حسن روانشید: نزدیک 4 سال تنها دور خود چرخیدند و ایکاش در پایان همانجایی باشند که تحویل گرفتند! نه هزاران کیلومتر عقبتر! قصد نبش قبر گذشته را نداریم اما کافی است آمار تعداد مؤسسات تولیدی شهرکهای صنعتی کشور را در پایان سال 91 و امروز مقایسه کنید تا مفهوم پاراگراف اول این یادداشت بازتر شود! یا میزان روزهای آلوده کشور و حداقل پایتخت را ملاک عمل قرار دهید! همان اتفاق بدی که برای سرمایهگذاران در تأسیس واحد در شهرکهای صنعتی کشور افتاد هماکنون در کمین کسانی است که با تبلیغهای نسنجیده عازم روستاها شدند و خودشان را به بانکهای رباخوار بدهکار کردند! علت اینهمه بیانضباطی در چیست که وزیر نفت اصرار دارد کارت سوخت حذف شود؟ یعنی تولید و مصرف ثبات یافته و میشود اطمینان حاصل کرد مصرف سرانه سوخت وسایط نقلیه افزایش نمییابد یا نسل قاچاقچیان در مرزها برافتاده است؟ چرا وقتی پشت میز وزارت یا مدیریت جلوس میکنیم خودمان را عقل کل میدانیم و حاضر نیستیم تجربیات گذشته را هرچند تلخ باشد فرا راهمان قرار دهیم؟ امروز ساعت شنی کابینه در حال ریزش آخرین دانهها در محفظه دوم است و بعید به نظر میرسد جامعه این زمانسنج بیدقت را برای 4 سال دیگر برگرداند! وزارت جهاد کشاورزی با آن همه وعده و وعیدهای رنگارنگ به کشاورزان، آنها را به آینده کاری خود امیدوار میکند تا بهسوی این شغل پربرکت و خداپسندانه بروند اما چارهای نمیاندیشد که آسمان یاری نمیکند و قطرات باران برای باریدن خساست به خرج خواهند داد. سمهای موجود در بازار که اکثراً چینی هستند و با چراغ سبز گمرکات وارد شدهاند، تقلبی از کار درآمده و مزارع و نهالها را نابود میکنند اما وزارتخانههای نیرو و نفت برای صیفیکاران گلخانهدار تخفیف و تسهیلاتی برای مصرف آب، برق و گاز در نظر نمیگیرند! حال این سرمایهگذار زحمتکش و امیدوار با معضلات کمبود آب، گرانی برق، گاز و سموم تقلبی چگونه برخورد کند؟ جامعه صداقت داشته و دارد و برای کمک به دولت آماده بوده و هست اما آیا دولت هم این خصایص را در خود سراغ دارد یا با جیب خالی و بدون پشتوانه وعدههای سر خرمن میدهد؟ انصاف داشته باشید که همه هزینههای دولت هم چون بادکنکی پرخرج و بر دوش جامعه است و آمارهای دریافت مالیات از اقشار مختلف شاهد این مدعاست! بیایید و در پایان دوران کابینه یازدهم با مردم صادقانه روبهرو شوید و از سخنگوی دولت بخواهید با جامعه شفاف صحبت کند و این را بداند که مردم از فهم و درک بالایی برخوردارند و میتوان گفت در دنیا از این نظر کمیاب هستند. صبر و شکیبایی آنها برای تحمل ناملایمات بسیار است و اگر با حقایق روبهرو شوند بهتر میتوانند با آن کنار بیایند. درآمدهای دولت را بهسوی کسانی سوق دهید که آستینها را بالا زده و در شرایط سخت به تولید میپردازند. اجازه ندهید محصولاتی که تولید داخل دارد، هرچند به نظر بعضی از وزرا کیفیتش پایین است! وارد شود تا این جانبرکفان جبهه اقتصاد امیدوار باشند که میتوانند حضور پررنگ داشته باشند. وزارتخانههای صنعت، معدن و تجارت، جهاد کشاورزی و راهوشهرسازی میتوانند در رسیدن به این اهداف استراتژیک مفید و مؤثر باشند به شرطی که خط، جریان و سلیقههای شخصی را کنار گذاشته، بیطرفانه و صادقانه با واقعیات موجود برخورد کنند. روستاهای متعدد شرق اصفهان نمونه بارزی از این مکانهاست و میتوانند الگوی صداقت و ایثار سرمایهگذاران جانبرکف باشند که به مسؤولان لبیک گفته، آستینها را بالا زده و خود را اسیر وامهای بانکی کردهاند تا در امر تولید نقش مؤثر داشته باشند اما امروز هرکدام از آنها با چالشهای پیچیدهای روبهرو هستند و تنها دستگاههای مسؤول را دارند که باید مشوق آنها باشند و شتابان به کمکشان بیایند. 2برادر همه امتیازات دلفریب پایتخت را رها کرده و بهسوی روستای برزآباد کوهپایه آمده و مکانی را برای تولید بوقلمون سرپا کردهاند و اکنون که چشمبهراه بهرهبرداری از زحمات خود هستند با مشکلات لاینحلی روبهرو شدهاند که از سوی ارگانهای دولتی به آنها تحمیل میشود! و در گوشهای دیگر از این شهر صیفیکاران گلخانهای با قبوض سرسامآور برق و گاز مواجه میشوند که باز هم تحفهای است از سوی دولت! و قالیبافان همین منطقه درمانده تأمین هزینههای زندگی به جبران حفظ این میراث کهن هستند! و همه اینها نتیجه رکود تحمیلی اقتصادی است که از سوی دولت برای پایین نگاه داشتن صوری تورم ابداعشده تا مهاجرت معکوس را در شرایطی رقم بزند که هیچگونه زیرساخت اجتماعی و اقتصادی در روستاها به وجود نیامده است!