رضا مشتاقی: 1 - «این سر و صداها برای چیه؟»
- «صدای مردم معترض است علیاحضرت!»
- «به چی معترضند؟»
- «میگویند نان برای خوردن نداریم»
- «خب چرا کیک نمیخورند؟»
2 – نقل قول بالا منسوب است به «ماری آنتوانت»، آخرین ملکه فرانسه قبل از انقلاب کبیر 1789. دنبال ریشهاش اگر برویم، میبینیم ژان ژاکروسو زمانی که ماری آنتوانت تنها 9 سال داشته، در کتاب «اعترافات» شبیه همین حرف را از قول یک شاهزاده نقل کرده است. در حکایات آلمانی قرن شانزده هم مشابهش پیدا میشود که «به اشرافزادهای گفتند مردم نان برای خوردن ندارند و او پرسید چرا نان شیرینی نمیخورند».
همه اینها اما حکایت از بیخبری طبقه اشراف از آنچه بر فرودستان میگذرد دارد. اینکه به نام ملکه شوربخت فرانسه در تاریخ شهرت یافته است را باید بگذاریم به حساب انتقامی که گرسنگی مردم از او گرفت و از کاخهای بیمانند و باشکوه ورسای به پای گیوتین کشاندش. پسند تاریخ این بوده است که این گفته را از قول کسی نقل کند که بهای غفلت و بیتوجهیاش به بیچارگی ملت را با جان خود پرداخته است.
3- دیوار ماری آنتوانت بیچاره کوتاه بود و الا امثال این رفتارها و سخنهای حاکمان بیاطلاع از وضع مردم در تاریخ بسیار بوده و هست. آدمها خیلی زیاد تحت تاثیر محیط پیرامونشان هستند. وقتی این محیط تغییر پیدا کند، از میان مردم عادی برود درون کاخها، به تبع آن تفکرات و ارزشها و دغدغهها هم عوض میشود. دیگر آدمهای طبقههای دیگر را نمیفهمند و از درک اینکه چه مشکل و چه خواستهای دارند عاجز خواهند بود.
تاثیر محیط را دست کم نگیرید. توصیه به زیارت گورستانها و اینکه گفتهاند دل را زنده میکند و اصرار
ائمه امامیه – علیهمالسلام - به سرکشی شخصی به محرومان و مستضعفان خود گویای تاثیر محیط است.
4- اما اگر گوش شنوایی نباشد، اگر زعمای قوم کاسه و کوزه از مردمشان جدا کنند و تبدیل شوند به اشرافزادگان قرن بیست و یکم، آن وقت عجیب نخواهد بود اگر مردم فقیر را به کیک خوردن توصیه کنند. اگر اصلا نفهمند مردمشان گرسنهاند، اگر بروند دنبال زلم زیمبوهایی که یکی از صد مردم دغدغهاش را ندارند. آن ساعت که پیش بیاید، ساعت خطرناکی است. مردم احساس خواهند کرد حاکم ما نه تنها از ما نیست که اصلا نمیفهمد ما چه میگوییم، اصلا نمیداند ما چه میکشیم. و خب! میدانید دیگر، گام اول حل یک مشکل، شناختن و فهمیدنش است و مردمی که حاکمشان اطلاعی از مشکلشان ندارد، امیدی به حل مشکل نخواهند داشت.
5- اخباری منتشر شده و فیلمهایی از ویلاهای چند میلیاردی لواسان بعض وزرا. آقای رئیسجمهور و هوادارانشان و باقی خوانندگان به اشتباه نیفتند. ما کینهای از ثروتمندان به دل نداریم. هر که از حلال و مشروع هر چه در آورده نوش جانش. در مالش سهمی است برای دولت و حقی هم هست برای مستحقان و سوالی از سوی پروردگار عالمیان که باشد برای وقتش. اما خیال خامی داریم که وزیر شهرسازیمان، در شهر و کنار خودمان زندگی کند، ببیند چه جوری هستیم، چه جوری عمر میگذرانیم.
6- اگر این توصیه را شنیدید، مطمئن باشید فایده خواهد کرد آقای وزیر! اگر آمدید و دیدید مردم همه در ویلاها نیستند، شاید فکری کردید. اگر دیدید خیلیها مستاجر آپارتمانهای 30 و 40 متری هستند و هر روز هم باید به فکر زیاد شدن اجاره و پول پیش سر سال باشند، شاید تصمیم گرفتید به جای نقد کارهای قبلیها، خودتان هم کاری بکنید.
میدانیم که میگویید «مسکنمهر طرح مزخرفی است. در بیابانها خانهسازی شده است، امکانات ندارد، دسترسی به آن مشکل است، خیلی از این ساختمانها بیکیفیتند و....» همهاش قبول آقای وزیر ولی این کیکی که شما به جای آن نان میخواهید به مردم بدهید کجاست؟
آقای وزیر! خدای نکرده فکر میکنید این چند میلیون نفری که در طرح مسکنمهر نامنویسی کردهاند، مشکلاتش را نمیدیدند و نمیفهمیدند؟ فکر میکنید از نعمت بینایی محروم بودند و نمیدانستند خانهها قرار است کجا ساخته شود؟ نه آقای وزیر! میدانستند. خیلی بهتر از ساکنان لواسان. با چشم خود خیلی از معایبش را دیده بودند ولی چیز دیگری را هم میدانستند که احتمالا شما از آن بیاطلاعید. آنها خبر از اجارههای کمرشکن مسکن داشتند که گاه به تنهایی تمام حقوق یک کارمند را میبلعد. آنها میدانستند با این قیمتهای ملک، باید سالهای سال کل حقوقشان را ذخیره کنند و هوا بخورند و با برگ درختان خود را بپوشانند و خرج رفتوآمد ندهند و امیدوار باشند هیچگاه بیمار نشوند تا شاید بتوانند چند متری سرپناه برای خود بخرند.
آقای وزیر! مردم از این عقرب جراره به آن مار غاشیه که شما برایشان توصیف میکنید پناه بردند. با همه ایراداتش امید داشتند که از سایه هولناک مستاجری خلاص و صاحب خانه خواهند شد. طرحی که وزارت شما نه توانست تکمیلش کند و نه خواست تکمیلش کند و نه توانست جایگزینی برایش ارائه دهد. صرفا نقد و تخطئهاش کرد و مزخرفش خواند.
آقای وزیر! من از سیستان و بلوچستان سخن نمیگویم که وزیر کشور 2 ماه پیش اعلام کرد «250 هزار نفر با استانداردهای 100 سال پیش در فاصله 10 دقیقهای زاهدان زندگی میکنند.» از کپرنشینهای کرمان و حتی همین حاشیه تهران هم حرف نمیزنم. از همین پایتختنشینان تهران سخن میگویم که شاید بعد مسیر و تفاوت محیط، باعث شده نفهمید چرا رفتند سراغ مسکن مهر و الان حتی از آن هم ناامید شدهاند.
از مشکلی صحبت میکنم که بعد از 3 سال و نیم از عمر دولتتان، نفهمیدید باید برای حلش کاری کرد. کاری متفاوت از وامهایی که قسطش بیش از حقوق کامل یک کارمند است و با اصلش 20 متر خانه نمیتوان در تهران خرید.
7- آقای وزیر ما هم میدانیم مسکن مهر نان خالی است، شاید کمی خشک باشد و طعمش هم خیلی عالی نیست ولی کیک جایگزین شما کجاست؟ کیکی که در لواسان هست را میدانید که از وسع ما خارج است.