اظهارات اخیر وحید جلیلی در نشست خبری جشنواره عمار پیرامون «سازمان تماشا» و واکنشهایی که در پی داشت، یکی از مسائل اصلی و دغدغههای جدی سینمای ایران است.
به گزارش «وطن امروز»، مسؤول شورای سیاستگذاری هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار در نشست خبری این جشنواره گفته است: «امروز چالش اصلی سینمای ایران سازمان تولید نیست بلکه سازمان تماشا است؛ جریانهای رسانهای و فرهنگی خاصی در ۱۰ سال اخیر توانستهاند با حمایت بیشائبهای که توسط قدرتهای جهانی از آنها صورت میگیرد اگرچه در یک نگاه جامع اقلیت هستند ولی سازمان تماشای مناسبی را برای محصولات خود ایجاد کنند». جلیلی در ادامه میگوید: «در مقابل استراتژی تهدیدمحور و فرصتسوز موجود در بسیاری از مدعیان و دستگاههای فرهنگی جمهوری اسلامی ما سازمان تماشای متناسب با سینمای انقلاب را نداریم؛ به جرأت میتوان گفت در یک سال اخیر یکی از بهترین سالهای سینمای انقلاب در سالهای گذشته از نظر تولیدات سینمای انقلاب بوده است. یتیمخانه ایران، سیانور، ایستاده در غبار و حتی فیلمهایی چون ابوزینب، این فیلمها آثاری بودهاند که گاه ما باید سالها برای تولید یکی از آنها انتظار میکشیدیم. سینمای انقلاب اسلامی در سازمان تولید به یک تراز بسیار خوبی رسیده اما در سازمان تماشا با یک چالش جدی روبهرو هستیم». اما منظور جلیلی از سازمان تماشا چیست؟ جلیلی معتقد است در فضای تولید اتفاقات خوبی رخ داده است و به لحاظ کمی هم آمار فیلمهای تولیدی سینمای انقلاب در یکی، دو سال اخیر این اظهارنظر را تایید میکند. اما نکتهای درباره میزان فروش و تماشای این فیلمها وجود دارد. اینکه این همه آثار خوب چرا دیده نمیشوند. فارغ از مسائل اکران که در حال حاضر صرفا مبتنی بر فرآیندهای سودمحور و سرمایهای پیش میرود، غفلت از بخش مهمی از جریان اجتماعی، قطعا یکی از دلایل آمارهای کمفروش درباره برخی فیلمهای سینمایی است. غفلتی که از مخاطب میشود، نتیجهاش را در فرآیند فروش فیلمها میگذارد. اشاره جریان فیلم عمار و وحید جلیلی گویا بیشتر به همین غفلتهاست، چرا که بسیاری از روندهای موجود در سینما مانند «اکران»- که برخی به درست از آن به «مافیای اکران» تعبیر کردهاند- در شرایطی نیست که از گفتمان انقلابی در حوزه عمل پیروی کند. این موضوع طی ماههای اخیر در رفتار حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشهود بوده است. آنجایی که فیلمی مانند «یتیمخانه ایران» با کاهش شدید سالنهای سینما مواجه میشود، یا فیلم دیگری مانند نفس از سوی مجموعه حوزه هنری دچار مشکل میشود و در عوض «سلام بمبئی» و یکی، دو فیلم سخیف دیگر در اولویت اکران قرار میگیرند. در واقع صحبتهایی که درباره شکلدهی «سازمان تماشا» مطرح شده است، اتفاقا با علم بر فرآیندهای موجود اظهارات قابل تاملی است. در شرایطی که ورود ماهوارهها به فضای تبلیغاتی سینمایی و تلاش برای حضور مخاطب در سالنهای سینما به نفع برخی فیلمها و آثار این تبلیغات در میزان فروش برخی فیلمهای ساخته شده از سختی کار جریان سینمای انقلاب برای حمایت از فیلمهای ملی و میهنی حکایت میکند، اتفاقا تنها ایدهای که میتوان از آن برای پیشبرد جریان سینمایی انقلابی استفاده کرد، همین شکل دادن «سازمان تماشا» است. اگرچه این تلاش، بیبودجه و هزینههای گزافی که جریان مقابل در سینما خرج میکند، نمیتواند همه مشکلات در حوزه اکران را حل کند اما حداقل باعث میشود نگاه تازهای در حوزه استفاده از فرصتها در سینما حاکم شود؛ بسان رفتاری که رهبری در قبال تولیدات فرهنگی دارند. حمایت از فیلمهای سینمایی جریان انقلاب، نوشتن تقریظ بر کتب دفاع مقدس و انقلاب و حمایت از جناح مومن فرهنگی که از سوی رهبر انقلاب صورت میگیرد اگر از سوی متولیان امر، امامان جمعه، نمایندگان مجلس و مسؤولانی که به این اندیشه انقلاب اعتقاد دارند، پیگیری شود، میتواند در فرآیندی میانمدت یا حتی کوتاه مدت، اثرگذار باشد. «تاکید بر شکلدهی سازمان تماشا» دغدغه درستی است، چرا که در جریان مقابل و با استفاده از حمایتهای ماهوارهای و شبهماهوارهای فروشهایی کاملا معنادار اتفاق افتاده است. با تکیه بر همین سازمان تماشا فیلمهایی به فروش بالا دست یافتهاند که «اگر ۴ سال قبل اکران میشدند یکدهم فروشی که در سال جاری داشته است را نمیداشتند و واقعا از جهت سینمایی، فنی و استانداردهای هنری و حرفهای کار متوسطی هستند». در این میان جشنواره عمار اگرچه مدعی نیست که به تنهایی میتواند همه مشکلات و چالشهای مربوط به سازمان تماشا را مرتفع کند اما راهی که آغاز کرده، بسیار امیدوارکننده است. تلاشهای رسانهای و جریانسازیهای فرهنگی که در استانها صورت گرفته شاید بتواند به عنوان بخشی از مساله سازمان تماشا مطرح شود. جشنواره عمار درباره فیلمهای مستند و برخی فیلمهای داستانی کوتاه این تجربه را داشته است. «هنگامه» یکی از این تجربههای موفق است. تلاش برای تشویق مردم به حضور در سینما یا تماشای فیلمهای سینمایی اتفاقی است که بخوبی در شهرستانها از سوی جشنواره عمار مدیریت شده است. تعریف پیوستهای اجتماعی و فرهنگی برای فیلمهای سینمایی و مستند، حتی کمک کرده است تا چرخه اقتصادی برخی فیلمهای سینمایی نیز بهبود پیدا کند و در واقع همانطور که جلیلی در نشست خبری عمار مطرح کرد جشنواره مردمی فیلم عمار تلاشی است برای بازسازی سازمان تماشای سینمای انقلاب اسلامی که در 2 دهه اخیر به دلیل استراتژی غلط و راهبرد خطای تهدید محور بشدت ضربه دیده است. کاری که نتیجه تلاش هزاران نفر از سراسر کشور است و بار بر زمین مانده را بر دوش گرفته و با زحمت، ابتکار و همت خود تلاش میکنند تا آثار سینمای انقلاب اسلامی به مخاطب واقعی خود برسد و روز به روز موفقیتهای تازه را رقم بزند تا یک شرایط طبیعی در سینمای ایران شکل بگیرد. شرایطی که فراتر از دوپینگهای ماهوارهای و جریانسازیهای رسانهای بتواند تصویر واقعی از داشتههای سینمای ایران را به فضای داخلی و جهانی عرضه کند.