علیاکبر عباسی: 1- «هرکس با هر تفکری که در انتخابات سال 96 کاندیدا شود هدفش تخریب آقای روحانی است»! شاید وقتی این سخنان را از زبان وزیر کابینه دولتی که کباده دموکراسی و آزادی میکشد بشنویم به قدری برایمان تعجبآور باشد که حتی تصور کنیم شاید این مطالب به طور سهوی از زبان او در رفته است اما آنگاه که به منشأ بیان این دست مواضع توجه کنیم و سابقه اینگونه موضعگیریها را یادآور شویم و خاستگاه سیاسی دولتی که وزیرش اینگونه سخن میگوید را مدنظر قرار دهیم، متوجه خواهیم شد بیان سخنانی از این دست نه آنچنان تعجبآور است و نه سهو و اشتباهی در کار بوده است.
همین چند روز پیش بود که محوریترین تئوریسین جریان اصلاحات در گفتوگو با یکی از رسانهها، در رابطه با دولت روحانی و شرایط وی در انتخابات 96 گفت: «روحانی برای کاندیداتوری دوباره باید ناز کند؛ خیلی هم دلشان بخواهد فردی مثل او دوباره در این شرایط حاضر باشد کاندیدا شود و عنان کار را در دست بگیرد». علاوه بر این، چند هفته قبل هاشمیرفسنجانی، پدر معنوی دولت یازدهم در گفتوگو با روزنامه اعتماد چرایی مشکلات دولت را اینگونه تبیین کرد: «روحانی نسبت به دولت من، خیلی مشکلات بیشتری دارد. مجلسیها همه رفیق من بودند. مجلس در دولت من، مزاحم نبود. افرادی هم بودند که حرفهایی میزدند اما ما هر چه میگفتیم، در آنجا تصویب میشد. علمای قم، حوزه و روحانیت حمایت میکردند. من امام جمعه بودم، همه ائمه جمعه دنبال صحبتهای من بودند. برادرم در صداوسیما بود و مشکلی با صداوسیما نداشتیم. اصلا تریبون مزاحم به آن معنا نداشتیم. افرادی که سیاستهای ما را نمیپسندیدند، خیلی کم بودند، مخالفت میکردند و به گونهای برایشان سنگین شد که در انتخابات بعدی مجلس هم یک دفعه حذف شدند. من اصلا مشکلی نداشتم».
2- اگرچه وزیر ارتباطات دولت تدبیر، به طور علنی از تدبیر دولت در مواجهه با رقبای احتمالی رئیسجمهور پرده برداشت اما فارغ از این سخنان واعظی، نوع برخورد دولت و ارتش رسانهایاش با منتقدان و کسانی که احتمال میرود در انتخابات آتی رقیب روحانی باشند، خیلی وقت است واقعیت این سخنان را معنا کرده است. به عنوان نمونه شهردار تهران در همین رابطه در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی میگوید: «آنها یک نفر را پیش من فرستادند و گفتند، تو بگو به انتخابات نمیآیم، همه این فشارها برداشته میشود و از تو حمایت میکنیم».
3- آقای هاشمیرفسنجانی در خاطرات خود مینویسد: «یکشنبه ۱۲ اردیبهشت 72: آقای محمد غرضی، وزیر پست و تلگراف و تلفن آمد و برای کاندیدا شدن در انتخابات ریاستجمهوری مشورت کرد. گفتم ما دنبال این هستیم که کسی به عنوان رقیب انتخابات در صحنه باشد؛ اگر بتواند این نقش را داشته باشد، خوب است. جهات منفی را هم تذکر دادم».
وی همچنین مینویسد: «سهشنبه ۱۴ اردیبهشت 72: عصر شورای انقلاب فرهنگی جلسه داشت... با دکتر عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی صحبت شد که در انتخابات ریاستجمهوری نامزد شود تا صحنه بیرقیب نباشد. دیروقت به خانه رسیدم. عفت هم که از جلسه مراسم تقدیر معلمان نمونه آمده بود، کلی تعریف کرد. آقای عبدالله نوری، وزیر کشور هم تلفنی از خالی بودن صحنه از رقابت در انتخابات اظهار نگرانی کرد که گفتم قرار شده فردا دکتر جاسبی اسم بنویسد».
4- احمد توکلی در شماره ۳۶ ماهنامه اندیشه پویا با یادآوری خاطرههای انتخابات ریاستجمهوری سال 72 مینویسد: «وقتی نخستین نطق تبلیغاتی تلویزیونی من پخش شد، اوضاع قدری عوض شد. انتقادات من به عملکرد دولت، کارگزاران دولتی را عصبانی کرد. آقای کرباسچی علیه نطق تلویزیونی من بیانیه داد و آقای محمد هاشمی، رئیس وقت صداوسیما این بیانیه را از تلویزیون پخش کرد. این کار او غیرقانونی بود. با این رفتار حدس میزدم که نطق دوم تبلیغاتی من به مشکل بخورد، زیرا در نطق دوم انتقادات من به دولت آقای هاشمی و شخص ایشان صریح و بیپروا شده بود. ساعت 2 ظهر روزی که قرار بود شبش نطق دوم من از تلویزیون پخش شود، آقای محمد هاشمی فکسی به ستاد من فرستاد که در آن نوشته شده بود نطق انتخاباتی شما حاوی مطالب غیرقانونی و خلاف مصالح ملی است و صداوسیما از پخش این نطق معذور است لذا باید تغییراتی در این نطق ایجاد شود».
5- شهریورماه 75 آقای هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت که ماههای آخر ریاستجمهوریاش را طی میکرد، به اصفهان سفر کرد. طاهریاصفهانی، امام جمعه وقت اصفهان پیش از سخنرانی هاشمی در جمع مردم اصفهان میگوید: «اگر ما در مجلس خبرگان میدانستیم شخصیتی مانند جنابعالی (خطاب به آقای هاشمی) عهدهدار منصب ریاستجمهوری خواهید بود، هرگز محدودیتی را در انتخاب این مسؤولیت تصویب نمیکردیم». فردای آن روز روزنامه «سلام» سخنان عبدالله نوری-که در دولت اول هاشمی وزیر کشور بوده- را اینگونه نقل میکند: «مصلحت نظام اسلامی و منافع کشور ایجاب میکند دوره ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی برای بار سوم تمدید شود. بنده معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی درباره تمدید دوره ریاستجمهوری آقای رفسنجانی دستهای خود را ببندیم. از مردم میخواهم به عنوان یک وظیفه و برای قدردانی از آقای هاشمی و استمرار برنامههای سازندگی و توسعه کشور نگذارند وی کنار برود». طاهریاصفهانی بحث تمدید ریاستجمهوری هاشمی را به خطبههای نماز جمعه نیز میکشاند و میگوید: «ایکاش خدا بر ما منت بگذارد و آقای هاشمیرفسنجانی دوباره به مقام ریاستجمهوری انتخاب شود». عبدالله نوری همچنین میگوید: «بنده دور از هرگونه جناحبندی و خطبازی معتقدم نباید با استناد به منع قانون اساسی درباره تمدید دوره ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی دستهای خود را ببندیم و کشور و نظام اسلامی را از وجود چنین شخصیت ارزنده و شجاع و مدیری محروم کنیم». همچنین حسین مرعشی در جمع دانشجویان در پاسخ به منع قانون اساسی برای تمدید ریاستجمهوری هاشمی میگوید: «اگر در مواردی مصلحت نظام ایجاب کند، مجمع تشخیص مصلحت میتواند برخلاف قانون اساسی، قانون وضع کند». وی همچنین در جای دیگر میگوید: «آقای هاشمی با این امر موافق نیست، چرا که وی محتاج ریاستجمهوری نیست، بلکه کشور نیاز به خدمات ایشان دارد و ما به عنوان مردم کشور چه دلیلی دارد که بخواهیم دست خودمان را ببندیم. ما نمایندگان مردم، خواست مردم را مطرح میکنیم و آقای هاشمیرفسنجانی در مقابل خواست عمومی شانه از زیر بار مسؤولیت خالی نخواهد کرد».
6- 29 شهریور ماه 75 حسن روحانی، نایبرئیس مجلس پنجم در جمع مردم سرخه سمنان میگوید: «قانون اساسی نوکر نظام است و ارزش قانون اساسی آرای مردم است. انسانهای استثنایی و شایسته در قالب قانون نمیگنجند». وی همچنین چند روز بعد میگوید: «آقای هاشمی شخصیتی است که وقتی مسؤولیتی را رها کند، جای ایشان پر نخواهد شد». همچنین عطا مهاجرانی، معاون حقوقی و پارلمانی ریاستجمهوری میگوید: «مجمع تشخیص میتواند مصوباتی داشته باشد که مغایر قانون اساسی است؛ اینکه دوره ریاستجمهوری یک نفر ۴ سال یا ۵ سال باشد. این رکن (قانون اساسی) نیست و از این رو میتوانیم درباره انتخاب مجدد یک نفر به ریاستجمهوری صحبت کنیم». غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران و شهردار وقت تهران نیز در توجیه تمدید دوره ریاستجمهوری هاشمی میگوید: «به دلیل اینکه حضور درازمدت مدیران در مسندهای اجرایی ممکن است آفاتی در پی داشته باشد، قانون اساسی پیشبینی کرده است یک فرد به صورت مداوم مسؤولیت ریاستجمهوری را برعهده نداشته باشد. البته گاهی شخصیتهای استثنایی در جوامع حضور پیدا میکنند که از این قاعده مستثنا هستند». همچنین روزنامه سلام در شماره ۲۹ شهریور سال 75 نوشت: «روز گذشته در راهروی مجلس این طور شایعه شد که تعدادی از نمایندگان- که اکثریت قریب به اتفاق آنها را طرفداران کارگزاران تشکیل میدهند- درصدد تهیه یک تومار به حمایت از آقای هاشمیرفسنجانی و درخواست تمدید دوره ریاستجمهوری وی هستند».
7- محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت یازدهم و معاون رئیسجمهور، 3 سال قبل در برنامه تلویزیونی شناسنامه درباره تبریک رقبای انتخاباتی انتخابات سال 92 بعد از پایان انتخابات به روحانی و ماجرای تبریک پیروزی احمدینژاد در سال 84، گفت: «تبریک و تهنیتهای بعد از انتخابات گاهی دلی است و گاهی سیاسی. دل ما با کسی که سال 84 پیروز شد اصلاً صاف نشد و هیچوقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم. شاید هم اشتباه میکردیم اما به هرحال اگر دوباره به عقب برگردیم فکر میکنم انتخابهای من درست بود، هرچند به وسیله اکثریت تایید نشد».
8- همه آنچه بیان شد، نشان میدهد تلاش برای بیرون کردن رقبای انتخاباتی از میدان و اعلام علنی و صریح آن، امری تصادفی و جدید نیست، بلکه این سبک مواجهه با رقبا مشخصهای جدا نشدنی از کارگزاران تکنوکرات است که از دهه 70 تا دهه 90 با آنها همراه بوده است. اگر وادادگی در مقابل بیگانه و به انحای مختلف باج دادن به قدرتهای خارجی یک روی سکه سیاستورزی این جریان باشد، اقتدارگرایی در داخل روی دیگر آن است که سخنان جناب واعظی تنها نمونهای از آن محسوب میشود.