دکتر موسی نجفی: بیان شیخ در اینباره، چنین صراحت مییابد:
روزنامه زاویه مقدسه، در یوم سهشنبه 16 جمادیالثانیه 1325 قمری:
البته عموم مسلمانان، مجلسی میخواهند که اساسش به اسلامیت باشد و بر خلاف قرآن و بر خلاف شریعت محمدی(ص) و بر خلاف مذهب مقدس جعفری، قانونی نگذرد. من همچنین مجلسی میخواهم. پس من و عموم مسلمین بر یک رأی هستیم. اختلاف میانه ما و لا مذهبهاست که منکر اسلامیت و دشمن دین حنیف هستند؛ چه بابیه مزدکی مذهب و چه طبیعیه فرنگی مشرب، طرف من و کافه مسلمین، اینها واقع شدهاند و شب و روز در تلاش و تک و دو هستند که بر مسلمانها این فقره ره مشتبه کنند و نگذارند که مردم ملتفت و متنبه بشوند که من و آنها همگی، همرأی و همراه هستیم و اختلافی نداریم. ایها المؤمنون، تلگرافی که این چند روز به اسم حججالاسلام والمسلمین آقای حاجی و آقای آخوند و آقا شیخ عبدالله - دامت برکاتهم- طبع و انتشار دادهاند، ما مهاجران آن تلگراف را قبول داریم و مقصد ما همان است. که در آن تلگراف، مندرج است کسانی که از روی قوانین خارجه، نظامنامه اساسی برای مجلس شورای ملی تدوین میکنند، اگر نگارشات خود را بر طبق همان صورت تلگراف قرار بدهند، دیگر دعاگویان را هیچ شکایت و موجب مهاجرت نخواهد ماند.
یکی از طرحهای علمی که آیتالله حاجی شیخ فضلالله نوری(ره) جهت متحد کردن جناح و اندیشه مذهبی در مشروطیت مطرح کرد، مساله نظارت فقها بر قوانین مجلس است. این طرح را تمام علمای مشروطهخواه و مشروعهخواه پذیرفتند و هیچکس با آن مخالفتی نکرد. منتها جناح جنجالبرانگیز غربگرای مشروطه، با مثله کردن این طرح و کمرنگ جلوه دادن آن، مساله نظارت 5 مجتهد تراز اول را به نحوی که در کنترل مجلس باشد، تنزل دادند و قانونی که بهعنوان متمم اصل دوم قانون اساسی اضافه شد، بدین صورت بود که علما، اسامی 20 نفر را به مجلس اعلام کنند تا مجلس یا به اتفاق آرا یا به قید قرعه 5 نفر را از میان آنان برگزینند. اگرچه طرح مصوبه، آرامش و اتحادی را برای جبهه مذهبیون به ارمغان آورد و ثابت کرد که آنان در کلیات و اصول، اختلاف جدی ندارند، با اینحال، این طرح نشان گویایی از تحرک و مقاومت عناصر غربگرای متجدد ضدمذهبی مشروطه در کمرنگ جلوه دادن قوانین و حاکمیت اسلامی است.
البته چنانکه قبلاً متذکر شدیم، مساله اختلاف آرا در بین علمای عصر مشروطیت، به هر صورت به طور طبیعی وجود داشته است و موضعگیریهای تند و گاه تحریکات اطرافیان و روزنامههای غربی باعث میشد فضای سالم تبادل آرا مسموم شود. به این محور بررسی باید این عامل را هم اضافه کرد که مساله اختلاف و تمایز آرا فقط به بینش اجتهادی و تفاسیر فقهی باز نمیشود (هرچند که عامل فوق، از مهمترین عوامل تفاوت آرا بهشمار میرود)؛ بلکه عوامل دیگری چون بینش سیاسی، سوابق مبارزاتی، منابع اطلاعاتی، زاویه دید از نظر جغرافیایی و روند تاریخی نهضت و همچنین میزان دخالت عملی در سطح رهبری و شناخت حیلههای روشنفکرانه و حتی شناخت مغرب زمین و سیاستهای استعماری نیز میتوانسته است موضعگیریهای متفاوت بین علما را باعث شده باشد.
اختلاف مشرب در نخستین گرایشهای بینابین مذهبی، التقاطی و غربی سده اخیر
همانطور که در گرایش دینی مشروطیت نمیتوان نوعی تفکر یکدست و با سلیقه یکنواخت را مشاهده کرد، در جریان روشنفکری نیز تفکر، سلیقه و طرز برداشت یکسانی حاکم نبوده است؛ و در اینجا حتی باید گفت که دور از انصاف و تحلیل صحیح تاریخی است اگر همه گرایشهای روشنفکرانه به یک چوب رانده و همگی سر در آخور اجنبی معرفی شوند. در این قشر نیز اشخاصی یافت میشود که به ملت و مردم عشق میورزیدند، مشتاق پیشرفت بودند، و رنج عقبماندگی آزارشان میداد؛ منتها فکر آنان درباره درمان یا درمانهای احتمالی بیماری جامعه، به ساحل نجات واقعی نمیرسید.
در این قسمت ضروری است یک نکته دقیق از تاریخ مشروطیت یادآوری شود و آن، این است که اگر بخواهیم درباره طبقه یا ماهیت قشری که بیشترین فعالیت را در صحنه جراید و مطبوعات و رسائل سیاسی داشتند، سخن بگوییم، باید اذعان کنیم که در تحقیق تاریخی خود، به گروهی بینابین یا قشر خاصی میرسیم که هم در ردیف روحانیان جوان و تند و پرشور و هم در صف آزادیخواهان و نویسندگان ضداستبدادی قرار میگیرند.
ادامه دارد