printlogo


کد خبر: 168810تاریخ: 1395/9/23 00:00
من می‌دونستم!

امیر استکی: این‌روزها تحلیلی از وضعیت کنونی سیاست خارجی ایران بویژه مساله برجام توسط آقای دکتر «محمود سریع‌القلم» در رسانه‌ها منتشر شد؛ تحلیلی که 3 نکته محوری دارد؛ اول اینکه مساله هسته‌ای ایران تنها 10 درصد از مشکلات ایران با نظام غرب و به طور خلاصه آمریکاست و از این رو نباید انتظارات خاص و عام از برجام  با تبلیغات و برخوردهای احساسی بالا برده می‌شد. دوم اما این نکته مهم‌تر است که از اهرم‌های دوگانه ایران در مناسبات بین‌المللی برای امتیازگیری که همانا برنامه هسته‌ای و وضعیت منطقه باشد، اکنون برنامه هسته‌ای دیگر وجود ندارد و فقط وضعیت منطقه مانده است. سوم اینکه بهترین اهرم ایران در مقابل نظام بین‌الملل، غرب، شرق و همسایگان، «راضی و امیدوار بودن مردم ایران از زندگی است». مهم‌ترین پایه امنیت ملی ایران، راضی بودن مردم است.
به طور خلاصه این تحلیل و اظهارنظر به دنبال ترسیم وضعیتی از روابط بین‌الملل برای عام و خاص است. ترسیمی که به اعتقاد دکتر سریع‌القلم برای زدودن احساسات و انتظارات نابجا از دیپلماسی یک کشور ضروری است؛ به گونه‌ای که ایشان معتقد است «دقت کم تئوریک دستگاه دیپلماسی با رهیافتی که نسبت به ایران طی دهه گذشته در آمریکا انباشته شده بود و سایه انداختن روش سازمان مللی (سخنرانی و تنظیم قطعنامه) بر فرآیند برجام، باعث شد انتظارات غیرواقعی و تحلیل‌های احساس‌محور در ذهن بسیاری شکل گیرد و نمایش برجام مهم‌تر از محتوای آن شود. تاریخ روابط بین‌الملل نشان می‌دهد در فرآیند حل و فصل موضوعات مهم، حداقل تبلیغات به‌کار گرفته می‌شود. برای مخاطبان و جامعه مدنی ایرانی توجیه نشد که برجام، حل و فصل مسائل ایران و آمریکا نیست و حتی مقدمه‌ای بر گشایش مشکلات ایران و غرب و ایران و منطقه نیز نیست.» تا اینجا سخنان آقای سریع‌القلم یعنی اذعان به شکست تصویری از برجام که توسط دولت روحانی به ملت نمایانده شده است و  همچنین بیم دادن نسبت به عواقب عدم توجه به واقعیات بین‌الملل. در ادامه اما راهکاری که ایشان برای داشتن دستی متوازن در مناسبات بین‌المللی پیشنهاد می‌کند، همان بهترین اهرمی است که ایشان رضایت و امید مردم می‌داند؛ به عبارت دیگر دعوتی است به نگاه به درون.
به طور خلاصه، وی بعد از فهم اینکه اهرم‌های ایران در چانه‌زنی با قدرت‌های جهانی چه چیزهایی هستند و اینکه یکی از آن اهرم‌ها نیز به واسطه برجام از میان رفته است (و صد البته نباید انتظار غلط از این نابودی داشت) به ضرورت توجه به درون و افزایش رضایت و امید مردم رسیده است. مابقی تحلیل جناب سریع‌القلم هم به ذکر مثال و نمونه برای همین 3 نکته‌ای که بیان کردیم، اختصاص یافته است. این تحلیل یعنی سریع‌القلم با منطق پوزیتیویست حادی که دارد و از دل آن این روابط بین‌الملل اُلترارئالیسمی در می‌آید و خود منادی آن است مواجهه واقعی پیدا کرده و فهمیده آن مسیری که برای ما تجویز می‌کرده ره به ترکستان برده است؛ البته ان‌شاءالله که فهمیده باشد! نکته اساسی اما این است که جناب سریع‌القلم به عنوان مشاور عالی سیاست خارجی جناب حسن روحانی و کسی که دارای چنین تحلیلی است، چرا در همه تقریبا 3 سالی که دستگاه دیپلماسی کشور- که به ادعای ایشان دارای دقت کم تئوریک است- در حال ایجاد فضای غلط احساساتی و غیر واقع‌بینانه نسبت به مذاکرات هسته‌ای و نتایج محتمل آن برای مردم بوده، سکوت کرده‌است؟ چرا این بیم و تحذیر و تحلیل را در آن روزها برای عام و خاص بیان نکرد؟ مگر این نیست که به عنوان مشاور عالی رئیس‌جمهور و از آن فراتر به واسطه همکاری چندین ساله در مرکز پژوهش‌های استراتژیک مجمع تشخیص با جناب روحانی، امکان انتقال گسترده دیدگاه‌های خود به ایشان را داشته‌، به گونه‌ای که به اعتقاد بسیاری راهبرد سیاست خارجی دولت یازدهم تا حدود زیادی متاثر از دیدگاه‌های ایشان و تاثیرات‌شان بر شخص رئیس‌جمهور بوده است. اکنون و پس از تایید تلویحی ایشان به از بین رفتن برنامه هسته‌ای ایران آیا این پذیرفتنی است که بدون اشاره به تاثیر خود بر رویکرد سیاست خارجی دولت با توسل به ادبیات تحلیلی منفعلانه درصدد نشان دادن واقعیات نظام بین‌الملل به عام و خاص باشد و بار مسؤولیت وضعیت ایجاد‌شده را بر گردن دقت کم تئوریک دستگاه دیپلماسی و نبود فهم صحیح نزد عام و خاص از مناسبات بین کشورها در سطح جهانی بیندازد؟ آیا نمی‌شود حداقل این را گفت که اگر می‌دانستید و این روند را پیش‌بینی و درک می‌کردید، چرا قبل از مرگ سهراب نوشداروی خود را تجویز نکردید؟ حتی اگر مدعی باشید چنین کاری را هنگام مشورت به رئیس‌جمهور انجام داده‌اید باز پرسش ما به قوت خود باقی است: چرا همین کار را برای خاص و عام نکردید و روشن‌شان نکردید مساله به آن شکلی که دستگاه تبلیغاتی دولت ترسیم می‌کند نخواهد بود؟ اگر واقعا می‌دانستید و نگفتید، مساله‌ای است که قضاوت درباره آن با وجدان‌های خاص و عام خواهد بود، قضاوتی که قاعدتا قضاوت دلچسبی برای شما نخواهد بود هر چند ما ترجیح می‌دهیم درباره آن سکوت کنیم و اگر نمی‌دانستید و چنین تحلیلی را نداشتید پس آیا بهتر نیست همین ژست منفعلانه «من می‌دانستم»ی را که متاسفانه گریبانگیر جامعه علمی روابط بین‌الملل کشور نیز هست هم نگیرید؟


Page Generated in 0/0056 sec