امیر استکی: مسائل بسیاری وجود دارند که برای انسانها درد شمرده میشوند ولی بعضی از آنها دردناکتر خواهند بود.
اینکه یک ملت عوامل اقتدار و قدرت خود را از دست رفته ببیند قطعا دردناک خواهد بود. اینکه ملتی احساس کند توسط قدرتهای جهانی فریب خورده و نادیده گرفته شده دردناک است. اینکه ملتی همواره خطر تنگی معیشت را بالای سر خود ببیند و احساس تلخ ناامنی شغلی و بیرونقی کسب و کارش را داشته باشد، دردناک خواهد بود. اینکه در هر خانواده ایرانی تقریبا یک دانشجو یا سرباز یا محصل وجود داشته باشد و عملا امکان پسانداز برای خانواده مقدور نباشد دردناک است. اینکه نزدیک به یک میلیون تحصیلکرده دانشگاهی بیکار در یک کشور وجود داشته باشد، دردناک است. اینکه کارخانجات تولیدی کشور یک به یک به علت کمبود نقدینگی در حال تعطیل شدن باشند و در کنار آن حجم نقدینگی کشور که به واسطه سیاستهای اقتصادی انقباضی دولت به سمت تولید حرکت نمیکند از مرز هزارهزار میلیارد تومان گذشته باشد، دردناک است. اینکه هزینههای جاری یک دولت با همه فغان و نالههایش از کمبود منابع با سرعتی بیشتر از نرخ تورم و حتی نرخ افزایش دستمزدها در حال رشد است و به بیش از 205 هزار میلیارد تومان رسیده است، دردناک است. اینکه یک دولت از میان همه موانع واقعی و غیرواقعی تولید سراغ اصلاح قانون نیم بند کار رفته است و به دنبال برطرف کردن دغدغه تولیدکنندگان با اعمال فشار بر کارگران و حداقل حقوقبگیران است، دردناک است. اینکه یک دولت برای فراهم کردن امکان مانور بر روی طرح تحول سلامت به دنبال ادغام صندوقهای بیمهگر بویژه صندوق تامین اجتماعی با وزارت بهداشت است و از این کانال به دنبال هزینه کرد حق بیمه درمان کارگران و حداقل حقوقبگیران در راستای طرح تحول سلامت و پز دادن با آمار و ارقام آن است، دردناک است. اینکه یک زوج جوان ایرانی برای دریافت 10 میلیون تومان وام ازدواج همه نوع موانع و تحقیر را تحمل کنند و از طرف دیگر عدهای باشند که صدها میلیارد را بدون وثایق لازم دریافت کنند، دردناک است. اینکه یک کارگر حداقل حقوقبگیر با عواید ناچیزش مجبور باشد برای ثبتنام فرزندانش در مدارس دولتی پول پرداخت کند دردناک است و... . معضل و مشکل و درد و ناراحتی همواره بوده و متاسفانه خواهد بود. اما آنچه شرایط را سخت و دردناک میکند تنها چیزی است که یک انسان مسلمان آزاده به هیچ وجه نمیتواند آن را توجیه کند. از میان همه آنچه برشمردیم و بر نشمردیم و از دردناک بودنشان گفتیم، تبعیض و بیعدالتی است که از همه دردناکتر است. اینکه ملتی احساس کند در کشوری زیست میکنند که افرادی وجود دارند سوای دغدغهها و دردهای آنان بر آنها حکومت میکنند و خود را محق میدانند که سهمی از کیسه ملت بردارند که دهها برابر عواید ماهانه آنهاست دردناکتر از هر کاستی و کمبودی در کشور است. همینجاست که رهبر انقلاب بارها در این زمینه هشدار دادهاند، چه آن زمان که در دولتهای کارگزاران و اصلاحات رویه دولتمردان و اتباعشان مانور تجمل بود و چه این زمان که دریافتیهای نجومی از بیتالمال با بیعملی تعمدی دولتمردان در حال فراموشی است.
اینکه تحریمهای ایران توسط آمریکاییها در حالی برای 10 سال دیگر تمدید شده است که براساس برجام قرار بر لغو آنها بوده است دردناک است. برجامی که تقریبا همه اندوخته هستهای ملت را برای نیل به آن از دست دادهایم. ولی باز هر چه باشد و ضرر و زیان آن هر چقدر هم که باشد بیشتر از تیر مسمومی نیست که بیعدالتی و تبعیض به قلب مردم فرو میکند. سالها بود مردم به شکل غیرمستقیم متوجه مسابقه مالاندوزی مسؤولان و کارگزاران دولتی بودند اما هیچگاه به شکل مستقیم در جریان آن قرار نگرفته بودند. رسوایی فیشهای حقوقی این درک را بیواسطه کرد و بیعملی دولت و تایید تلویحی مشروعیت این دریافتیها توسط آن این شک را به یقین تبدیل کرد که در ورای ماسک مردمگرایی و دفاع از ملت میتواند چهرهای داشته باشد که رنگ از رونق افتاده مناسبات ارباب و رعیتی را دوباره به چهره کارگزاران اعتدال برگردانده است. رنگی که خود عین تبعیض است و در نهایت به ملت میگوید آنها از سبد منافع جامعه حقی بسیار کمتر از کسانی دارند که بر کرسی قدرت و از راه پای نهادن بر گردههای آنان سوار شدهاند.
آری! دردناکتر از تحریم، تبعیض است.