برتری رونالدو بر مسی، برتری هر چند مقطعی تواناییهای اکتسابی بر غریزه بود. همه ما انسانهای کره زمین، حتی وقتی مشغول غرولند و فحاشی به این دنیای ظاهرا ظالم هستیم هم دوست داریم روزی خودمان کاشته خودمان را درو کنیم و بیتوجه به آنچه ظاهرا روی «پیشانینوشت» ما ثبت شده به قول معروف نان عمل خودمان را بخوریم. این آرزو در مراسم توپ طلای فرانسفوتبال در پاریس در قالب انتخاب کریس رونالدوی پرتغالی معنا شد. او در مراسم نبود تا مانند 3 سال قبل اشک شوق بریزد و شبیه 2 سال پیش اصوات عجیبی از خود ساطع کند اما فوتبال در پاریس بود و به او رای داد؛ به او که به ما یاد داده با تواناییهای اکتسابی میتوان به جنگ غریزه رفت و موفق شد. اگر مسی مظهر ناب غریزه در فوتبال است، رونالدو با معجزاتی مانند ایستادن در هوا هنگام زدن ضربه سر و کارهایی که از بدن تربیت شده یک انسان پرتلاش برمیآید، نماد کامل انسانهای موفق وابسته به تواناییهای اکتسابی نام دارد. او به قول همتیمیهایش مانند یک حیوان تلاش میکند، خسته نمیشود و میدود و باز میدود. برتری او، برتری انسان مدرن است؛ از نوع ابرانسان که نیچه در «چنین گفت رزتشت» از آنها میگوید؛ از دسته انسانهایی که با توانایی خودشان، دنیای مورد نظرشان را میسازند و چون انسان هستند مانند برنده شب زمستانی پاریس، حسادت میکنند، گلزنی همتیمی خود را برنمیتابند و کودکانه برای یک جایزه گریه میکنند. مسی را میستاییم چون فرزند غریزه است. کارهایی انجام میدهد که مغز انباشته از تئوری یک انسان دارای بالاترین توانایی اکتسابی هم یارای درکش را ندارد به همین دلیل بواتنگ آنگونه چون عروسک دستساز مبهوتش میشود اما رونالدو... شاید بد، شاید مغرور، شاید مورد انتقاد اما نمونه خاص خودش است؛ فرزند اراده انسانی. او آرزویی که برادران رایت روزی روی چیزی به نام هواپیما پیاده کردند، برای انسان معنا بخشید؛ پرواز در آسمان فوتبال و موفقیت...