گروه فرهنگ و هنر: میدان واقعیتها، فضای نبرد حقیقی و بیان آنچه در مستند زندگی انسانها و قهرمانان روی میدهد، فراز و نشیبهایی که انسانهای بزرگ طی میکنند و همه آنچه سالها به شکل داستان و در آمیزش با تخیل شکل گرفته و در قالب رمانهای خواندنی و دوستداشتنی ساخته و پرداخته شده است، روی دیگری نیز دارد. آنجا که نویسنده تخیل را در نوشته راه نمیدهد، از گفتن واقعیتها ابا نمیکند و همه آنچه که بوده و اتفاق افتاده را همانگونه که بوده و اتفاق افتاده روایت میکند. به گزارش «وطن امروز»، گلعلی بابایی یکی از این راویان است که دفاعمقدس و ادبیات پایداری را بیکم و کاست، بدون اغراق و بدون تخیل و در قالب مستندنگاری به منصه ظهور میرساند. او بتازگی در جایزه جلال به خاطر کتاب «پیغام ماهیها» شایسته تقدیر شناخته شد. بابایی شخصیت ویژهای است که با همکار و دوست خود، حسین بهزاد در سالهای بعد از دفاعمقدس با تلاش پیگیر و مستمر در حوزه ادبیات دفاعمقدس و ادبیات پایداری به مستندنگاری این واقعه بزرگ پرداختند و آثار گرانسنگی را در این مسیر تهیه و تدوین کرد. «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، «گردان نهم»، «بهار 82» و چندین عنوان کتاب دیگر با شیوه مستندنگاری دفاعمقدس از گلعلی بابایی و حسین بهزاد به رشته تحریر درآمده و تدوین شده است. جنگ 2 نوع دستور زبان دارد. یک دستور زبان برای عصر جنگ است که تبلیغی، حماسی و شورانگیز است که در همه جای دنیا هم این ادبیات وجود دارد، چرا که مردم باید برای دفاع آگاهی پیدا کنند، در شرایط سخت دوام بیاورند و برای جنگ تهییج شوند. اما دستور زبان عصر بعد از جنگ تعقلی است. چیزی که بابایی در کتابهایش دارد. از همین جنس تعقل است. نامهها، یادداشتها و خاطرات از محکمات جنگ است که امثال بابایی سراغش میروند. اینها مولفههای نثر ادبیات تعقلی است. نصرتالله محمودزاده، نویسنده ادبیات پایداری که کتاب «مسیح کردستان» را در کارنامه دارد، درباره نوع ورود و نوع نگاه گلعلی بابایی در حوزه ادبیات دفاعمقدس میگوید: نکته برجستهای که درباره گلعلی بابایی باید گفت این است که بابایی ننوشت که نوشته باشد و نویسنده شده باشد. نوشت که آن حرف دل رزمنده را ثبت کند. این احساس مسؤولیت بر قلمش غلبه کرد. قلم متعهد شد به واقعیتها. غلبه جوهر نویسنده بر قلم بیشتر نقش دارد تا اینکه قلم به نویسنده بگوید چه بنویس. هرگاه قلم تسلیم جوهر شود متعهد میشود. جوهر بابایی واقعیتهایی بود که در آن 8 سال دفاعمقدس اتفاق افتاده بود. بابایی کتابی دارد به نام «نقطه رهایی» که خاطرات خودش است. این کتاب به ما میرساند که وی واقعا هیچ عملیاتی نیست که نبوده باشد. هم قلاویزان است، هم شلمچه، هم بازیدراز است، هم اروند، هم طلاییه است و هم مجنون. اینها عقبه قلم بابایی است. بابایی خود درباره سبک مستندنگاری معتقد است: این ژانر هنوز در کشور ما ناشناخته مانده است و حتی برخی ناشران روی خوشی برای انتشار اینگونه کارها از خود نشان نمیدهند. او در گفتوگویی با تسنیم درباره کتاب «پیغام ماهیها» و مستندنگاری این طور توضیح میدهد: اصولاً تولید هر مستندی از جنگ دشوار است و سختیهای خود را به همراه دارد، در کتاب «پیغام ماهیها» بخشی از کار چون در قالب مصاحبه بود، کمتر درگیر این مشکلات شد اما نگارش بخشی که مربوط به دوران حضور شهید در سوریه بود، به هر حال دشوار بود. من صحبتهای شهید همدانی درباره سوریه را در کتاب نقل کردم اما پس از انتشار برخی از دوستان مطرح کردند که گفتن برخی مباحث به صلاح نبوده است، البته در نهایت قانع شدند که نقل استراتژی ایران در قبال سوریه از زبان شهید همدانی بهترین نتایج را داشته است. به هر حال امروز بخشی از جامعه ما این پرسش را دارد که چرا جوانان ما باید در سوریه حضور پیدا کنند؟ چرا ما باید در سوریه حضور مستشاری داشته باشیم و...؟ شهید همدانی در 2 فصل کتاب این موضوع را بخوبی تشریح کرده است.
این نویسنده میافزاید: ما با ثبت حقایق دفاعمقدس در قالب خاطرات و... به تاریخنگار کمک میکنیم تا بتواند از این محتوا برای داشتن اطلاعات مورد نیاز برای نگارش تاریخ استفاده کند، تا آنجایی که میدانیم در دنیا و کشور ما بحث خاطرهنگاری بیشتر البته قبل از جنگ و در روایت سیاسی و نظامی محصور بوده است ولی بعد از انقلاب بویژه دفاعمقدس خاطرهنگاری در بطن جامعه آمد و مردم همه اتفاقات و حوادثی را که شاهد بودند، گفتند و برخی نوشتند و ثبت کردند و دیدیم که جامعه نیز روی خوش به این خاطرهها نشان داد و کتابهای خاطره در جامعه برای خود جا باز کردند و مورد توجه قرار گرفتند. حداقل میتوان گفت خاطرهنویسی بیشتر از ژانرهای دیگر مورد توجه قرار گرفت و موجب شد به این موضوع پی ببریم که خاطرهنویسی و خاطرهنگاری از این به بعد برای اینکه ما بتوانیم پیشینه خود را به آیندگان انتقال دهیم لازم است. او درباره تفاوتهای رماننویسی و مستندنگاری نیز میگوید: مستندنگاری با نوشتن رمان تفاوت دارد، در رماننویسی تمام حیطه کاری در فضای فکری خود نویسنده است اما در مستندنگاری اینگونه نیست. مستندنگار برای کلمه به کلمه آنچه مینویسد، باید دلیل و برهان و سند داشته باشد، باید تحقیق و پژوهش گسترده داشته باشد، باید به طیف گستردهای از افراد برای شناخت واقعیت مراجعه کند و هزار باید دیگر. از همین رو است که نویسندگان ما اغلب ترجیح میدهند در قالبهای دیگر همچون داستان کار کنند و اتفاقاً ناشران نیز کمتر سراغ انتشار مستندنگاری میروند چرا که ریسک کار بالاست و ترجیح میدهند به سمت کتابهای پرمخاطب بروند. بابایی میافزاید: به نظر من حتی میتوان گفت ژانر مستندنگاری در کشور ما ناشناخته مانده است، البته در سالهای اخیر اوضاع اندکی بهتر شده است، آن هم به خاطر عنایت رهبری به این کتابهاست.
افراد زنده اطرافمان را فراموش کردهایم
یکی از چالشهای اصلی در حوزه ادبیات دفاعمقدس، آمادگی فرماندهان دفاعمقدس برای گفتوگو درباره جنگ است. بابایی در آثار خود نشان داده این توانایی را دارد. یکی از نویسندگان دفاعمقدس درباره این ویژگی بابایی میگوید: صحبت کردن فرماندهان جنگ یکی از چالشهای اصلی این حوزه است که بابایی این مسیر را گشود. بابایی از پیشتازان این حرکت بود. یعنی شهید همدانی و بابایی با هم خاطرات جنگ را در قالب کتاب ثبت میکنند. همینطور «کالکهای خاکی» وقتی شکل گرفت که سردار جعفری باور کرد بابایی میتواند درکش کند و بابایی ثابت کرد میتواند این خاطرات را در تاریخ ثبت کند. «کالکهای خاکی» حاصل کار شخص بابایی نیست. حاصل تلاشش در مشارکت دادن سردار عزیز جعفری است و این پیوند است که مهم است و این میسر نبود جز با توانمندیهای گلعلی بابایی. بابایی در این باره معتقد است: یکی از مشکلات ما در ایران این است که وقتی سردار یا فرماندهی شهید میشود، تازه به دنبال جمعآوری خاطرات و سوابق او میرویم، افراد زنده اطرافمان را فراموش کردهایم، البته گاهی نشر برخی محدودیتها مانع از انتشار میشود. با این وجود میتوان از دل فرماندهان دفاعمقدس و مقاومت حرفهای بسیاری بیرون کشید که همان گنج مورد اشاره رهبر انقلاب است. حاج قاسم سلیمانی، سردار جعفری و... مطالب شنیدنی بسیاری دارند که میتواند دستمایه خلق مستندنگاریهای جدی شود. مقام معظم رهبری بارها آثار گلعلی بابایی و حسین بهزاد را تحسین کردهاند و در نوشتاری با اشاره به بابایی و دوست و همکارش، حسین بهزاد آوردهاند: «... به این دو برادر بلندهمت آفرین میگویم و از زحمات باارزششان تقدیر میکنم و به فتوحات آیندهشان دل میبندم».
پیغام ماهیها
در کتاب «پیغام ماهیها» به بازگویی خاطرات سردار شهید حسین همدانی از زبان خود شهید پرداخته شده است و خاطرات دوران کودکی تا مقطعی از زندگی یعنی اواخر سال 64 که پیش از این در کتاب «مهتاب خین» و در خلال مصاحبههای حسین بهزاد با شهید همدانی منتشر شده بود، در این کتاب از زبان شهید بازنویسی شده است. خاطرات شهید همدانی پس از فتح خرمشهر یعنی از خرداد 61 تا 64 نیز که پیش از این توسط حسین بهزاد در قالب مصاحبهها ضبط شده ولی تاکنون منتشر نشده بود، برای نخستین بار در این کتاب منتشر شده است. این خاطرات شامل 90 ساعت مصاحبه حسین بهزاد با شهید همدانی است. بخش سوم کتاب نیز یک ساعت مصاحبه اختصاصی با شهید درباره حوادث سوریه و حضور وی و اقدامات او در سوریه است. بابایی درباره شخصیت شهید همدانی و «پیغام ماهیها» میگوید: وقتی روز پنجشنبه 16 مهر 94 شهید همدانی به شهادت رسید، شبکه بیبیسی اعلام کرد: «ژنرال حسین همدانی، مغز متفکر جنگهای نامتقارن سپاه در جبهه حلب کشته شد.» وقتی رسانه معاند نظام چنین درباره شهید همدانی سخن میگوید، باید گفت نوشتن درباره او بسیار سخت است و باید از او نوشت تا خلأهای هویتی و شخصیتی جوانان امروز را بتوان پر کرد. شاید بتوان گفت، در حوزه مکتوب کارهایی انجام شده اما در سایر حوزهها هنوز باید کار کرد، ساخت سریال، فیلم سینمایی و مستند از شهید همدانی از جمله کارهایی است که باید انجام داد.