مهدی مهدویگرگانی: مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 را میتوان «شطرنج منافع» نامید. درباره ایران، شرایط مشخص بود؛ تامین منافع. اما در سوی دیگر آمریکا تلاش میکرد علاوه بر تامین منافع خود، منافع شرکا و متحدان خود را نیز تامین کند.
توافق هستهای بالاخره پس از 3 سال مذاکره براساس همین قاعده بازی حاصل شد و دادهها و ستاندههای هر دو طرف اعلام شد و 2 طرف تعهداتی را در این توافق پذیرفتند. تعهدات طرف ایران که ستانده آمریکا و دیگر اعضای گروه 1+5 محسوب میشود، از همان ماههای قبل از اجرایی شدن توافق در جیب آنها سرازیر شد (محدود شدن برنامه هستهای ایران) اما تعهدات طرف دیگر که اغلب آنها بر دوش آمریکا بود غیرملموس و نامشخص بود و از سوی تیم مذاکرهکننده ایران به گذر زمان موکول شد. منتقدان برجام در ایران از همان کوران مذاکرات درباره عواقب حصول چنین توافقی و نامتوازن بودن آن بارها و بارها هشدار دادند. در مقابل دولت آقای روحانی ضمن متهم کردن منتقدان به فرافکنی و نسبت دادن عناوینی چون کاسبان تحریم، استدلالهای زیادی را برای فرار از پاسخگویی در دستور کار قرار داد. یکی از استدلالهای حامیان برجام زمانبر بودن دستیابی به دستاوردهای توافق برای ایران بود. تیم مذاکرهکننده و دولت روحانی در پاسخ به سوال منتقدان که دستاوردهای ما از توافق کجاست، مردم را به صبر کردن برای حصول منافع کشور توصیه میکردند.
یکی دیگر از استدلاهای دولت یازدهم برای خوب نشان دادن توافق و کنار زدن مخالفان از سر راه، مخالفت عربستان و رژیم صهیونیستی با برجام بود. گفتار ساده و عامیانه چنین استدلالی این بود؛ چون آلسعود و صهیونیستها با توافق مخالف هستند، پس این توافق خوب است(!) حتی رسانهها و حامیان برجام در شبکههای اجتماعی برخی چهرههای شاخص مخالف برجام را به پیوند با صهیونیستها و همسو بودن مواضع آنها با عربستان و رژیم صهیونیستی متهم کردند.
مقامات عربستان و اسرائیل پس از حصول توافق هستهای، بارها مخالفت خود را با این توافق اعلام کردند. عربستان اگرچه رویکرد محتاطانهای برای بیان مخالفت خود با برجام در پیش گرفته بود، نه از طریق مبادی رسمی بلکه از راههای غیررسمی موضع خود را درباره توافق اعلام کرد. «بندر بن سلطان» رئیس پیشین دستگاه جاسوسی عربستان و سفیر سابق این کشور در آمریکا در واکنش به توافق هستهای ایران گفت: این توافق به این کشور اجازه دسترسی به بمب اتم را خواهد داد و موجب بیثباتی منطقه خواهد شد.
غیر از این، منابع مختلفی اعلام کردند مقامات عربستانسعودی در محافل خصوصی مخالفت خود را با توافق هستهای اعلام کردهاند.
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز علنا و صراحتا مخالفت خود را با برجام اعلام کرد. وی پس از حصول توافق هستهای گفته بود: این توافق به فعالیتهای هستهای ایران مشروعیت بخشیده و یک ساختار بزرگ هستهای را در دستان آنها میگذارد اما تحریمها را بلافاصله علیه ایران برمیدارد.
نتانیاهو با اشاره به اینکه توافق هستهای میتواند اقتصاد ایران را احیا کند مدعی شد پس از این امر دست ایران برای حمایت از گروههای تروریستی [به زعم اسرائیل] در خاورمیانه بازتر خواهد شد. علاوه بر نتانیاهو دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی این رژیم نیز یکصدا با برجام مخالفت کردند و ایران را پیروز این مذاکرات خواندند.
مجموعه این اظهارات و مخالفتها باعث شد حامیان برجام در ایران آن را استدلالی محکم برای دفاع از برجام قرار دهند و مخالفان توافق را به اظهارات مقامات اسرائیل و عربستان ارجاع دهند.
آیا اسرائیل و عربستان واقعا مخالف برجام بودند؟
«وندی شرمن» مذاکرهکننده ارشد آمریکایی پس از هر دور مذاکره قبل از اینکه به واشنگتن و خدمت باراک اوباما برود به سرزمینهای اشغالی سفر میکرد و مقامات اسرائیلی را در جریان ریزترین جزئیات مذاکرات قرار میداد و دستورات لازم را برای ادامه مذاکرات از آنها دریافت میکرد. از همین رو بود که رسانههای اسرائیلی ماهها قبل از به پایان رسیدن مذاکرات جزئیات توافق را در گزارشهای خود ارائه میکردند. گزارش رسانههای اسرائیلی درباره توافق اگرچه از سوی مذاکرهکنندگان تکذیب میشد اما بعد از حصول توافق مشخص شد همه آن گزارشها به برکت گزارشهای دقیق وندی شرمن به مقامات اسرائیلی درست بودهاند. با چنین توصیفاتی بسیار بعید بود اسرائیلیها از نتیجه مذاکرات مطلع نبوده باشند و از حصول آن ناراضی باشند. دیدار معروف «سعود فیصل» وزیر وقت خارجه عربستان با جان کری، وزیر خارجه آمریکا در هواپیمای اختصاصی وی در فرودگاه وین چند هفته مانده به حصول توافق نیز حکایت از آن داشت که سعودیها نفوذ کافی و وافی در جریان مذاکرات دارند و از چند و چون آن کاملا آگاهند.
اما آنچه مواضع اصلی اسرائیل و عربستان در قبال برجام را برملا کرد و نیت واقعی آنها را نشان داد، پیروزی «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بود؛ جایی که ترامپ در طول مبارزات انتخاباتی گفته بود در صورت ورود به کاخ سفید برجام را پاره میکند.
ترامپ در رقابتهای انتخاباتی خود بارها با هجمه به توافق هستهای آن را «احمقانهترین معامله همه دورانها» خوانده بود و حتی در سخنرانی خود در اجلاس سالانه آیپک اعلام کرده بود اولویت نخست کاریاش پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، «لغو توافق هستهای با ایران و پاره کردن برجام» خواهد بود.
با وقوع چنین اتفاقی که کاملا در جهت مخالف خواسته حامیان برجام بود، مقامات اسرائیلی و سعودی با دستپاچگی نگاه خود را به توافق هستهای به صراحت اعلام کردند.
«بندر بن سلطان» که چند ماه پیش گفته بود توافق نباید امضا میشد چند ساعت بعد از پیروزی ترامپ ضمن حمایت از توافق هستهای گفت این توافق 15 سال به آنها فرصت داده تا بدون خطر هستهای ایران، آسوده باشند. بندر طی سخنرانی در اندیشکده خاورمیانه در واشنگتن با تاکید بر اینکه اجرای توافق هستهای از پاره کردن آن مفیدتر است از آمریکا خواست ضمن لغو نکردن توافق، از پایبند بودن ایران به مفاد آن اطمینان حاصل کند.
همچنین مقامات رژیم صهیونیستی که ظاهرا از مخالفان اصلی توافق بودند بعد از پیروزی ترامپ ناگهان تغییر موضع دادند. شبکه خبری «بلومبرگ» خبری منتشر کرد مبنی بر اینکه نخستوزیر اسرائیل که در حال تدوین راهبردش در قبال ایران در دوران ریاستجمهوری ترامپ است، به دنبال «اقناع وی برای عدم ابطال توافق هستهای ایران و گروه 1+5 است»!
یک مقام اطلاعاتی اسرائیل نیز اخیرا گفته است نتانیاهو از ترامپ خواهد خواست برجام را باطل نکند و در عوض رویکرد سختگیرانهتری شامل تشدید تحریمها علیه ایران اتخاذ کند.
اکنون دیگر نمیتوان برای مردم استدلال کرد منافع سرشار(!) برجام به مرور زمان حاصل خواهد شد، چرا که با گذشت نزدیک به یک سال حداقل باید منافع اقتصادی برجام اندکی برای مردم روشن میشد اما مشکلات اقتصادی مردم نه تنها کمتر نشده، بلکه هیچ یک از شاخصهای اقتصادی، با عیار جیب مردم، بهبود حاصل نکرده است. استدلال پوشالی مخالفت صهیونیستها و آلسعود با توافق هستهای نیز با پیروزی دونالد ترامپ در آمریکا رنگ باخت. اکنون با نگاهی به پشت سر متوجه خواهیم شد تیم مذاکرهکننده ایران که دستور کارش تنها تامین منافع یکجانبه کشورمان بود چه به دست آورده است و آمریکاییها که دستور کارشان، تامین منافع چندجانبه خود و متحدانشان بود کجا ایستادهاند.