، معاونت برونمرزی، صص 160- 141
5- نفوذ صهیونیسم بر رسانههای خبری و سازمانهای بینالمللی، فؤادین سیدعبدالرحمن الرفاعی، برگردان: حسین سرورقامت
6- فرهنگ و تهاجم فرهنگی، بیانات رهبر حکیم انقلاب، 21 مرداد 71، ص 19، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، چاپ چهارم