نویسنده برگزیده جایزه ادبیجلال گفت: لمیزرع رمانی بود که از ابتدا بر مبنای تصویر و برای تصویر، آن را نوشتم و تجربهای بود که پیش از این نداشتم و حالا دیگر دنبال تجربهای تازهتر هستم. به گزارش مهر، محمدرضا بایرامی، نویسنده و برگزیده نهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد با اشاره به اظهارنظر کوتاه خود پس از دریافت این جایزه گفت: من آنجا به طعنه گفتم که در خارج از ایران برخی نویسندهها وقتی برگزیده جایزه مهمی میشوند، میگویند این جایزه در شیوه نوشتن و زندگی آنها تاثیر نخواهد گذاشت اما در ایران چون ما نویسندگان وطنی، افرادی سختگیر نیستیم، دوست داریم این جایزه در شیوه نوشتن و زندگیمان تاثیر داشته باشد که چنین نیست و تضعیف مالی جایزه به نظرم درست نبوده است. وی ادامه داد: یک جایزه ادبی بهتر است در شیوه زندگی نویسنده تاثیرگذار باشد، اگر در شیوه نوشتن او هم تاثیر نگذارد. صرف نظر از تعارف، در کشور ما ادبیات برای مسؤولان موضوع مهمی نیست، پس وقتی هم بعد از کش و قوس فراوان، جایزه قابلتوجهی برای آن تعیین میشود، همه در اولین فرصت، سعی میکنند این جایزه را کم کنند. البته ما هم بهانه و ناچاریها را میفهمیم اما راهحلهای سادهای هم وجود داشت که این تخفیف ـ و اگر نگوییم در مقام مقایسه با قبل، تحقیر ـ روی ندهد. این نویسنده در ادامه با اشاره به محتوای کتاب «لم یزرع» افزود: سیر کلی داستان در این رمان بر مبنای تابوها بنا شده و این همان حرکت لب تیغی و لبمرزی است که در همه جای رمان رخ میدهد. شخصیت اصلی این رمان همیشه خلاف جهت آب حرکت میکند و میداند که این حرکت او را به دردسر خواهد انداخت اما به این کار ادامه میدهد. جملهای هست در اصل از آن شخصیت پدر در داستان که همه جا تکرار میشود: «هیچ کس داستان ما را باور نخواهد کرد، هیچ کس!» و این هم دقیقاً اشاره به همان حرکت لب تیغی دارد که در نهایت، در محتوا هم از آن استفاده میشود، یعنی پدر بناست با پهنه تیغ، پسر را تنبیه کند اما تاریکی باعث میشود با تیغه، پسر را بکشد. من به جهات مختلفی سعی کردم این حرکت و زیست لب مرزی را در رمان روایت کنم و حتی در فرم هم به کار ببندم. بایرامی همچنین گفت: داستان «لمیزرع» میان تقدیر و تصادف در نوسان است. این نوع از روایت فرمی بود که دوست داشتم آن را تجربه کنم، یعنی از محتوا برای روایت فرم استفاده کنم.