printlogo


کد خبر: 168664تاریخ: 1395/9/21 00:00
تحلیلی بر اشتباه دولت در سیاست مذاکره
جوجه‌هایی که به آخر پاییز نرسیدند

مالک شیخی‌زازرانی: با نزدیک شدن به روزهای آخر پاییز، موعد شمردن جوجه‌هایی است که در فصل عمل، اهالی برجام تمام تخم‌مرغ‌های شانسی خود را در سبد مذاکرات سیاسی گذاشتند و از مزرعه و آبادانی غفلت کردند به امید اینکه لااقل یکی از این تخم‌مرغ‌ها، تخم طلا باشد، غافل از آنکه گربه‌ای بی‌چشم و رو، در کمین بود و مرغ و تخم‌مرغ را با هم بلعید. روزهایی که دلواپسی‌های‌مان اگر بیشتر از «پیشابرجام» نباشد، کمتر از «پسابرجام» نیست. روزهایی که ملت ایران منتظرند یکی از دولتمردان ارشدی که در دوران مذاکرات از دیپلماسی بالکنی گرفته تا لبخند‌های توئیتری، دل مردم را به برجام خوش کرده بودند، اکنون در کمال صداقت به ملت بگویند چه رخ داده است. کمترین واکنش به اقدامات گستاخانه مقامات آمریکایی با توجه به علاقه دولتمردان تدبیر و امید به توئیتر و فیس‌بوک این بود که یکی از اعضای تیم مذاکره همان‌گونه که در طول مذاکرات پیام تبریک برای تولد نوه مقامات آمریکایی صادر می‌کردند، اکنون برای خانم «وندی شرمن»، نفر سوم مذاکرات آمریکایی‌ها، توئیت کنند که به حکم انسانیت (و نه سیاست) اگر وجدانی وجود دارد (که ندارد) آیا ایشان هنوز معتقد است ژن دروغگویی، ژن ایرانی‌هاست؟! اما دریغ که این اتفاق رخ نداد و دیگر حتی «محمدباقر نوبخت» که بر اثر توجیه‌های مکرر کاستی‌های دولت، در طنز ادبیات سیاسی به «پدر علم توجیه» شهره شده است، این ‌بار دیگر نتوانست از «مکانیسم ماله» در این‌باره استفاده کند، چرا که آنقدر عزا شدید بود که این‌بار مرده‌شوی هم اشکش درآمد. طی روزهای اخیر با عهدشکنی‌های طرف آمریکایی، نظر مردم نسبت به آمریکا بیش از پیش، رو به بی‌اعتمادی رفت و مهر باطلى شد بر نظریه «کدخدامحوری» که نجات از بحران‌های اقتصادی را توسل به استکبار جهانی می‌دانست. گویی کسی بخواهد تیغی را با نیش عقرب از پا بیرون بکشد. همان‌هایی که تا دیروز بر طبل سیاست‌ «سازش» می‌کوبیدند و برای تطهیر چهره پلید آمریکا از حذف شعار آرمانی «مرگ بر آمریکا» تا نوشتن کتاب، مقاله و حتی ساخت خاطره‌های جعلی از زبان امامی‌ که همه او را در دنیا به استکبارستیزی می‌شناسند، دریغ نکردند و در ایفای نقش مزدوری و وطن‌فروشی از هر آنچه داشتند مایه گذاشتند تا چهره منحوس آمریکا را بزک کنند. در این میان مشتی خشک‌مغز قلدرمآب که قلم‌شان را به بهای اندکی فروخته‌اند، آتش‌بیار معرکه شده بودند که ناگهان با خطاب پیر فرزانه انقلاب به‌عنوان دیده‌بان همیشه بیدار نظام مواجه شدند. البته برخی‌شان متنبه شدند و برخی دیگر با خیره‌سری تمام باز به راه منحرف خود ادامه دادند که در این روزها با افتضاحی که آمریکایی‌ها در یک معاهده بین‌المللی به بار آورده‌اند، ترجیح داده‌اند سکوت کنند.
یک ایرانی را هیچ‌گاه نمی‌توان تهدید کرد
اکنون کمترین انتظار از دولت این است  همانگونه که یاغی‌های به ظاهر موجه آمریکایی با جسارت تمام حقوق ملت ایران را پایمال کرده‌اند، رئیس قوه مجریه نیز، قصه‌های برجامی‌ که در زمان مذاکرات مخابره می‌شد را به واقعیت مبدل کند و به آمریکایی‌ها اثبات کند یک ایرانی را نه‌تنها نمی‌شود تهدید کرد، بلکه یک ایرانی را هیچ‌گاه فریب هم نمی‌توان داد. اگرچه آمریکایی‌ها بارها بخت خود را درباره تهدید ایرانیان آزموده‌اند و در این پیکار، بزرگمردانی همچون «سردار جعفری»، «حاجی‌زاده»، «فدوی»، «سلامی»، «سیاری»، «پوردستان» و دیگر سربازان ولایت، درس‌های فراموش‌نشدنی در زمین و هوای ایران به یانکی‌های طاغی داده‌اند تا فارغ از قصه و داستان‌سرایی بدانند پاسخ تهدید یک ایرانی، پرتاب کردن خودکار و فشارهای ایمیلی نیست. از این رهگذر آمریکایی‌ها به نیکی دریافته‌اند یک ایرانی را هیچ‌گاه نمی‌توان تهدید کرد حتی اگر آن ایرانی در خاک خودش نباشد. آن‌گونه که سردار عزیز سپاه اسلام، «حاج قاسم سلیمانی» را بارها در خاک سوریه و عراق نیز آزموده‌اند و یک قصه هم از این رشادت‌ها تاکنون ساخته نشده است. این واقعیات را نباید فراموش کرد. نباید فراموش کنیم در طول روزهای مذاکرات، دلسوزان انقلاب همواره دولت را از نواقص برجام آگاه کردند لیکن گوش شنوایی برای این موضوع وجود نداشت و دولتمردان نیز گویا طرف‌های آمریکایی را امین‌تر از فرزندان انقلاب می‌پنداشتند حال آنکه چه کسی دلسوزتر از یک هموطن؟ متأسفانه بر اثر نگاه حزبی، تمام این انتقادات و حتی پیشنهادات همواره با زبان کنایه و حتی توهین از سوی دولت اعتدال پاسخ داده ‌شد. گاهی منتقدان را به جهنم حواله می‌دادند و گاه آنها را بی‌سواد و بی‌شناسنامه می‌خواندند اما از آنجا که گذشت زمان بهترین قاضی است، اکنون با مشاهده نتایج مذاکرات باید قضاوت کرد که چه کسانی باسواد بوده‌اند و مغرضانه و متعصبانه صحبت کرده‌اند و چه کسانی با شناسنامه صحبت کردند و خواهان عزت شناسنامه ایرانی بودند. روزهایی که جریان مطبوعاتی زنجیره‌ای، دلواپس بودن برای آرمان‌هاى انقلاب را تمسخر می‌کرد و حالا که شخص آقای روحانی نیز به جمع دلواپسان برجام پیوسته است، آنقدر جرأت و اخلاق حرفه‌ای ندارند تا از آنچه گفته‌اند معذرت‌خواهی کنند. لیکن با وجود تمام نامهربانی‌ها لازم است جناب آقای روحانی بدانند ما معتقد بوده و هستیم ایشان فرزند ملت غیور ایران هستند و به حکم تایید رهبر حکیم انقلاب، همراهی و کمک به ایشان وظیفه هر ایرانی است تا مبادا برخی منورالفکر‌های غرب‌زده منفعت‌طلب در تصمیم‌های ایشان تأثیرگذار باشند؛ از برادر ایشان گرفته تا «تریتا پارسی» در بنیاد آمریکایی «نایاک».
زنگ برجام، درس عبرت
از سوی دیگر، حال که آفتاب حقیقت از پشت ابر برجام سر برآورده، پسندیده است وزیر آموزش‌وپرورش که پیش از این قرار بود از طریق وزارتخانه متبوع خود درسی را به عنوان «برجام» در برنامه درسی دانش‌آموزان قرار دهند، حتماً در پایان همان درس توضیح مکفی ارائه دهند که نتیجه اعتماد به گرگ، به کجا ختم شد. چگونه زمان و سرمایه کشور به وعده‌های آمریکایی‌ها گره خورد و تمام مملکت 4 سال معطل ماند و در ادامه برای جبران کاستی‌ها، پروژه‌های نیمه‌تمام دولت قبل به نام دولت حاضر ثبت شد و پروژه‌های دیگر نیز چندباره افتتاح شد. لازم است در همان درس بنویسند نتیجه اتخاذ سیاست «برد- برد» در مذاکره با دشمن باخت محض است. اکنون باید کسی باشد که با زبان سرخه‌ای برای جناب روحانی ترجمه کند دشمن کارش دشمنی است و از او نباید انتظاری جز این داشت حتی اگر پیام تبریک و تسلیت مناسبتی بدهد و حتی اگر شعرهای سعدی را برای تبریک نوروز با فارسی سلیس بخواند؛ حتی اگر به او با لبخند باج بدهیم و حتی اگر قول بدهیم در بقیه موارد حیاتی کشور مانند برنامه موشکی با آنها مذاکره کنیم. در خبرها آمده بود «ارنست مونیز» وزیر انرژی آمریکا و همتای آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، در یکی از نطق‌های خود گفته بود: «با جنگ علیه ایران تنها می‌شد این کشور را 2 سال از فعالیت‌های هسته‌ای دور کرد اما اکنون با اجرای برجام، ایران حداقل 15 سال از فعالیت‌های هسته‌ای دور خواهد ماند و این دستاورد اصلی مذاکرات است». لازم است جناب «مونیز» بداند ما نیز معتقدیم اگر قرار بود ما خباثت آمریکایی‌ها را به برخی غربگرایان داخلی ایران اثبات کنیم سال‌ها طول می‌کشید اما شرارت‌ها و بدعهدی‌های شما در موضوع هسته‌ای آن هم در حالی که مروجان «تفکر سازش» در داخل ایران، مسؤول مذاکرات با شما بودند، غربزده‌های داخلی ایران را به این نتیجه رساند که آمریکا دشمن ملت ایران است و تنها راه نجات از بحران مشکلات، تکیه به توان داخلی است. به دیگر معنا، این دستاورد اصلی برجام برای ما بود: «قطع امید از بیگانگان و اتحاد نیروهای داخلی کشور برای حل مشکلات»؛ ان‌شاءالله.


Page Generated in 0/0068 sec