دکتر موسی نجفی: بعد از اعلان فصل 264 قانون وزارت داخله در منع از منکرات اسلامیه و مجازات مرتکب، چه شد که هنوز مجری نشده؟ منسوخ و منکرات اشد از اول شیوع یافت. مگر خدای نخواسته اولیای امور - ایدیهمالله تعالی- در تحت ارادت چند نفر لامذهب و مزدوران اجانب، چنین مقهور یا از حفظ دین گذشته، از مملکت اسلامی هم چشم پوشیدهاند که در چنین مواد مهمه تسامح و مفاسد مترتبه را وقعی نمیگذارند؟ علی کل تقدیر، در قلع این مواد، فساد عظیم قبل از انقلاب، مملکت بذل عنایت مجدانه
دین پرستانه وطنپرورانه لازم و بشارت الجاح عاجلاً مأمول است.
انشاءالله تعالی
محمدکاظم الخراسانی»
برائت از کفار
سند دیگر مربوط به نفوذ استعمار و حقارت در برابر اجانب و تأکید بر این نکته است که شخصیت و هویت مسلمانان باید در مقابل دولتهای خارجه مستقل باقی بماند. این اجنبیستیزی و برائت از کفار، در دوران مشروطه و در دوران بعد از انقلاب اسلامی در بسیاری از جناحها و تلقیهای روشنفکرانه پنهان مانده و اینان در این باره اگر نخواهیم بگوییم ضد، لااقل بر روی این ملاک مهم غیرحساس بودهاند.
سند سوم- حکم پناهنده شدن به خارجه
سوال: حجتالاسلاما چه میفرمایید بر اینکه مسلمین ایران در امور دنیویه پناهنده و تبع نصاری و دولتهای خارجه میشوند اگر مورث شوکت کفر و ضعف اسلام و مسلمین گردد چه صورت دارد؟ و این امر قصدی است یا واقعی؟ تکلیف سایر مسلمین به اینگونه اشخاص چیست؟ هر چه رأی انور است، بیان فرمایید؟
صورت دستخط آیتالله مازندرانی (مدظلهالعالی):
«بسمهالله تعالی: با این فرض البته جایز نیست و از معاصی کبیره است، اگر مقصر باشد؛ و بر مؤمنین لازم است با وجود شرایط، نهی از منکر نمایند و اگر جاهل است، ارشاد نمایند و بفهمانند به او و به همه مردم که فروختن دین است به دنیا و اسلام است به کفر.
والله العالم
حرره الاحقر عبدالله المازندرانی
بسمالله الرحمن الرحیم
امر چنان است که مرقوم فرمودهاند».
حرره الاحقر الجانی محمدالکاظم الخراسانی
در بین شهرهای مختلف ایران، شهر اصفهان و توابع آن مانند بختیاری و کاشان و برخی نقاط مرکزی، در اختیار و تحت نفوذ رسمی سیاست علما بود. علمای اصفهان به رهبری و زعامت سیاسی آیتالله حاجآقا نورالله اصفهانی بهعنوان رئیس انجمن ملی اصفهان و ریاست مجاهدان و آزادیخواهان و مشروطهخواهان، رسماً بالاترین ارکان سیاسی و حکومتی منطقه را در اختیار داشتند؛ و به تعبیر مورخ سکولار احمد کسروی، مشروطیت اصفهان، مشروطه ملاها و آخوندها بوده است. در اسناد مشروطیت اصفهان (مربوط به دوره مشروطیت اول)، به نمونههای فراوانی از این برائت از کفار و دوری از اجنبی برمی خوریم؛ که به چند سند تاریخی آن اشاره میکنیم:
سند چهارم- حکم شرعی پناهنده بودن به قنسولخانه خارجه
یک سند تاریخی از این موارد، مربوط است به سنه 1325 هجری قمری، هنگامی که یک عده از مردم و تجار برای تظلم به قنسولخانه انگلیس پناهنده میشوند. در اینباره مرحوم آیتالله حاجآقا نورالله برای متحصنان در خانه اجنبی اینگونه پیام میفرستد:
«حضرات متحصنان! اگر رأی و میل ما را میخواهید و خیرخواه خود میدانید و اطاعت دارید، از قنسولخانه بیرون بیایید هر که از شما صدایش بزرگتر و گندهتر است که ما بین شماها فریاد کند، ما با این طبقه کاری نداریم. خود دانید؛ اطاعت او را اطاعت نمایید».
در یک مورد دیگر، عدهای از سربازهای فوج چهارمحال به دلیل کسری حقوق 2 ساله خود، به قنسولگری روس پناه میبرند. مرحوم حاجآقا نورالله درباره آنان در انجمن ملی اصفهان اینگونه حکم میکند:
«باید جداً از وزیر جنگ حکم اخراج آن را بخواهید؛ که کسان دیگر مرتکب چنین کاری که اسباب برباد دادن شرف ایرانیان است، نشوند... از اشخاصی مثل این چند نفر سرباز جدید بیشرف که به قنسولگری روس پناه بردهاند، دوری کنید. امروز میتوان گفت که رفتن این بیغیرتها به حمام مسلمین اشکال دارد. خداوند خودش جزای اینها را بدهد».
ادامه دارد