دکتر موسی نجفی: و از این نکته بدیهیه، بالمره غفلت که در مقام تهییج و قیام اهالی ایران بدین تهییج که ای اهل ایران! مداخله قشون روس در مملکت شما ارکان استقلال سلطنت اسلام را منهدم ساخته و حفظ بیضه مقدسه اسلام بر همگی واجب است، با این شیوه که اولاد داریوش، مادر وطن شما را عاق میکند. محققاً آن تهییج یک تأثیری در قلب هر مسلمانی که خود را به احکام اسلام مکلف بداند، تولید مینماید؛ بر عکس این شیوه که به هیچ وجه منشأ اثر نخواهد شد؛ چه در میان سی کرور، اگر 30 نفر یافت شود که بداند داریوش کیست و 100 نفر دیگر که عرق وطنپرستی را دارا باشد ولی در رشته اسلامپرستی همه سهیم و شریک و هر یک خویشتن را ذمه دار بیضه اسلام میداند و بر حسب عقیده دیانتی قیام بر دفاع از آن را واجب میشمارد. و گذشته از این غفلتی که در اصل مجری سیر خود کرده، جسته جسته در بعضی از مطبوعات مقالاتی طبع و نشر میشود که بالمره مباین و مناقض با مسلک دیانتپروری و محول بغض و عداوت قاطبه متدینان نسبت به عالم مطبوعات و همه اوضاع جدیده و منشأ تولید نقار، نفاق و اختلاف کلمه فیمابین مسلمین است و فعلاً قاطبه ساده لوحان ملت از روی همین نشریات گاه گاهی حقیقت حریت و آزادی دینی و حریت مطبوعات در نشر اوراق ضاله و کتب ضلال میدانند.
تراکم این مندرجات خبیثه و تالی این مقالات منحوسه پیدرپی در این 15 ماه که از عمر حکومت جدیده گذشته، به اندازهای مورث خسارت سیاسی و اخلاقی و بیادبی و اجتماعی بر ملت فلکزده ایران شد که بیش از آنچه در حین تصور بود، ارکان استقلال این ملک و ملت را معدوم کرد. چنانچه در ماه اول ولادت حکومت جدیده که اول وهله آرامی سکون و وقت استرحت در سایه اتفاق و اتحاد کلمه فیمابین دولت و ملت بود، مقالاتی در بعضی جراید طبع و نشر شد که الحق خسارت وارده از ناحیه نشر این مقاله را به هیچوجه نمیتوان کمتر از خسارت قشون روس یا انقلاب صفحه شمال و جنوب تصور نمود...
انکار حکم قصاص تحت عنوان خاطره سنگین اعدام در جریده «ایران نو» و در شماره دیگری استخفاف به حکم استرقاف را طبع نشر نموده، جریده شرق روحانیان را تحت عنوان قوای میته به بهانه روحانیان نصاری هتک میکنند.
بالجمله اثرات سوء و مفاسد مترقبه بر اینگونه نشریات مضر، همین اختلاف حکم بین دولت و ملت و انزجار عموم از اوضاع حکومت جدیده است. چنانچه حساً میبینم که این آشوب و انقلاب که در هر جا رخ نموده و این قیامی که علیه دولت کردهاند، از ثمره همان نفرت و اختلافی است که از اینگونه اقدامات و نشریات خبیثه دست داده است.
با دقت در مقاله جریده «درهالنجف» که به نوعی مبین و منعکسکننده آرای علمای مشروطهخواه نجف و عتبات بوده است این نکته دریافت میشود که در بین جناحهای مختلف مدافع مشروطیت، بر روی این مساله مهم، عمیقاً اختلاف رأی وجود داشته است. از مطالب جریده شهر نجف، همچنین پی برده میشود که سیاست جایگزینی فرهنگ و شعارهای ایران باستان، از همان ابتدای طرح بهعنوان نوعی مقاله با شعائر اسلامی مطرح شده و این شعائر خیلی زود با بیالتفاتی و عدم استقبال مردم مواجه شده است.
مردمشناسی و میزان تأثیر اندیشه مذهبی و غیرمذهبی در مردم
یکی از بحثهای مهم در انقلاب مشروطیت، مساله نحوه ارتباط و میزان تأثیری است که گرایش مذهبی در مردم داشته است. در اینجا باید مطلب را به یک واقعیت و تحلیل تاریخی منضم سازیم؛ و آن اینکه اگر ما جریان مشروعه غیرمشروطه را در جناح و گرایش مذهبی و جریان مشروطهخواه غربی غیرمذهبی را در جناح روشنفکران، 2 نمونه کاملاً مقابل و ضد هم فرض کنیم، میتوانیم به این نکته پی ببریم که واقعیت و نبض مسائل مشروطه و روند سیاسی صدر مشروطیت، مطابق میل و خواسته هیچ یک از این
2 جریان پیش نرفت؛ چرا که جریان مشروعه غیرمشروطه در حادترین و رادیکالترین موضعش به نفی نظام مشروطه حکم داد و جناح مشروطه غربی نیز اصولاً قدرت و توان سخن با مردم را نداشت. آنچه در عمل در میدان و صحنه سیاست در صدر مشروطه اتفاق افتاد، بسیج تودههای مردم با شعائر کاملاً مذهبی و ملی توأم با هیجان بسیار بود؛ واقعیتی که اصولاً غربگرایان نمیتوانستند موجد اصلی آن شده باشند.
ادامه دارد