گروه فرهنگ وهنر: انقلابها در همه جای دنیا منشأ تغییر و تحولات اساسی در زندگی مردم هستند. این تغییرات از جزئیترین عنصر جامعه یعنی فرد، تا خانواده و در نهایت یک ملت را دچار تغییرات اساسی میکند؛ تغییراتی که شرح و بیان آنها برای مردم در جامعه پساانقلابی ضروری مینماید. به گزارش
«وطن امروز»، از این رو رمان و ادبیات جایگاه ویژهای در به تصویر کشیدن این تحولات دارد. «برج قحطی» عنوان رمانی است با محوریت «انقلاب اسلامی» که این روزها به بهانه حضور در بین نامزدهای بخش رمان و داستان بلند جایزه جلال و همچنین نامزدی در شانزدهمین جشنواره کتاب شهید غنیپور مورد تامل و توجه اهالی کتاب و مخاطبان عمومی است. این رمان437 صفحهای را انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده است که در سالیان اخیر با حمایت از نویسندگان جوان، جای خالی بسیاری از نهادیهای مدعی را پر کرده است.
رمان بومی «یزد»
این اثر که در قالب داستان دریچهای به رویدادهای تاریخ معاصر یزد گشوده به موضوع انقلاب اسلامی در یزد میپردازد و بخشهایی از مبارزات مردم این دیار علیه حکام زر و زور در دوران قاجار و پهلوی را روایت میکند. یکی از ویژگیهای خاص این رمان را میتوان بومی بودن آن دانست. به نظر برخی کارشناسان، این رمان اولین رمان بومی «یزد» است. تمام اتفاقات این رمان در یزد روی میدهد و در واقع مشخص بودن مکان داستان از ابتدا مزیتی برای این کتاب محسوب میشود. این موضوع روند خواندن داستان را سهلالوصولتر میکند. یزد به عنوان مکان شکلگیری این داستان کاملا برای مخاطب شناخته میشود و تصویرنماییهایی که صورت گرفته مخاطب را دقیقا با این شهرستان آشنا میکند. مهر در مطلبی درباره این رمان به این ویژگی اشاره کرده و مینویسد: برج قحطی رمانی است تاریخی اما آنچه او از تاریخ روایت میکند، تا پیش از این کمتر به گوش مردم رسیده است. نویسنده این رمان، روایت تاریخ را از کوچهها و خیابانهای پرحادثه پایتخت و استانهای بزرگ کشور خارج میکند و به میان دیوارهای خشت و گلی دیار کویری ایران میبرد. روایت او از تاریخ روایتی است بومی و سرشار از ظرایف مردمشناسانه مردم کویر که ساخت و پرداخت آنها در دل یک رمان تنها از نویسندهای که خود پرورش یافته در این دیار باشد بر میآید. از سوی دیگر این رمان آکنده است از خردهروایتهایی که تنها در دل زیست بوم سرزمینی چون یزد میتوان سراغ از آن گرفت. خرده روایتهایی که زندگی و زیست بومی مردمان این سرزمین را میسازد و شیرینی آن است که بر دلنشینی کار میافزاید. در این میان اشاره به موفقیت یک نویسنده یزدی دیگر در سال اخیر خالی از لطف نیست. مظفر سالاری که سال جاری با «رویای نیمه شب» بازار رمان عاشقانه را دچار تحول کرد.
نگارش کتاب به توصیه مرحوم «امیرحسین فردی»
نویسنده کتاب «برج قحطی» سال گذشته در مراسم رونمایی از این کتاب با اشاره به هدفش از نوشتن این رمان گفته بود: نگارش این اثر را به پیشنهاد و توصیه مرحوم امیر حسین فردی ـ پایهگذار جریان رمان انقلاب اسلامی ـ شروع کردم که نگارش آن 5 سال به طول انجامید. در این اثر سعی کردم تصاویری ناب از مبارزات مردم مؤمن و انقلابی استان یزد در دوران قاجار و پهلوی را در قالب داستان ارائه دهم. حکیمیان تاکید کرده بود که این کتاب گزارش تاریخی نیست بلکه همه حوادث و شخصیتهای آن تخیلی است.
در ادامه نقدی خواندنی از رضا وحیدزاده درباره کتاب «برج قحطی» را میخوانیم:
فصل حاصلخیزی داستاننویسی کشور
کتاب برج قحطی اثر شگفتی است. فارق از اینکه کتاب خوب یا بدی است، شگفت است. به معنی دقیق کلمه هادی حکیمیان در این رمان کاری کرده است که چندان در تاریخ داستاننویسی ایران سابقه ندارد و به باور نگارنده اگر این اثر را به تنهایی فصل جدیدی در داستاننویسی کشور بدانیم، چندان به خطا نرفتهایم. برج قطحی داستان مردمانی است که با ریشهها و پیوندهای عمیق فرهنگی و تاریخی خود، بخشی از هویت این مرز و بوم را آفریدهاند. این رمان تلاشی است برای بازنمایی تاریخ همین مردم. داستان برج قحطی از حضور معلمی جوان و پژوهشگر در شهر یزد و در دوران پهلوی دوم آغاز میشود و گام به گام با فعالیتهای اجتماعی و گاهی سیاسی او در این شهر و چالشهایی که با نظام ناعادلانه و بیمار آموزشی و فرهنگی پهلوی پیدا میکند ادامه مییابد و در نهایت در بستر مصائب وارده بر قهرمان داستان و بیماری روانی عارض بر او، به گوشه و کنار تاریخ این سرزمین سرک میکشد و کتاب ستم و بیعدالتی را در نهتوی شهر رازانگیز و باپیشینه یزد ورق میزند. در واقع نویسنده در مقاطعی از روایت خود به سیاق برخی آثار جریان سیال ذهن، روانپریشی قهرمان داستان را که زیر شکنجه جلادان و سفاکان رژیم پهلوی دچار آسیب شده است، مستمسکی میسازد تا با بهرهگیری از آن خیال خود را در کوچه کوچه تاریخ یزد و سیر مبارزات و ستمکشیهای مردم این دیار آزادانه به گردش درآورد و مخاطب را به تماشای صحنههایی بنشاند که تلوُّن و گستره آنها در عرصه داستاننویسی ایران چندان مسبوق به سابقه نیست. قدرت تخیل و توانایی نویسنده برای خلق موقعیتهای جدید و ورود و خروج شخصیتهای متعدد به داستان به اندازهای است که گاهی به نظر میرسد از سطح پذیرش مخاطب پیشی میگیرد و او را در جنگل انبوه و مشبع حوادث و افراد و صحنهها سردرگم میکند؛ چیزی که شاید بهرغم طعم گس آن در بادی امر، بیش از همه خبر از ظهور استعدادی شگفت در داستاننویسی معاصر دارد و در صورت تسلط نویسنده بر اسب سرکش خیال خود، در سالهایی نه چندان دور، فرصت خلق آثاری درخور و شایسته را برای ادبیات ما فراهم میکند. نکته حائز اهمیت دیگری که درباره رمان «برج قحطی» قابل بیان است، زبان اعجابانگیز این رمان است. این رمان اگر هیچ نداشت، نه قصه و نه تخیل و نه خلق صحنههای بدیع و نه شخصیتپردازیهای پی در پی و مستمر و نه حتی روایت شگفت آن از تاریخ مسحورکننده یزد، زبان آن به تنهایی کافی بود تا به ظهور اثری درخور اعتنا اذعان کنیم. دایره لغات نویسنده در این رمان تمامنشدنی است! هادی حکیمیان با اتکا به فرهنگ غنی یزد و اندوختههای فردی خود بویژه در حوزه زبان و گویش و لهجه، چنان دست خود را از واژگان جدید و ساختارهای نحوی پر ساخته است که میتواند خواننده را به صرف همین زبان فربه تا انتهای اثر همراه کند و او را به پشتوانه قلمش به جهان رنگارنگی دعوت کند که در این اثر خلق کرده است. برج قحطی کتاب شگفتی است که خواندن آن اگرچه سخت و نفسگیر اما برای آنها که ادبیات داستانی را جدی گرفتهاند، ضرورتی بایسته است. برج قحطی طلیعه ظهور یک نویسنده مستعد و توانمند است که در صورت تسلط بر قلم و خیال خویش و مدیریت قدرت روایتگریاش میتواند از امیدهای جدی داستاننویسی در سالهای نه چندان دور پیش رو باشد.