دکتر زهرا طباخی: به فاصله کمی از انتشار خبر آزادی حلب از چنگال تروریستهای جنایتکار، تخریب جبهه مقاومت به شکل حداکثری در رسانههای اروپایی و آمریکایی آغاز شد. از بیبیسی تا الجزیره، العربیه، یورونیوز، سیانان و... به نحوی خبر آزادی حلب را پوشش دادند که گویی تا پیش از این شهر در دست گروهی از زنان و کودکان بر اساس اصول دموکراسی اداره میشد و اتفاقا در این مدینه فاضله حقوقبشر با سرهای بریدهشده مردان نیز گاه فوتبال بازی میشد و کودکان را برای انجام عملیات انتحاری آموزش میدادند!
بمباران توئیتر!
بیبیسی مرثیههای مضحک و بیسر و تهی میخواند که مضمونش حذف شناسههای کاربری عملیات روانی ضد جریان مقاومت از توئیتر و فیسبوک به واسطه بمباران حلب توسط هواپیماهای روس بود! در داخل نیز گروهی از خبرنگاران روزنامهها و سایتهای زنجیرهای غربگرا به یاری برادران خود در جبهه تروریسم بینالملل پیوستند و از مقایسه فتح حلب و خرمشهر به خشم آمده و رنگ به رنگ شدند! استدلالشان در اینباره نیز فراتر از درافشانیهای دوره دفاعمقدس و فتنه 88 نبود که بسیجی خوب همت و باکری «شهید» است و طبیعتا حزباللهی که به فریاد مسلمین میرسد و امنیت را در آن سوی مرزها تامین میکند، مورد مناسبی برای حمایت نیست!
بر همین اساس در ادامه تخریبهای قبلی که رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی را با صفاتی همچون «جنگطلب» و «پولکی» برچسب زده بودند، اینبار «مدافعان حرم» را «مدافعان اسد» نامیدند و بازیهای دوره پسالوزان در مقایسه «محمدجواد ظریف» و سردار فاتح لشکر اسلام «حاج قاسم سلیمانی» را یواشکی بایگانی کردند. البته که عملیات روانی غربگرایان و ارتش سایبری سعودی و منافقین قدمتی به عمر تاریخ انقلاب دارد؛ از آن دوره که رزمندگان جان برکف جبهههای خرمشهر و آبادان و کردستان را فقرای صف یخچال و کولر و خواربار میخواندند تا دورهای که بچههای حزباللهی شهرری و اسلامشهر در فتنه 88 را ارتش وارداتی از لبنان خطاب میکردند! دشمن، دشمنی میکند اما آنچه مهم است علت صدور فرمان حمله تروریستهای رسانهای در داخل و خارج مرزها به فاتحان حلب و موصل است. غرب و غربگرایان به چه دلیل شیردلان مدافع حرم را تخریب میکنند و از باقی ماندن خاک کشورهای اسلامی در دست داعش و سایر گروههای تروریستی افراطگرا به آرامش میرسند؟
رو به فنا!
یک هفته پیش از این در «وطنامروز» با مرور تحولات اخیر غرب و جنوب آسیا از آشکار شدن نشانههای شکست تمدنی غرب خبر دادیم و گفتیم آنچه «برژینسکی» و «برنارد لوئیس» و «هانتینگتون» به عنوان فلاسفه پشت صحنه لیبرال- دموکراسی از آن میهراسیدند، اکنون در حال وقوع است. چند روز بعد نیویورکتایمز در یادداشتی به قلم «آماندا توب» نوشت: «کمتر از 3 دهه پس از آنکه فوکویاما امکان وجود جهانی فارغ از سیطره لیبرال- دموکراسی را منتفی دانست، محققان هشدار میدهند اکنون نه فقط نظامی ابدی نیستیم که در آستانه فروپاشی قرار گرفتهایم».
این حقیقتی آشکار است که امروز «آمریکا» در برابر تمدن اسلام ناب که آهسته اما پیوسته بال میگشاید دچار استیصال شده است. آمریکاییها مدعی هستند انتخاباتشان به عنوان مظهر دموکراسی با نقض مظاهر امنیت داخلی و خارجی توسط روسیه، دستکاری شده است، در جنگ حلب و موصل شکست سنگینی از ائتلاف مسلمانان متحمل شدهاند و آینده طرحهای خاورمیانه صهیونیستیشان نیز در ابهام است. لیبرالیسم اقتصادی به عنوان عامل گسترش تمدن غرب نیز به قول ترامپ رو به فناست و چیز زیادی از آن هیمنه باشکوه در دوره افول قدرت باقی نمانده است.
شکست صلیبیون
در چنین شرایطی همه امید فلاسفه انگلیسی و آمریکایی این بود که تمدن اسلامی با فتنهای داخلی که اجرای آن بر عهده لشکر صلیبیون اجارهای بود، خنثی شده و در بحبوحه درگیریهای درونی، جوامع اسلامی به «خاورمیانه جدید» طراحی شده توسط غرب، اجبارا تن دهند. بنا بود «القاعده» و «داعش» و «تروریستهای آخرالزمانی» با ارائه نسخهای افراطی و هولناک از اسلام همه مولفههای حاکمیتی دین همچون «جهاد» و «شرع» و «سنتهای اجتماعی» را یکجا با کراهتی درونی به بایگانی تاریخ روانه کنند و دستکم تا صدها سال دیگر هیچ مسلمانی به دنبال نسخه «اسلامی» برای تشکیل حکومتی واحد و احیانا تمدنگرایی اسلامی نرود. البته نسخهای بسیار متبوع و بیخطر نیز در دانشگاههای سوآس، آکسفورد و هاروارد برای مسلمانان اعم از شیعه و سنی تهیه شده بود تا حذف نسخه اصلی به اغتشاش ناشی از ناامیدی دینی نینجامد. «اسلام عثمانی»، اسلام سکولار عرفانزده رقاصهای ترک و مولویستهای رحمانی بنا بود از لندن ظهور کند و به واسطه روی کار آمدن همزمان گولنیستها در ترکیه و غربگرایان با «عبای شکلاتی» در ایران، دراویش همچون کبریت بیخطر گسترشی از درون خاک امت اسلامی داشته باشند.
پیروزی جهادگرایان
اما به لطف خداوند متعال ورق به سرعت برگشت. مرجعیت دینی در عراق و ایران بسیج منطقهای برابر ائتلاف کفار و صهیونیستهای سعودی تشکیل داد که با اتکا به «جهاد اسلامی»، افراطگرایان داعشی را حتی در بعد فرامرزهای منطقه شکست داد. اینجا دیگر تنها صحبت از وهابیهای سعودی و اردن و عراق و سوریه نیست، بلکه پیام فتحالفتوح مسلمانان حقیقی قطعا به همه مراکز اسلامی آلمان، فرانسه، سوئد و آمریکا نیز رسیده است و نسخه جدید به واسطه پیروزی عملیاتی و گفتمانی، فرصت عرضه تمدنی خواهد یافت، چرا که اسلام داعشی به پایان عرصه تاریخی خود رسیده است و «خلافت» با سقوط مسجد اموی، تمام شده هر چند تحرکات اقلیتی کماکان باقی است.
دلاوران اخلاقمدار
لشکر فاتح مسلمانان محمدی جهانیان را با سرهای بریده و انسانهای کباب شده و کودکان انتحاری و پروپاگاندای وحشت مملو از شکنجهگران قرون وسطایی تحت تاثیر قرار نداد. حتی مطابق اصول تمدن غربی، تهدید به بمب اتم و استفاده از بمبهای خوشهای و فسفری را برای تسریع پیروزی با قساوت عملیاتی در دستور کار نگذاشت، بلکه در روند ورود به حلب و موصل برای نجات جان غیرنظامیان تاخیر انداخت تا تاریخ را جنگی اما اسلامی و اخلاقمدار تحریر کند.
این قدرت تمدن اسلامی است که حاج قاسم سلیمانی، فرمانده جنگ سوریه و عراق را در بحبوحه پیروزی برای نجات جان بیگناهان یا فریفتگان بر سر میز مذاکره مینشاند تا درس دیپلماسی از موضع قدرت را به همه سازشکاران و ضعفای امت اسلام دیکته کند. نتیجه اینکه با فتح حلب، مردم فوعه و کفریا را نیز بدون جنگ از محاصره میرهاند. البته که چنین نسخه متعادل، شجاع، غیرتمند، اخلاقمدار و متفکری از اسلام ناب محمدی(ص) باید در بحبوحه ظهور نسخههای دروغین و مهندسی شده لندنی از اسلام تخریب شود! این اریکهای از مبارزه است که قابل کنترل نیست و حتی شکست جهانوطنان مسلمان در آن نیز میل به پیوستن به ارتش جوانمردان را جهانیتر خواهد کرد و مسیر پیروزی را به سایر علاقهمندان به نسخهای تمدنی و امروزی از اسلام محمدی نشان خواهد داد. فلاسفه غربی باور دارند لشکر فاتح حلب و موصل پیشقراول سپاهی است که دلهای ملتها را بهرغم مقاومت دولتها، از درون از آن خود میکند و تمدنهای بزرگ را به فروپاشی درونی میکشاند.
اسلام مسیح و یهود
این فرااصل دیپلماسی اسلام ناب محمدی(ص) که اجابت ندای یاریطلبی مسلمان و حتی مظلومیت مسیحی و یهودی و دروزی ساکن در سرزمین اسلامی را بر هر قاعده و قانون قراردادی مرزی فرض میداند، اکنون پایههای سازمان ملل و واتیکان را به لرزه درآورده، چرا که حشدالشعبی شیعیان و سنیهای عراقی زمانی که پاپ برای مسیحیان آواره و سربریده عراق تنها از راه دور دعا میخواند، خون داد تا کلیساها را از داعش بازپس بگیرند! دقیقا به همین دلیل مهم تمدنی است که تصویر مرمت کلیساها در شهرهای آزاد شده عراق و سوریه از شر داعش و تروریستهای اجارهای توسط مجاهدان مسلمان جهان را تکان داد. فاتحان حلب، موصل، تکریت، پالمیرا، حمص و رمادی نمایندگان فلسفه برتر تمدن اسلامی در آخرالزمان لیبرالیسم هستند. آنها ننگ نسخه «جنگ صلیبی» تمدن غرب را با تفکر صیانت از کلیسا و کنیسه و یهودی زیر بیرق حکومت اسلام ناب محمدی(ص) پاک میکنند.
پاینده باد اسلام! زنده باد مسلمان! جاوید باد راه روشن مهدوی!