printlogo


کد خبر: 168525تاریخ: 1395/9/17 00:00
هزارتوی مرموز برجام

خسرو  معتضد: جمعی در محفلی نشسته بودیم. محفل ما دوستانه است و ثقل مجلس صحبت‌های تاریخی و سیاسی و کتاب و سینما و تئاتر و رویدادهای جهان معاصر است. دوستی از راه رسید که «دیدید دونالد ترامپ به‌رغم تمام پیش‌بینی‌ها و آمارگیری‌های گالوپ و سایر موسسات پرسش از افکار عمومی ملت آمریکا بر هیلاری کلینتون پیروز شد و به کام خود رسید. وای! وای بر ما و برجام». پیر و میری که او را استاد و مرشد خود می‌شناسیم فیلسوفانه با خونسردی تمام گفت: «مگر از برجام چه معجزه‌ای برای ایران و ایرانی برآمد که حالا نگران فسخ آن از سوی ترامپ هستی. تصادفا انتخاب ترامپ از سوی مردم آمریکا ثابت کرد امضاکنندگان ساده‌دل ایرانی چقدر از واقعیت دور بودند که به ریسمان نازک و پوسیده برجام دودستی چسبیده‌اند».
پیر و میر افزود: «البته در این میان سیل تبلیغات دولتی بویژه مقاله‌نویسی‌های چاپلوسانه بعضی جراید در مدح و ثنای برجام همه را مدهوش کرده بود. ساده‌دلانی کشتی‌های حامل کالاهای اساسی را می‌دیدند که در بنادر ایران صف کشیده‌اند. ساده‌دلانی منتظر سقوط دلار به 1000 تومان بودند. شوخ‌طبعانی منتظر بودند سیل صادرات ایران بازارهای آمریکا و اروپا را اشباع کند. خوش‌قلبان مظلومی منتظر بودند وزیر محترم نیرو دست از سفره خالی مردم بردارد و به بهانه‌های مختلف سفره مردم را بابت آب و برق ضروری که نمی‌شود از آن چشم پوشید، خالی‌تر نکند. همینطور اوراق جریمه اتومبیل‌ها و هزار گونه عوارض و مالیات. ساده‌اندیشانی مست و ملنگ بودند که وزارت ارتباطات این همه مردم را ندوشد و کمی به مردم رحم کند.
عده‌ای منتظر بودند خودروسازان بخیل داخلی سر جای خود بنشینند و اتومبیل‌های جدید ارزان‌تر مونتاژ شود و ملت مثل مردم خوشبخت کشورهای همسایه و... لذت نشستن پشت فرمان اتومبیل‌های محکم و مرغوب را بچشند و سالی 30 هزار تن در جاده‌ها کشته نشوند و قراضه‌های معیوب داخلی به موزه تاریخ خودرو تحویل داده شود. قهرمانان مذاکره برگشتند با تعظیم، با متن قراردادی پر از رمز و ایهام.  
در بند 26 برجام آورده شده بود «آمریکا و اروپا تعهد می‌کنند هیچ مشکلی در راه استفاده ایران از تعهد برجام ایجاد نشود با یک تبصره کوچک، به شرطی که این تعهد مغایرتی با قوانین فدرال یا ایالات مختلف آمریکا نداشته باشد». اگر آقای ظریف و عراقچی و سایرین قرارداد کنسرسیوم در 1333/1954 را خوانده بودند می‌دیدند 5 کنسرن بزرگ آمریکایی عضو کنسرسیوم نفت در ایران قراردادهای خود با ایران را هر کدام جداگانه با توجه به قوانین ایالتی که شرکت‌شان جزو قوانین آنجا به ثبت رسیده بود، منعقد کرده بودند. این قوانین با هم متفاوت بود و اگر بین ایران و آن شرکت‌ها اختلافی پیش می‌آمد باید به قانون 5 ایالت جداگانه مراجعه می‌شد؛ این بود که حدود 25 سال پدر ایران را درآوردند و کاری از دولت ایران برنمی‌آمد و ضررها زدند و سودها بردند. اکنون در موضوع برجام نیز قوانین هر ایالت آمریکا با دیگری متفاوت است. بسیاری از ایالات آمریکا، ایران را همچنان مورد تحریم قرار داده‌اند و از قانون فدرال پیروی نمی‌کنند».
رفیق از گرد راه رسیده ما مبهوت ماند و پرسید: «تو نمی‌ترسی ‌ای پیر و میر که ترامپ پوپولیست عوامفریب برجام را فسخ کند؟» پیر و میر پاسخ داد: «خبر بدتر از اینکه نمی‌شود. برجام چه مواهبی نصیب ما کرد؟ قفل بسته اقتصادی‌مان گشوده شد؟ بانک‌های دنیا اجازه معاملات با ما را پیدا کردند؟ سیل واردات کمتر شد یا صادرات افزایش یافت؟ هواپیماهای ایرباس کذایی را تحویل دادند؟! دارو آنقدر وارد شد که ارزان شد؟ چقدر دلارهای‌مان به مصرف عموم رسید؟ برجام در خواب و رویاهای بعضی دولتمردان ما بود. مگر به یاد نمی‌آورید در سخنرانی‌های غرا و شمرده می‌گفتند به محض امضای معاهده و موافقتنامه برجام تمام تحریم‌ها از هر نوع و مورد برداشته می‌شود. مردم آنقدر ثروتمند و غنی خواهند شد که محل سگ به یارانه 45 هزار تومانی نخواهند گذاشت. اوباما که ماه‌ها در حکم صفر سمت چپ عدد بود رفت و ترامپ آمد و شاهد پیروزی را در بر کشید. اوباما این چند ماه با ما بازی می‌کرد اما ترامپ نمونه بعضی از رؤسای جمهوری سابق آمریکاست که عوام و قشری بخت بودند.
ترامپ مانند بعضی رؤسای جمهوری آمریکاست؛ کابوی و هفت‌تیربند و باب طبع آمریکایی‌ها! ترامپ مانند ترومن است که در پست معاونت ریاست جمهوری آمریکا در سال 1945 با مرگ روزولت به خودی خود رئیس‌جمهور شد و دستور داد بمب اتم روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی رها کنند و نیم میلیون انسان بی‌گناه کشته شدند. ترامپ مانند ریگان است که فقط هنرپیشه محبوب سینما بود و وقتی رئیس‌جمهور شد همسرش از رمال و منجم و فالگیر در تمام امور استعلام می‌کرد.
حالا جنابعالی چنان از برجام تعریف و تمجید می‌کنی که انگار ما پتل پورت را پس گرفته‌ایم یا 17 شهر قفقاز و جزیره بحرین و نصف بلوچستان را که انگلیسی‌ها در قرن 19 از ما گرفتند پس داده‌اند».
دوستان چند سوال دیگر از پیر مجلس کردند و او باز مانند قوام‌السلطنه که وقتی اخبار موحش و تهدیدآمیز را به او می‌رساندند، کنار لبش ناخودآگاه تیکی ظاهر می‌شد و دستور می‌داد اکبرآقا پیشخدمت مخصوص بیاید و وقتی «اکبرآقا» می‌آمد در حالی که همه منتظر بودند قوام‌السلطنه دستور دهد وزیر جنگ یا رئیس شهربانی یا رئیس ستاد ارتش بیاید و دستوری صادر کند، فقط به اکبرآقا می‌گفت «اکبرآقا دستور دهید آشپزباشی سوپ امروز را رقیق‌تر کند!»، صدا زد: آقاغلامعلی بیا و یک دور چای و شیرینی در مجلس بگردان. با خونسردی پاسخ همه را داد و گفت: «ترامپ با کلینتون فرقی ندارد. تصادفا من ترامپ را که مانند گنده‌لات‌های قدیم تهران، جاهل و داش‌دار و کاسب و مشتری رد نکن و بساز و بفروش و اهل چانه‌زنی است به آن هیلاری خانم که حدود 20 سال است جا تهی نمی‌کند و خودش و شوهرش، گربه عابدنما هستند ترجیح می‌دهم.
به قول امیراحمدی «اینکه آدم بگوید هر قراردادی بستن بهتر از نبستن است عین فرمایشات میرزا ابوالحسن شیرازی نماینده محترم صاحب حسن‌نیت و خنده‌روی عصر قاجاریه ایران در جلسات منجر به بسته شدن قرارداد ترکمانچای است. متن قرارداد ترکمانچای را بخوانید ببینید چقدر کلمات شیرین و جملات مطبوع در آن نوشته‌اند. سراپا حسن‌نیت و مهربانی و وداد است. حالا برجام هم کمی شبیه آن است.
حالا بروید متن مذاکرات میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله نشاط، وزیر خارجه ایران در دوران فتحعلی‌شاه را با ژنرال یرمولف بخوانید. چقدر شباهت پیدا می‌کنید که او هم التماس می‌کرد و قربان صدقه می‌رفت.»
در اینجا بنده حقیر به صدا درآمدم که ‌ای پیر و میر! وقتی من 3 ماه این حرف‌ها را زدم که دلم به برجام خوش نیست و برجام چیزی نصیب ایران نکرده یک اقتصاددان حکومتی مصاحبه‌ها کرد که فلانی اهل تاریخ است، از اقتصاد چیزی نمی‌فهمد. عده‌ای هم سعی کردند بنده را ترور شخصیت کنند که ذاتا بدبینم و آن همه پیشرفت و گشایش را نمی‌بینم. خلاصه! هزار عیب و ایراد به من بستند که چرا بدبینی و این حرف‌ها را می‌زنی؟ پیر و میر خندید و گفت غصه نخور که این نیز بگذرد و سیاهی به زغال ماند.
استاد گرانمایه افزود: «در تاریخ چند هزار ساله ایران تا چشم می‌خورد فراز و نشیب وجود دارد. ملت ایران توفان‌هایی به خود دیده و امواج سهمگین را پشت سر گذاشته است. بیهوده نیست که خواجه شیرازی می‌فرماید شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها
ولی در بیت بالاتر می‌فرماید
به می ‌سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید/ که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
ملت ایران منزلگاه‌ها پیموده است. در این 2700 سال اخیر از عصر دیاکو و فره‌فرتیش و هووخشتره تا کورش و داریوش تا امروز ما مدام با توفنده توفان‌ها، گردبادها، سیلاب‌ها، خون، آتش و آهن سر و کار داشته‌ایم. ملت ایران از رسوایی معاهده گلناباد (تسلیم اصفهان به محمود غلیجایی) تا نبرد با توپال عثمان پاشا و از قرارداد گنجه (راندن روس‌ها از گیلان متعاقب یورش پتر کبیر) و قراردادهای گلستان و ترکمانچای و پاریس (این یکی با انگلیسی‌ها و به قیمت از دست دادن هرات) تا قراردادهای 1907، 1915 و 1919 به سلامت بیرون جسته است.
در جنگ دوم جهانی آذربایجان و کردستان از دست رفته را از زیر چنگال خرس قطبی به درآورد و 29 اسفند 1329 با یک اردنگ بلند شرکت غاصب غارتگر بریتیش‌پترولیوم را از آبادان بیرون کرد. بنابراین غصه به دل راه ندهید ‌ای دوستان! ملت ایران فریب نمی‌خورد. این ملت قدیمی آنسان کارکشته و متبحر و داناست که بود و نبود اوباما و کری و آمدن ترامپ تاثیری بر استقلال و حاکمیت و یکپارچگی و بیداری‌اش به جا نمی‌گذارد.
ساقی به نور باده برافروز جام ما/ مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جریده عالم دوام ما»
فرمایشات پیر و میر خاتمه یافت. دور سوم چای را گرفتند. خواستیم باز هم بحث را ادامه دهیم. استاد عذر آورد که کمی صبر کنید. هفته بعد ببینیم ترامپ چه می‌گوید و برای‌مان چه خط و نشانی می‌کشد. عجالتا همه دنیا مات و مبهوت مانده که با آن همه تمهیدات 19 کارتل و شرکت بزرگ حامی هیلاری و پول اهدایی عربستان و قطر و آن همه آمارگیری و همه‌پرسی، هیلاری شکست خورد و ترامپ پیروز شد! یک هفته صبر کنید که باز دور هم بنشینیم و ناگفته‌ها را بگوییم.


Page Generated in 0/0121 sec