حسین قدیانی: چهارشنبه 9 دی 88 «وطنامروز» صفحه یک خود را به چند تصویر شورآفرین اختصاص داد؛ «عاشوراییان بیشمارند»! آن روز قرار بود ملت شهیدپرور، پاسخی دندانشکن به حرمتشکنی اصحاب فتنه در یومالعیار عاشورا دهد! هنوز اما ساعاتی به حماسه حضور مانده بود! ساعاتی! دقیقههایی! و دغدغههایی! راستی «عاشوراییان» چه خواهند کرد؟! میآیند؟! و آیا آنقدری میآیند که زنجیرهایها نتوانند تیتر یک «عاشوراییان بیشمارند» را به سخره بگیرند؟! جواب را میدانستیم البته با ذکر «انشاءالله»! منبعث از اراده حضرت باریتعالی، کی و کجا قرار بوده این ملت، میدانی را با حضور خود پر کند و اما پر نکرده باشد؟! آنهم چه میدانی! میدان سراسر خاطره! میدان انقلاب!
چهارشنبه 9 دی 88 محل قرار که پر شد هیچ، خیابانهای منتهی به میدان انقلاب هم، جای سوزن انداختن نبود! مردمی که جداجدا قطرهای بیش نبودند، با عاشوراییترین اجتماع ممکن، رود خروشانی آفریدند که میرسید به دریای انقلاب! وحدت، باز هم معجزه کرد! نه! نمیشد جمعیت را شمرد، از بس که بیشمار آمده بودند عاشوراییان!
پنجشنبه 10 دی 88 «وطن امروز» عکس یک خود را تمامقد به «حماسه پایتخت» اختصاص داد! پنجشنبه بود اما همهجا حرف چهارشنبه بود! 10 دی بود اما همهجا حرف از 9 دی بود! یومالله! روز خدا! روزی که معلوم شد انقلابی تا ابد انقلابی میماند! و حماسه نهم دیماه سال 88 هم از جنس انقلاب بود! انقلاب علیه حرمتشکنی در روز عاشورا! انقلاب علیه فتنه! انقلاب علیه بیقانونی! انقلاب علیه انقلابیهای پشیمان! انقلاب عاشوراییان علیه کوفیان! نه! «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»!
چهارشنبه 9 دی 88 نشان داد ملت برای دفاع از انقلاب، منتظر تصمیم سلیمانبنصردهای عصر خود نمیماند! و نشان داد ملت، خود را حقیقتا صاحب انقلاب میداند! و این است تفاوت بسیار مهم انقلاب اسلامی با سایر انقلابها! القصه! چند ماه تمام، ملت، هم ملاحظه کرد و هم صبر و هم حوصله، بلکه سران فتنه، دست از تمرد بردارند؛ بتمرگند سر جایشان! از همان اول معلوم بود که تقلب، بهانه است! ما در «وطنامروز» فراوان سند داریم، از قضا از قول خود فتنهگران و در همانروزها که درست بوده نتیجه انتخابات! الحمدلله هست آرشیو روزنامه! چه مرگشان بود فتنهگران که با وجود آنهمه اعتراف، باز هم راضی به تمکین در برابر قانون نبودند؟! طرفه حکایت اینجاست که هنوز هم ادامه دارد اعتراف بزرگشان مبنی بر صحت و سلامت انتخابات 88! اعتراف در حد تیتر یک! اعتراف در این حد که اگر فلانی باشد، خطر یکدورهای شدن، تداوم ریاست جمهوری بهمانی را تهدید میکند! و مضحک اینکه ناظر بر همین بهانه تقلب، آنهمه با حیثیت انقلاب بازی کردند! و نه فقط این، بلکه در اوج وقاحت، به دشمن گرا دادند که ما داخل را بهم میریزیم؛ تو هم از بیرون، با فشار تحریم، فلج کن انقلاب اسلامی را! و این مردم را! فتنه در داخل با ما، تحریم از خارج با تو! و در این راه، حتی به روز عاشورا هم رحم نمیکنیم! و هیچ حرمتی را نگه نمیداریم! معالاسف همین کار را هم کردند اما این کار آخری، دیگر خون مردم را به جوش آورد! و رود خفته را به خروش آورد: «در روز عزا، حرمت ارباب شکستند! علمدار کجایی؟»
چهارشنبه 9 دی 88 نشان داد ملت ما در راه دفاع از ولایت، اذن از خواص نمیگیرد! اگر قرار بود چشم ملت ما به ایما و اشاره خواص باشد، انقلاب اصلا به پیروزی نمیرسید! و جنگ اصلا به سوم خرداد نمیرسید! بله البته! ریاستجمهوری جناب آقای هاشمی میتوانست در ضدیت آشکار با قانون اساسی، باز هم ادامه پیدا کند! خواست خواص، همین چیزهاست دیگر! و همه آن چیزهایی که حول محور «من» و «منیت» تعریف میشود! انتخابات باید ابطال شود، چون «من» با رای اکثریت حال نمیکنم! توی «روحانی» رئیسجمهور نمیشدی و اصلا 3 درصد بیشتر رای نداشتی، اگر «من» حمایتت نمیکردم! بین «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و «9 دی تجلی قدرت خدا بود»، با این حجم از خاطره که تنها با محوریت «من» نوشته میشود، فاصله از کوچههای ساده و باصفای چند شهید داده است تا ویلاهای آنچنانی! و امان از طغیان طاغوت نفس، وقتی که «من» آدمی، آنقدر بزرگ میشود که حتی از رای اکثریت یک انتخابات هم بزرگتر میشود! و دقیقا ناشی از همین کبر و غرور و منیت است که میبینی طرف، نه قائل به بزرگی عدد 24 به عدد 13 است، نه حتی قائل به کلیت همه آن آرای 40 میلیونی! نسخه میپیچد که انتخابات باید ابطال شود! کل انتخابات! چرا؟ چون «من» با نتیجه حال نمیکنم! چهارشنبه 9 دی 88 پاسخ «ما»ها بود، به «من»ها! و بالاتر! اتمام حجت «ماها» بود با «منها»! و ما باز هم از «یومالله 9 دی» خواهیم نوشت! ما از آنچه سال 88 گفتیم و نوشتیم و عمل کردیم، ذرهای نادم و پشیمان نیستیم! سرافکندگی ارزانی اصحاب منیت! همان جماعتی که اگر سیاستشان اقتضا کند، حتی به این هم راضی میشوند که به دشمن، گرای تحریم دهند! ندیدید این روزهای اخیر چقدر از رای نیاوردن کلینتون در انتخابات آمریکا ناراحت و غمگین شدند؟! مشخصا گرای تحریم را به همین هیلاری دادند که آن روزها وزیر امور خارجه آمریکا بود! برای یک ملت، یکی پیدا میشود مثل همین جماعت، یکی هم پیدا میشود مثل شهید مدافع حرم! جوان غیوری که همسرش پا به ماه است اما آنقدر به امن و امان ایران و ایرانی تعصب دارد که جنگ در دیار غربت را تا پای جان میپذیرد، بلکه اصلا و اساسا چکمه اجنبی، خاک مقدس وطن را آلوده نکند! او حالا به کاروان شهدا پیوسته اما با این شرح که فرزندش از بدو تولد، محروم باشد از سایه پدر!
چهارشنبه 9دی 88 اما او هم در جمع ما بود! آنروز، شهید پس از اینهای جبهه خانطومان را زیاد دیدیم لیکن خوانین تومان، جای دیگری مشغول بودند! آهای اهالی منیت! اینجا «میدان انقلاب» است! و شما امنیت خود را مدیون بچههای این میدان هستید! ممنون میشویم اگر بس کنید اینهمه زالوصفتی را! گیرم دولت هرگز نخواهد شما را به دستگاه قضا معرفی کند اما راستش را بخواهید آه یتیم شهید امنیت، خیلی خوب، باطن ضدانقلاب شما را به همه ملت معرفی کرده است!
چهارشنبه نبودید و هیچ روزی هم! الا روزهای پهن شدن سفره! آری! فرق است میان جوان انقلابی که خود را بدهکار مردم میداند با مدیر نجومی که خود را طلبکار از مردم! والله انقلاب، سفره نیست! کمی هم مرد باشید! کمی هم در میدان باشید! بیم میدهم شما را از روز حساب! روز ایستادن شهدای ما، جلوی منیت شما! 9 دی با همه عظمتش و با آنهمه قیامتی که برپا کرد، نه! اعتراف میکنم «روز قیامت» نبود! کار دارد این روز... و مردمش و شهدایش با بدکارهها! والله «انقلاب» نام هیچ بانکی نیست! آه از مظلومیت این انقلاب مظلوم! و این انقلابیهای مظلوم...