printlogo


کد خبر: 168981تاریخ: 1395/9/28 00:00
مقایسه فرصت‌سوزی برجام و دیپلماسی قرن 19

دکتر رضا سراج: با تمدید و ابلاغ تحریم‌های 10 ساله ایران، برجام عملاً و رسماً نقض شد. در این شرایط استفاده از مکانیسم ماله برای لاپوشانی خسارت محض، تداعی‌کننده دیپلماسی قاجاری در قرن 19 است. مقایسه این دو مقطع از تاریخ دیپلماسی ایران، عبرت‌آموز و آگاهی‌بخش خواهد بود.
در زمان حکومت قاجار دریچه‌ای از فرصت‌های بی‌سابقه در مناسبات بین‌المللی به روی ایران گشوده شد. عواملی چون موقعیت راهبردی ایران، جنگ‌های ناپلئونی با جبهه‌گشایی به سمت شرق و تقابل قدرت‌های جهانی با یکدیگر، بخشی از این فرصت‌ها و معادلات بود. در چنین شرایطی دولت بریتانیا مجبور شد به ایران توجه کند. دولت قاجار (آغاز قرن 19م) از توسعه مناسبات با انگلیس برای کمک به ارتقا و تثبیت جایگاه سیاسی خود و همچنین مقابله با تهدید اساسی امپراتوری روسیه استقبال کرد. سال 1228هـ/1812م، به دنبال یورش ناپلئون به روسیه و صلح بریتانیا با روس‌ها، انگلستان از طریق «اوزلی» وزیرمختار خود در ایران، دولت قاجار را به صلح با روسیه وادار کرد. اوزلی و رتیشچف توافق کردند برای جلب اعتماد دولت قاجار در پیش‌نویس عهدنامه صلح، بندی گنجانده شود که تعیین تکلیف بخشی از نواحی اشغالی ایران به نتیجه مذاکرات ایلچی با تزار وانهاده شود. با این تدبیر، فتحعلی‌شاه به روند فرساینده‌ای از مذاکرات گام نهاد که وقت‌کشی و در نهایت تحمیل منویات روس‌ها به حکومت قاجار نتیجه آن بود. زمانی که خطر ناپلئون رسماً فروکش کرد، انگلستان زیان‌دیده از این بحران، ضرورتی نمی‌دید به تعهدات وزیرمختار خود توجه کند و مساله ایران و روسیه را امری مربوط به 2 کشور تشخیص داد. تکاپوهای دیپلماتیک حکومت قاجار نیز برای واداشتن آن کشور به قبول مسؤولیت خود در این مناقشه، راه به‌جایی نبرد.
نتیجه دیپلماسی قاجاری آن شد که حکومت قاجار در قرن 19 درحالی‌که می‌توانست با استفاده از فرصت‌ها و معادلات بین‌المللی، دیپلماسی هوشمندانه و عزتمندانه‌ای را پیش بگیرد اما متأسفانه با اشتباه محاسباتی و سهل‌اندیشی در اعتماد به انگلستان و بازی یک‌سویه با لندن، خسارات جبران‌ناپذیری را به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران وارد کرد.
ویژگی‌های دیپلماسی قاجار در قرن 19 عبارت بود از:
1- عدم هوشمندی در استفاده از فرصت‌ها و معادلات جهانی
2- اشتباه محاسباتی در اعتماد به انگلیس و اتکای صرف به لندن
3- پذیرش توافق فرساینده و عدم اخذ ضمانت برای اجرای آن
4- نگاه به مناسبات با انگلیس برای ارتقا و تثبیت دولت قاجار
5- ارجحیت به منافع دولت قجری در برابر منافع ملی.
در انطباق دیپلماسی برجام با دیپلماسی قاجار، به‌وضوح می‌توان عینیت ویژگی‌های پنج‌گانه بالا را مشاهده کرد. نگاه به برجام برای ارتقا و تثبیت دولت تدبیر و ترجیح منافع قبیلگی بر منافع ملی، باعث شد دولت یازدهم به توافقی تعجیلی تن دهد که اکنون ضمانتی برای اجرای آن در اختیار ندارد. از همین رو است که همزمان با حضور وزیر امور خارجه کشورمان در آمریکا، در یک تحقیر و جیب‌بری آشکار 2 میلیارد دلار (7 هزار میلیارد تومان) از دارایی‌های ایران مصادره می‌شود و با کمال تأسف به‌اندازه وزیر خارجه فزرتی [بی‌قابلیت] آل‌سعود هم اقدامی صورت نمی‌گیرد. آمریکا به تعهداتش در برجام عمل نمی‌کند؛ وزیر امورخارجه کشورمان به دنبال اخذ نامه اطمینان‌بخش برای بانک‌ها و شرکت‌های خارجی است! از همه مهم‌تر با تمدید تحریم‌های ایران توسط آمریکا، برجام رسماً نقض می‌شود و وزیر امور خارجه کشورمان به آمریکا توصیه می‌کند بهتر است(!) به برجام پایبند باشد. بدیهی است دیپلماسی برجام به‌مثابه دیپلماسی قاجار در قرن 19 نمی‌تواند متضمن عزت ملی و منافع ملی شود. از این دیپلماسی تنها کاری که برمی‌آید ماله‌کشی یا به عبارت بهتر استفاده از مکانیسم ماله است.
 


Page Generated in 0/0064 sec