محمد زعیمزاده: صحبتهای حسن روحانی در روز 16 آذر در دانشگاه تهران حاوی نکات مثبت و مهمی بود، احتمالا دوستان تنظیمکننده خبر در صداوسیما برای پیدا کردن یک جمله انقلابی از رئیسجمهور برخلاف سخنرانیهای قبلی ایشان نیاز به ذرهبین و میکروسکوپ نداشتهاند و با وفور سوژه مواجه بودهاند، سخنانی که هر چه قدر سبب دلخوشی برخی دلسوزان انقلاب شد، موجی از ناامیدی و ابهام را در میان بخشهایی از حامیان جناب روحانی با گرایش اصلاحطلب رادیکال برانگیخته است. نشانههای بسیار برای این واقعیت در فضای مجازی و واقعی قابل احصاست که میتواند در محاسبات هر دوطرف که فکر میکنند طرف مقابل رحم اجارهای آنهاست موثر باشد، مسالهای که حتما باید در جای خود بحث شود، اما بحث مهمتر در صحبتهای روز دانشجوی رئیسجمهور آنجا بود که ایشان سعی کرد برجام را صریحا به تصمیمات رهبر انقلاب گره بزند!
نکته اول این است که با توجه به تغییرات هیات حاکمه ایالات متحده آمریکا و تصویب قاطع تمدید داماتو یا ISA اوضاع برجام با خروجی تقریبا هیچ به نقطهای رسیده است که سر نخواستنش دعواست و جناب روحانی هم در این مساله دست پیش گرفتهاند، از طرفی برجام با کنگره و سنای پسااوباما عملا کار نمیکند و از طرف دیگر حذف آمریکا از اجرای برجام هم عملا کاری غیرممکن است، بنا به تئوری خود جناب روحانی آمریکا حداقل کدخدای 1+5 است و بحث جایگزینی اروپا با آمریکا در پیشبرد برجام هم که اخیرا توسط افرادی چون جناب هاشمیرفسنجانی طرح شده، ایدهای مهم و واقعی نیست و با توجه به سابقه مذاکره با تروئیکای اروپایی و بیانیه سعدآباد و... تنها سبب تلف شدن وقت میشود. همه اینها باعث میشود دولت همزمان با اجرای پروژه ساخت مسائل و سوژههای فرعی و کنسرتدرمانی و امثالهم، پروژه القای «ملی بودن» برجام و نسخه حل مشکلات با کرنش به سمت غرب و کدخدا را هم پیش ببرد.
روحانی برای ارائه این تصویر که رهبر انقلاب همه جزئیات مذاکرات را تایید کرده بودند قبلا تلاشهایی کرده بود اما این بار صریحا در دانشگاه تهران ادعاهای خود را تکرار کرد، این در حالی است که آیتالله العظمیخامنهای فروردین سال 94 گفته بودند: بنده در جزئیات مذاکره دخالتی نکردم، باز هم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوبهای مهم و خط قرمزها را به مسؤولان کشور همواره گفتهام؛.... اینکه حالا گفته بشود که جزئیات این مذاکرات تحت نظر رهبری است، این حرف دقیقی نیست».
همچنین محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه سال گذشته در گفتوگو با روزنامه شرق گفته بود: «تیم مذاکرهکننده گزارشها را بلافاصله بعد از پایان مذاکرات با جزئیات خدمت رهبری ارائه میکرد... اینکه رهبری در ریز مذاکرات مداخله میکردند، حتما نمیکردند.»
واقعیت این است که رهبر حکیم انقلاب همان اول هم گفتند که هم به مذاکرات خوشبین نیستند و هم راهحل مشکلات کشور را در مسیر دیگری میبینند. از بیانات صریح ایشان بهراحتی میتوان فهمید حداقل 4 مورد از الزامات مدنظرشان از جمله لغو تحریمها به جای تعلیق، اجرای مرحله به مرحله تعهدات متناظر با لغو تحریمها به جای اجرای یکباره، لغو عملی تحریمها به جای لغو روی کاغذ و عدم اعمال مجدد هرگونه تحریم جدید به جای عدم اعمال صرفا تحریمهای هستهای رعایت نشده است، با این وجود ایشان اجازه اجرایی شدن برجام را با رعایت شروطی دادند که البته همانها هم اکنون نقض شده است.
مساله دیگر غیر از واقعیت این است که جناب روحانی، آن روزها که حرف از «هر روز یک گشایش بعد از برجام» میزد و از حل شدن مشکل آب خوردن پس از برجام میگفت و رسانههای زنجیرهای همسو با دولت هم خبر رفتن بالمره همه تحریمها را تیتر یک میکردند و امضای جان کری را ضمانت سفت و سخت ابدی بودن تحویل کلید بهشت پسابرجام میدانستند، احتمالا فکر این روزها را هم نمیکردند که سرکنگبین این طور صفراوی شود و همه چیز برجام به عنوان پروژه اختصاصی دولت روحانی در ذهن مردم حک و تهنشین شود، از بدشانسی جناب روحانی آن معدودکسانی که نیمهشب تصویب برجام با حرفهای دولتمردان هوایی شدند و به خیابانها ریختند و در انتظار دلار هزار تومانی بودند و فکر میکردند در دنیای پس از برجام از در و دیوار شهد و شکر میریزد، برایشان پذیرفتنی نیست که جناب روحانی پس از 3 سال و نیم بگوید «هدف اصلی این بود که بگوییم آمریکا دروغگو است». روحانی در این مسیر حتی ابزار «نگذاشتند کار کنیم» را ندارد چرا که هر آنچه را که وی و دولتش میخواست انجام داد و حتی بیش از آن حد هم جلو رفت و کسی در داخل مانع اقدام وی نشد و حالا شاید پیش خود بگوید ایکاش کسی بود که نمیگذاشت من این اشتباه را انجام دهم.