دکتر رضا سراج: رهبر انقلاب اجرای برجام را منوط به 28 بند کردند که شامل بندهای دهگانه مربوط به مصوبه شورایعالی امنیت ملی، بندهای نهگانه مصوبه مجلس شورای اسلامی و بندهای نهگانه در ابلاغ رهبر انقلاب به رئیسجمهور میشد. چرایی ابلاغ رهبر انقلاب به ضعفهای ساختاری و محتوایی متن برجام بازمیگردد که از سوی آمریکا تدوینشده بود. این ضعفها موارد زیر را شامل میشد.
1- عدم توازن بین دادهها و ستاندهها
2- باقیماندن رژیم تحریمها علیه ایران
3- اعلام شفاهی تعلیق برخی تحریمهای آمریکا
4- الزام ایران به اجرای اقدامات برگشتناپذیر
5- بسته نشدن پرونده PMD و نظارتها
6- آسانتر و سریعتر شدن مکانیسم تحریمهای ایران
7- امکان تخلف و نقض عهد آمریکا و اروپا
متن برجام علاوه بر ضعفهای ساختاری فوق، حاوی ابهامات و خلأهای قابلتوجهی هم بود. وجود ابهام در چگونگی لغو تحریمها و عدم اخذ تضمین کتبی از طرفهای آمریکایی و اروپایی، عدم اقدام متناسب و متقابل برای مقابله و ممانعت از افزوده شدن تحریمها، عدم تضمین کافی برای نوسازی اراک با حفظ هویت آبسنگین، عدم تضمین مناسب و مطمئن در موضوع معامله اورانیوم با دولتهای خارجی، عدم تعیین تکلیف چگونگی ابهامزدایی از سند برجام، فقدان سازوکار هوشمند و قوی برای رصد و پیشرفت کار، ممانعت از نقض عهد و تخلفات و فریبکاری طرفهای مقابل، نامشخص بودن اجرای تحقیق و توسعه در دوره 8 سال و 15 سال در موضوع غنیسازی و همچنین رسیدن به 190 هزار سو؛ از همین رو رهبر انقلاب خواستار عدم تعجیل در پذیرش برجام شدند و اجرای آن را نیز منوط به رعایت مفاد ابلاغیه 28 بندی کردند. بنابراین ابلاغ رهبر انقلاب ناظر بر مسدودسازی منفذهای تعبیهشده از سوی آمریکا بود. معظمله در این ابلاغ، تمهیداتی اتخاذ کردند تا توازن لازم بین تعهدات طرفین ایجاد شود، از جمله: «حل پرونده PMD برای آغاز اقدامات ایران و اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتحادیه اروپایی برای لغو همه تحریمها» بدینترتیب رهبر انقلاب با هوشمندی و درایت سعی کردند از وارد آمدن خسارت جبرانناپذیر به منافع ملی و ایجاد مخاطرات برای امنیت ملی ممانعت کرده و راه را برای نقض عهد و فریبکاری طرفهای مقابل ببندند.
بهرغم تمهیدات راهبردی رهبر انقلاب، متأسفانه آقای روحانی به دلیل عجلهای که در اجرای برجام و برجامیزه کردن جامعه در آستانه انتخابات خبرگان پنجم و مجلس دهم داشت؛ اولاً- بهجای تضمین گرفتن از طرفهای مقابل، با دستپاچگی و سهلاندیشی از جانب غربیها متعهد شد. ثانیاً- تلاش کرد ضعفهای بزرگ برجام را پوشش داده و سادهسازی کند. ثالثاً- با اغراق هر چه تمامتر برجام را بزک کند. اکنون با نقض برجام و تبدیل شدن آن به خسارت محض، آنهایی که ابلاغ راهبردی رهبر انقلاب را نادیده گرفتند، با ادعای خلاف واقع مبنی بر اینکه رهبری در جریان جزئیات برجام بودند، درصدد برآمدهاند به شکل ناجوانمردانهای هزینه تقصیر و بیتدبیری خود را متوجه رهبری کنند.
همگی به یاد داریم که امام خامنهای فرمودند: «به دشمن اطمینان نمیشود کرد؛ یک نمونهاش همین مذاکرات هستهای و برجام است که امروز مسؤولان دستگاه دیپلماسی خود ما و همان کسانی که در این مذاکرات از اول تا آخر حضور داشتند، همینها دارند میگویند آمریکا نقض عهد کرده است، آمریکا زیر ظاهر آرام و زبانچرب و نرم مسؤولانش و وزیر خارجهاش و دیگران، از پشت دارد تخریب میکند، مانع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر دنیا است؛ این را مسؤولان خود برجام دارند میگویند. این حرفی است که بنده البته از یک سال پیش؛ یکسالونیم پیش، مرتب تکرار کردم که به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد- بعضیها سختشان بود قبول کنند- اما امروز خود مسؤولان ما [میگویند].... آنها هم جوابی نداشتند بدهند؛ 6 ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالی که] خب! برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته شود. مگر غیر از این است؟... این شد آمریکا؛ این شد تجربه. حالا آمریکاییها میگویند بیایید درباره مسائل منطقه با شما صحبت کنیم! خب، این تجربه به ما میگوید این کار برای ما سم مهلک است».